معترضان سوری ایدئولوژی خاصی ندارند

۲۷ مرداد ۱۳۹۰ | ۰۶:۳۸ کد : ۱۵۵۴۹ اخبار اصلی
دکتر سید محمد صدر، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه دوران اصلاحات در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به آخرین تحولات منطقه می‌پردازد و معتقد است که اگر ایران  امکان جذب معارضین سوریه را داشت، می‌توانست در این موضوع میانجی‌گری کند و بحران کنونی سوریه را کنترل کند.
معترضان سوری ایدئولوژی خاصی ندارند
دیپلماسی ایرانی: آقای دکتر، مدتی است که سوریه با تظاهرات مخالفان دولت مواجه است. نظرات متفاوتی در مورد این مخالفین وجود دارد. به نظر شما معترضین سوریه دارای چه ایدئولوژی و خواستی هستند؟

 

حداقل از تظاهرات‌ و مسائلی که بیان می‌کنند نمی‌توان گفت که آنها ایدئولوژی خاصی دارند. آنچه به نظر می‌رسد این است که این افراد ضد استبداد و دیکتاتوری هستند. آنها خواستار پایان یافتن حاکمیت بیش از چهار دهه حزب بعث بر سوریه هستند که با روش استبدادی حکومت کرده است. آنها خواستار انتخابات آزاد و حکومت دموکراتیک هستند. شعارها و مطالباتی که در تظاهرات‌ها بیان می‌کنند همگی خواست‌های آزادی خواهانه است.

 

پس نمی‌توان گفت که این‌ها گروههای اسلام گرای تندرو هستند؟

 

تاکنون هیچ شعار اسلامی‌که مبتنی بر این باشد که این افراد خواهان حکومت اسلامی‌هستند، در این تظاهرات‌ها دیده نشده است. عمکرد این معترضین نیز در چارچوب حرکت‌های دموکراتیک و مسالمت آمیز بوده است. البته گروههای سلفی و تندرو نیز ممکن است در مخالفت با بشار اسد وجود داشته باشند ولی آنها نقشی در این تظاهرات عمومی‌مردم ندارند. گروههای سلفی و افراطی بیشتر به روش‌های خشن و مسلحانه معقتدند و نه مبارزه مدنی و مسالمت جویانه.

 

به نظر می‌رسد هنوز طبقه متوسط آنچنان که باید به مخالفت با بشار اسد برنخاسته است. اینطور نیست؟

 

اساسا مسائل سوریه را نمی‌توان این گونه تحلیل کرد. به این دلیل که حکومت، حکومت اقلیت است. یعنی اقلیت علوی براکثریت سنی و کرد و مسیحی حاکم است. بنابراین بحث طبقه متوسط و تاثیرگذاری نخبگان و... مطرح نیست. چرا که بحث طایفه‌ای بر بقیه بحث‌ها ارجحیت دارد و بر دیگر مسائل سایه می‌اندازد. واقعیت این است که اکثریت مردم سوریه از حکومت اقلیت راضی نیستند. خصوصا اقلیتی که با زور و روشهای امنیتی کشور را اداره می‌کند و هر مخالفتی را با برخورد خشن پاسخ می‌گوید.

 

ولی در دمشق اعتراضات به گستردگی شهرهای دیگر نبوده است؟

 

البته در حومه دمشق همواره تظاهرات بوده است. ولی طبیعی است که قدرت حاکمیت در مرکز بیشتر از دیگر مناطق است و بیشتر می‌تواند مخالفت‌ها را کنترل کند. با این وجود تظاهرات اخیرا به دمشق نیز کشیده شده است.

 

آیا امکان دارد که ارتش سوریه نیز مثل ارتش مصر نقشی مستقل ایفا کند و یا در مقطعی در کنار مردم بایستد؟

 

فعلاً امکان این مسئله نیست. چون فرماندهی ارتش یعنی ژنرال‌ها و سردارها، عمدتا علوی هستند. یعنی خودشان عضو حاکمیت هستند. البته در بدنه وظیفه ارتش، غیر علویان هم دیده می‌شوند ولی چون فرماندهی همه از علوی‌ها هستند احتمال این که  اتفاقی که در مصر افتاد، در سوریه نیز رخ دهد و ارتش طرف مردم را بگیرد، بسیار ضعیف است.

