امیر قطر پشت درهای بسته به ایرانی‌ها چه گفت؟

۰۷ شهریور ۱۳۹۰ | ۱۸:۲۹ کد : ۱۵۸۴۳ اخبار اصلی
خبرهایی به نقل از منابع نزدیک به مذاکرات به بیرون درز کرده که بر اساس آن وی با پشتیبانی امریکایی‌ها به ایرانی‌ها پیشنهاد داده است که ایران نفوذ بیشتری در عراق داشته باشد و امریکا نیز این حضور را به رسمیت بشناسد در مقابل ایران حمایت خود را از نظام بشار اسد که غربی‌ها خواهان سرنگونی آن هستند، بردارد.
امیر قطر پشت درهای بسته به ایرانی‌ها چه گفت؟
دیپلماسی ایرانی: سفر امیر قطر به ایران بیش از هر زمان دیگری مورد توجه رسانه‌های جهان به ویژه عربی قرار گرفته است. در بحبوحه انقلاب‌های عربی که از یک سو رهبران عربی در حال سقوط هستند و از سوی دیگر، آن دسته که بر سر کار آمده‌اند تحت فشارهای شدید عربستان از نزدیکی به ایران اجتناب می‌کنند، امیر قطر در راس یک هیئت عالی‌رتبه به تهران آمد و با مقام‌های ارشد ایران مذاکره کرد تا هم شکستی در جمود سیاسی حاکم میان ایران با کشورهای عربی به وجود بیاورد و هم به گفته بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی با ایران درباره تحولات منطقه و پیش‌برد سیاست‌های خود مذاکره و هماهنگی داشته باشد.

پایگاه خبری تحلیلی ایلاف، در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: سفر امیر قطر به تهران ششمین سفر شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی به ایران در طول دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد محسوب می‌شود. سفر وی در حقیقت پاسخی به سفر موفق احمدی‌نژاد به دوحه در سال گذشته بوده است. اما امیر قطر در سفر به تهران چه اهدافی را دنبال می‌کرده است؟ آیا امیر قطر حامل پیامی ویژه از سوی کشورهای متخاصم با ایران بوده است؟ مذاکرات چند ساعته امیر قطر پشت درهای بسته چه را در خود نهفته داشت؟

در ادامه این یادداشت، نویسنده به نقل از منابع آگاهی که می‌گوید منابع موثق و نزدیک به مذاکرات بوده‌اند ولی نامی از آنها نمی‌آورد، مدعی می‌شود: با گذشت دو روز از سفر امیر قطر به تهران اکنون خبرهایی به نقل از منابع نزدیک به مذاکرات به بیرون درز کرده که بر اساس آن وی با پشتیبانی امریکایی‌ها به ایرانی‌ها پیشنهاد داده است که ایران نفوذ بیشتری در عراق داشته باشد و امریکا نیز این حضور را به رسمیت بشناسد در مقابل ایران حمایت خود را از نظام بشار اسد که غربی‌ها خواهان سرنگونی آن هستند، بردارد. امیر قطر گفته است که سوریه بیش از هر زمانی به جنگ دینی نزدیک شده است. اما طرف ایرانی به اطلاع امیر قطر رسانده است که مصالح استراتژیک سنتی ایران در خاورمیانه از طریق واسطه‌های قطری دنبال نمی‌شود و حمایت ایران از سوریه غیر قابل بازگشت است.

نویسنده سپس به دلایل حمایت ایران از بشار اسد می‌پردازد و می‌نویسد: ایران بر خلاف تصور غرب در حال حاضر ترجیح می‌دهد که بحران در منطقه باشد چرا که به واسطه آن قیمت نفت بالا می‌ماند و این به سود اقتصاد ایران است. همچنین در سایه چنین وضعیتی ایران می‌تواند آسان‌تر و به دور از تمرکز غرب به فعالیت‌های هسته‌ای‌اش ادامه دهد و برنامه‌هایش را به سرانجام برساند. در عین حال غرب یک نکته را نادیده گرفته است و آن این که ایران از جریان‌های اسلامی معاند و دشمن با امریکا و اسرائیل همواره حمایت کرده و حتی اگر در سوریه نیز جریان مخالف اسد که احتمالا اسلام‌گرایان خواهند بود، بر سر کار بیایند ایران به حمایت از آنها بر خواهد خواست و این در نهایت به نفع ایران تمام خواهد شد.

