واکاوی آشوبهای اجتماعی در انگلیس
اعتراضی که رنگ و بوی سیاسی نداشت
آیا درآشوبهای اخیر انگلیس مواردی از نقض حقوق بشروجود داشته است؟
در وقایع اخیر انگلیس پیش از آنکه مباحث حقوق بشری در این کشور مطرح شود، مباحث اجتماعی و سیاسی آن طرح میشود. از نظر سیاسی باید گفت که هیچکدام از آشوبها در انگلیس سیاسی نبوده است، بدین معنا که هیچکدام از افرادی که در این اعتراضها شرکت داشتند از گروه خاصی نبودند، بلکه افراد متفرقهای بودند که به صورت خودجوش درپی یک حادثه حرکت کردند. شاخصه اصلی آنها نیز تخریب اموال و غارتگری بوده است. بنابراین جنبه سیاسی نداشته و اعتراضی به دولت و یا سلطنت نبوده است. اما جنبه اجتماعی داشته، بدین معنا که برخی از تبعیضهایی که نسبت به افراد رنگین پوست و یا حتی میان سفیدپوستهای بومی اعمال میشود، موجبات اعتراض را پدید آورده است. چنین تبعیضهایی بر این افراد به مرور زمان تاثیرگذار است و در نهایت تاثیرخود را به شکل آشوب و اغتشاش نشان میدهد. اما به دلیل آنکه آشوبهای اخیر در انگلیس سازمان نیافته بوده و یا گروههایی وجود نداشتند که پشتیبان آنها باشند و حداکثر در حد دعوت به این اعتراضها از طریق شبکههای اجتماعی بوده، بر همین اساس نمیتوان آن را سیاسی دانست، اما آثار اجتماعی آن باید مورد بحث قرار گیرد. مسلما بیکاری، بحران اقتصادی، تورم و ... آثار خود را در طول سالها خواهد گذاشت و اگر در نقطهای سازماندهی شود، خود را به شکل سیاسی نشان میدهد و اگر سازماندهی هم نشود به شکل آشوب و اغتشاش خواهدبود.
بنابراین اگر در لایه عمیقتری بحث کنیم، باید گفت که مسایل اجتماعی میتواند به شکل غیرمستقیم دلایل سیاسی هم داشته باشد. اما در این حرکت نمیتوان گفت که جنبه سیاسی بارزی داشته، ولی باید دولتمردان انگلیس به جنبه اجتماعی آن توجه کنند، به ویژه در رابطه با مسایل تبعیضآمیزی همچون کار، باید بررسی بیشتری شده و آثار اجتماعی آن مورد توجه قرار گیرد. در غیراینصورت اعتراضها میتواند به شکلهای دیگر هم نمود پیدا کند، نه تنها در انگلیس بلکه در کشورهای دیگری نیز همچون فرانسه هم ممکن است شاهد چنین آشوبهایی باشیم، چراکه تعداد رنگین پوستها بیشتر است و تبعیضها نیز ممکن است به شکلهای دیگری در این کشورها نمایان شود. اگر به آثاراجتماعی این موارد رسیدگی شود، طبیعتا جنبه سیاسی هم پیدا نمیکند.
از منظر حقوق بشری نیز باید در اینجا یاداوری کرد که دولت باید اصل برابری و منع تبعیض را بیشتر رعایت کند، افراد در اداره سیاسی و اجتماعی کشور و در سطوح ملی، محلی و استانی باید مشارکت بیشتری داشته باشند، حضور آنها باید در مشاغل مختلف و در قوای مختلف نیز تضمین شود. به عبارت دیگر افرادی که محرومیت دارند باید بتوانند به شکل سازمانیافته در قالب NGOها و سازمانهای مدنی اعتراضها و مطالبات خود را پیگیری کنند، تا به شکل آشوبگری خود را نشان ندهد. اگر مباحث حقوق بشری رعایت نشود، طبیعتا همانند هر جامعهای این مشکلات میتواند خود را به شکل اغتشاش نشان دهد.
آیا در رفتار پلیس انگلیس در برخورد با این افراد، موارد نقض حقوق بشر مشاهده شده است؟
پلیس در این ماجرا خیلی غیرحرفهای نبوده است. همانطور که میدانید پلیس انگلیس اسلحه حمل نمیکند و از سپر و باتوم و یا در مواردی نیز از گلولههای پلاستیکی استفاده میکند. همان چهار فردی هم که در این آشوبها کشته شدند، توسط خود این غارتگران کشته شدند. در یک مورد پیرمردی که به قصد خاموش کردن آتش و در اعتراض به اغتشاشگران رفته، با ضربات زیاد او را کشتند. به دلیل آنکه پلیس اسلحه گرم نمیتواند حمل کند، طبیعتا نمیتواند فردی را بکشد، امازمانیکه اغتشاشها حجم وسیعی به خود میگیرد، پلیس هم باید از حالت عادی، باید به شکل جدیتری برخورد کند. بر اساس آمارها دستگیری زیاد بوده، ضرب و شتم و مقابله با اغتشاشگران نیز وجود داشته است. اما این امر که پلیس دست به سلاح گرم نبرده،نکته مثبتی محسوب میشود.