 

احتمال فروپاشی بدنه ارتش هم وجود ندارد؟

 

از آنجا که ارتش سلسله مراتب دارد تا زمانی که فرماندهی با قدرت اعمال می‌شود، احتمال فروپاشی آن ضعفیف است. ضمن اینکه باید توجه داشت که بیش از 40 سال است که حکومت کنونی در راس کار است و ارتش را اداره می‌کند. جمله ای در مورد ارتش سوریه معروف است که می‌گوید ارتش سوریه درست نشده که با اسرائیل بجنگد، بلکه برای کنترل داخل سوریه درست شده است.

 

تاثیر گذاری ایران بر تحولات سوریه تا چه حد بوده است؟

 

سوریه از بعد از انقلاب از مهمترین متحدین ایران در منطقه بوده است و دولت ایران با بشاراسد روابط خوبی دارد. اگر دولت کنونی ایران دارای موقعیت بین المللی مناسبی بود، طبیعتا امکان جذب معارضین سوریه را هم داشت و می‌توانست در این موضوع میانجی گری کند و بحران کنونی سوریه را کنترل کند. حتی اگر معارضین سوریه به ایران اعتماد نمی‌کردند و میانجی‌گری ایران را نمی‌پذیرفت، به دولت ترکیه و اردوغان اعتماد می‌کردند. در این شرایط  ایران می‌توانست یک اجلاس چهارجانبه با حضور ایران، ترکیه، دولت سوریه و معارضین سوریه برقرار کند و موضوع را حل کند. این کار می‌توانست منافع کل منطقه را تأمین کند. بنابراین اگر ما وجهه بین المللی داشتیم می‌توانستیم بر بسیاری از مسائل و روندهای کنونی منطقه خصوصا تحولات سوریه تاثیر گذار باشیم.

 

ایران چگونه می‌توانست چنین تاثیری بر تحولات سوریه بگذارد؟

 

ایران می‌توانست از طریق سازمان ملل، کنفرانس اسلامی و شورای همکاری خلیج فارس بازیگری بین‌المللی انجام دهد و بحران را به نفع مردم منطقه هدایت کند. ایران به ما هو ایران، کشور قدرتمندی است که ‌توان تأثیرگذاری در منطقه را دارد. جمهوری اسلامی ایران هم ‌توان تأثیرگذاری بر مردم منطقه را دارد. اگر دولت ایران دولتی بود که نماینده این دو بخش یعنی ایران و جمهوری اسلامی‌بود، تأثیرگذاری جدی در منطقه داشت که متأسفانه در حال حاضر فاقد این تاثیر گذاری است.

 

موضع ایران در سوریه این بوده است که بشار اسد باید تلاش کند با انجام اصلاحات مشکلات را حل کند. آیا ایران توانسته است از نفوذ خود بر بشار اسد برای انجام اصلاحات استفاده کند؟

 

وقتی نتیجه را نگاه می‌کنیم می‌بینیم این درخواست هیچ اثر گذاری نداشته است. وقتی دولت ایران می‌گوید بشار اسد متحد ماست باید تلاش کند که روز به روز موقعیت این کشور و دولت روز‌به‌روز بهتر شود. در حالی که موقعیت بشار اسد به طور مداوم چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ بین المللی بدتر شده است. علت آن به نظر من عدم توان تأثیرگذاری است. اگر دولت ایران توان تاثیرگذاری داشت، طبیعی است که بشاراسد را قانع می‌کرد که از اتخاذ موضع خشن در مقابل مردم این کشور خودداری کند و به طرف اصلاحات حرکت کند. از سوی دیگر ایران می‌توانست از جریان معارضه در سوریه بخواهد که مطالبات خود را در سطحی مطرح نکنند که امکان دسترسی به آن وجود نداشته باشد. میانجی‌گری یعنی همین که بر مواضع دو طرف منازعه تاثیر گذاشته شود و مطالبات تعدیل شود تا مصالحه ای صورت گیرد. اما از آنجایی که این توان تأثیرگذاری وجود ندارد، چنین مصالحه ای به دست نمی‌آید.

 

در نبود چنین رویکردی چه اتفاقی می‌افتد؟

 

بحث این است که الان عملکرد به گونه ای است که اگر اتفاقی در سوریه رخ دهد، دولت ایران بیش از هر کس دیگری ضرر خواهد کرد. سیاست خارجی هیچ گاه استراتژی یک راهه تعیین نمی‌کند. کسی که استراتژیست سیاست خارجی است گزینه‌های مختلفی را در نظر می‌گیرد و برای هر کدام استراتژی مشخصی تنظیم می‌کند و بر مبنای آن کار را پیش می‌برد. ما استراتژی یک راهه نداریم حتماً باید اینگونه فکر شود. چرا که اصل بر منافع جمهوری اسلامی‌ایران است.