در ادامه این یادداشت آمده است: امریکا دو نکته را خوب می‌داند، اول این که توانایی هسته‌ای ایران به هیچ وجه علیه هیچ کشور یا رژیمی حتی اسرائیل استفاده نخواهد شد. ولی آن چه باعث نگرانی امریکا می‌شود این است که ایران به واسطه تبدیل شدن به قدرت هسته‌ای بتواند هیمنه و تسلط خود را بر منطقه و خاورمیانه گسترش دهد و این مسئله باعث شود مسابقه هسته‌ای میان کشورهای منطقه به وجود بیاید. دوم این که سقوط نظام در سوریه در نهایت برای ایران گران تمام خواهد شد. سوریه تنها کشور عربی بود که در جنگ 8 ساله ایران با عراق در کنار ایران ایستاد. همچنین ایران به واسطه آن توانست به آب‌های دریای مدیترانه دست یابد و جایگاه خود را در لبنان تحکیم بخشد. ایران از طریق هم‌پیمانی‌اش با سوریه توانست قدرت منطقه‌ای خود را به رخ اعراب، اسرائیل و حتی ترکیه که سال‌ها در کنار تلاویو ایستاده بود، بکشاند.

در این یادداشت تصریح شده است: آینده خاورمیانه بیش از همه مرهون چگونگی روابط دو طرفه ایران با ایالات متحده امریکا است. پروژه خاورمیانه بزرگ امریکا با وجود ایران در قلب تحولات منطقه‌ای – اکنون سوریه – در سوریه متوقف خواهد شد و ایران با حمایت از دمشق و متحدان منطقه‌ای‌اش یعنی حزب الله، حماس و جهاد اسلامی اجازه پیش روی امریکا را نخواهد داد. در یک کلام می‌توان گفت تضمین امنیت اسرائیل و عدم تهدید مصالح استراتژیک امریکا در خاورمیانه مرهون همکاری‌های امریکا با ایران و قبول خواسته‌های آن است.

نویسنده سپس می‌نویسد: زلزله تحولات عربی در سال 2011 و عواقب آن منطقه را به دو جبهه تقسیم کرده است، یکی جبهه اعتدال و دیگری جبهه مقاومت که شامل ایران، سوریه، حماس و حزب الله می‌شود که در برابر پروژه جدید امریکا در منطقه ایستاده‌اند. دور شدن حماس از سوریه را نمی‌توان در وضعیت فعلی چندان جدی گرفت چرا که این جنبش به قطر و مصر نزدیک شده و قطر با ایران رابطه نزدیک دارد و مصر نیز پیش‌بینی می‌شود در آینده به جرگه جبهه مقاومت بپیوندد.

در ادامه این یادداشت آمده است: در حال حاضر عمده فشارهای غرب به سوریه بر سر جدا شدن دمشق از تهران است. حتی اسرائیل به سوریه پیشنهاد داده در قبال فاصله گرفتن از ایران تلاویو حاضر است که جولان را به طور کامل به سوریه باز گرداند. اسرائیل رسما به سوریه پیام رسانده که می‌تواند به سوریه فرصت دهد تا درباره این پیشنهاد خوب فکر کند. ولی با این حال امریکا خوب می‌داند که حتی اگر سوریه پیشنهاد اسرائیل را بپذیرد این مسئله به هیچ وجه از قدرت ایران در منطقه نخواهد کاست. ایران نفوذ خودش را در سوریه همچنان حفظ خواهد کرد فقط ممکن است ظاهر دیپلماتیک نداشته باشد. اوباما در سال‌های 2008 و 2009 به طور غیر مستقیم این پیام را از تهران دریافت کرد: ما در سه پرونده حضور موثر داریم، در فلسطین از طریق حماس، پرونده هسته‌ای و پرونده سوریه – لبنان از طریق جولان – حزب الله و امریکا بهتر است اگر به فکر تعامل با ایران است، به این سه پرونده با هم بیندیشد.

در پایان این یادداشت آمده است: این بدان معنا است که تغییر در خاورمیانه بدون در نظر گرفتن ایران امر محالی است. هر گونه درگیری در آینده یا بر آمدن هر حکومت دموکراتیکی در خاورمیانه از هر نوعی که باشد در نهایت یک طرف خود ایران را خواهد داشت و اگر امریکا به فکر حفظ جایگاه خود در خاورمیانه و پرداخت حداقل هزینه‌ها است بهتر است که قبل از هر چیزی با ایران به تفاهم برسد.  

 

نظر شما :