باید گفت زمانی که چنین حجمی از اغتشاشها صورت میگیرد، موارد نقض حقوق بشر هم صورت میگیرد، حتی ممکن است برخی از افراد بدون دلیل مورد آسیب قرار بگیرند.
آیا این وقایع ریشه حقوق بشری دارد و مسایل مربوط به تبعیض نژادی نیز از موارد نقض حقوق بشر است؟
بله از اولین کنوانسیونهایی که سازمان ملل تصویب کرده، به تبعیض نژادی مربوط است. کنوانسیون منع تبعیض به سال 1965 برمیگردد. طبیعتا منع تبعیض و اصل برابری از اصول اساسی حقوق بشری است که باید در هر جامعهای رعایت شود. اگر به موارد تبعیض از نظر سیاسی، قانونی و حمایتهای حقوقی در قوانین عادی و اساسی به آن توجه نشود، آثار اجتماعی تخریبی فراونی را برجای میگذارد. بنابراین ریشه حقوق بشری دارد که ریشه آن رفتار تبعیضآمیز نسبت به سیاهپوستان و رنگین پوستها و حتی افراد بومی است.
در نتیجه باید به این مسایل ازبعد حقوق بشری توجه شود و دولتها اجازه دهند که افراد در قالب سازمانهای مدنی مطالبات خود را پیگیری کنند و مهمتر اینکه قوانین باید تبعیض را برطرف کند و برابری را تضمین کند و به ویژه تبعیض مثبت را ترویج کند. به معنای اینکه حتی در موارد خاص و یا در اکثر موارد افراد رنگین پوست امتیازات بیشتری داشته باشند، این امر به معنای یک امتیاز یا حق خاص نیست، بلکه برقراری فرصتهای برابر است. با قرار دادن فرصتهای برابر برای همه سبب جذب افراد به جامعه اکثریت شده تا خودشان را مورد تبعیض حس نکنند.
سازمانهای حقوق بشری موضعی درقبال مسایل اخیر انگلیس داشتهاند؟
بله، سازمانهای حقوق بشری همه اعلام موضع کردند،حتی سازمان عفو بینالمللی که در انگلیس است و دیدهبان حقوق بشر که در امریکاست و سایر نهادهای حقوق بشری اعتراض کردند. اعتراض آنها بیشتر به همان ریشههای اجتماعی و سیاسی در این کشور است، که رفتار تبعیض آمیز صورت نگیرد و حقوق آنها به شکل برابر در قالب فرصتهای برابر در نظر گرفته شود. اما این امر به معنای اعتراض سیاسی نمیباشد.
سازمانهای مدنی به رفتار پلیس نیز اعتراض کردهاند که باید با مردم بهتر ازاین رفتار میکردند و چنین حجمی از دستگیری صورت نمیگرفت. اخیرا نیز دادگاه در انگلیس حکمی برای برخی از این افراد که اتفاقا سفیدپوست هم بودند صادرکرده و به4 سال زندان محکوم کرد. به این حکم نیز اعتراض شده که این 4 سال زیاد بوده و مجازات بیش از جرمی است که اتفاق افتاده است. ممکن است با این اعتراضها در مجازات آنها تخفیف داده شود.
به طور خلاصه باید گفت که این اعتراضها به دولت انگلیس در حد این است که باید فرصتهای برابر را برای همه فراهم کنند و این امر به معنای این نیست که سازمانهای بینالمللی دولتی یا بینالدول قصد دخالت داشته باشند. همانند صحبتهایی که مطرح شد تا شورای امنیت دخالت کند،طرح چنین حرفهایی معنادار نیست چراکه اعتراضها سیاسی نبوده و در حقیقت نوعی تطبیق دادن وجهه است.
نحوه برخورد دولتهای دیگر با اینگونه مسایل چگونه بوده است؟
نحوه برخورد دولتها با اتفاقاتی که صورت گرفته جالب توجه است، برخی از دولتها بیش از آنکه به اصل ماجرا بپردازند، بیشتر به جنبه تبلیغاتی آن توجه کردند که از آن به عنوان اهرمی علیه دولت انگلیس استفاده کنند و یا جنبه سیاسی به این اعتراضها دهند. در حالیکه این اعترضها هرگز جنبه سیاسی نداشته و نمیتوان آن را با رخدادهای سایر کشورها در گذشته شبیهسازی کرد.
نظر شما :