 

به هر حال بشار اسد متحد ماست و ما نمی‌توانیم متحد خود را در موقع بحران تنها بگذاریم. می‌توانیم؟

 

این درست است. ما باید در جهت همکاری با متحد خود و هدایت او به سمت حکومت عاقلانه تلاش کنیم. ولی استراتژیست باید به این نیز فکر کند که اگر این اتفاق نیفتاد چه باید بکند. با این وضعیت و با راهی که انتخاب شده اگر روزی حکومت بشار اسد در سوریه ساقط شود، دولت ایران همه نفوذ و منافع خود در این کشور را از دست می‌دهد. در حالی که چنین وضعیتی در جهت منافع ملی نیست و باید فکر شرایط دیگر را هم کرد. یعنی باید انتخابهای دیگر و اتفاقات دیگری که ممکن است رخ دهد در نظر گرفت و در آن جهت اقدام کرد. ما نباید به گونه ای رفتار کنیم که اگر روزی اکثریت مردم سوریه دولت خود را عوض کردند، به ایران به عنوان یک دشمن نگاه کنند. اگر چنین شود بسیار به ضرر منافع ملی ایران خواهد بود. باید همه جانبه به مسائل نگاه کرد و اقدام کرد.

 

اهمیت سوریه برای ایران چیست؟

 

سوریه یکی از متحدان ایران است. در کنار این، از دوستان گروههای مقاومت فلسطین است و گروههای فلسطینی را در خاک خود سوریه پذیرفته است. از سوی دیگر سوریه حامی‌حزب‌الله لبنان و دوست شیعیان این کشور است.  به این دلایل سوریه از اهمیت زیادی در سیاست خارجی ما برخورداراست و به همین دلیل باید تلاش شود این دولت روش حکومتی خود را تغییر دهد و به خواست‌ها و مطالبات مردم خود پاسخ مثبت دهد و برخورد خشن و نظامی‌را با تظاهرات مسالمت آمیز کنار بگذارد و بر سر میز مذاکره با معارضین بحران داخلی را حل نماید. در غیر اینصورت آینده روشنی در انتظار دولت سوریه نخواهد بود.

 

به هر حال با توجه به اشغال بخشی از سرزمین سوریه توسط اسر ائیل، حکومت آینده در هر صورت ضد اسرائیل خواهد بود و دوست گروههای فلسطینی؟

 

بله ممکن است ضد اسرائیل باشد ولی مهم تر از آن این است که بر ضد ما نباشد. ما در وهله اول باید به منافع جمهوری اسلامی‌ایران توجه داشته باشیم و این که متحد بیشتری در منطقه داشته باشیم و دشمنی کمتری برانگیزیم. چرا باید یک متحد منطقه ای را از دست بدهیم و مردم  یک کشور مسلمان را با سیاست‌های غلط علیه خود برانگیزیم و تبدیل به دشمن کنیم؟

 

بنابراین در مواجهه با بحران کنونی در سوریه چه باید بکنیم؟

 

تا جایی که می‌شود باید کاری کنیم که این دولت سرعقل بیاید و تلاش کنیم که نسخه سقوط خود را نپیچد. وظیفه اصلی ایران این است. به همین خاطر ذکر شد که اگر دولت ایران تأثیرگذار بود می‌توانست در این زمینه فعالیت کند. اما باید به این نیز فکر کنیم که اگر این اتفاق رخ نداد و بشار اسد سر عقل نیامد چه؟ ما نباید کاری کنیم که بخشش عظیمی از مردم منطقه با ما دشمن شوند. چرا که کشورهای منطقه بر یکدیگر تاثیرگذارند و چنین رفتاری می‌تواند زمینه تبلیغات علیه شیعیان و دوقطبی سازی را فراهم می‌کند. همانطور که در موضوع بحرین علیه ایران تبلیغات زیادی کردند. در حالی که ایران از همه جنبش‌های منطقه حمایت می‌کند و برای ایران اسلامیت و انسانیت فارغ از گرایش‌های مذهبی مهم است.

 

نظر شما :