مجله هفته/ نگاه خریدارانه به مطبوعات
مسئولان چه جور خبرنگاری را می پسندند؟
روزنامه ابتکار در سرمقاله روز دوشنبه خود با عنوان "خبرنگاری تشویش اذهان نیست" به قلم فضل الله یاری می نویسد: هرساله در روزهای منتهی به مرداد، سیل پیامهای تبریک و دعوت به آیینهای بزرگداشت خبرنگاران و ضیافتهای شام و (جدیداً افطاری) به دفتر رسانههای خبری ارسال میشود. مقامات و نهادها در ارسال پیام تبریک به خبرنگاران حوزههای مختلف مسابقه میگذارند... اما همه این اتفاقات یک هفته بیشتر و کمتر دوام پیدا نمیکند و در بقیه ایام سال خبرنگار به موجودی «فضول، گستاخ، بیمسئولیت» و دهها موجود منفی دیگر تبدیل میشود که کارش شده «سیاهنمایی، منفیبافی، زیر سؤالبردن خدمات و دستاوردهای حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و ریختن آب به آسیاب دشمن» و درنهایت «تشویش اذهان عمومی» که این آخری بار حقوقی و کیفری نیز پیدا میکند و از او موجودی ترسو و محتاط بار میآورد. همان چیزی که برخی مسئولان در بقیه روزهای سال از خبرنگار توقع دارند. برای اثبات این موضوعات نیازی به مراجعه به آرشیوها نیست. اظهارنظرهای هرروزه برخی مسئولان گواه این مدعاست.
ابتکار می افزاید: در جریان اخبار مربوط به تجاوزهای گروهی و قتلهای اخیر که داد بسیاری از مسئولان را هم درآورد، یکی از اولین متهمان رسانهها بودند. گاه اینقدر اتهامات به رسانهها شدید بوده که متجاوزان و قاتلان اندکی احساس سبکی میکنند که شریک جرمی نیز پیدا کردهاند و میتوانند بخشی از بار گناهان خود را بر دوش او بگذارند. در جریان حوادث سیاسی چند سال اخیر نیز بهنظر میرسد که خبرنگاران از اتهامات مختلف در امان نماندهاند، بهگونهای که حتی برخی از خبرنگاران و روزنامهنگاران حوزههای اقتصادی و فرهنگی نیز به برخی جرایم امنیتی متهم شدهاند.
نظامیان امریکایی و کاپیتولاسیون در عراق
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله 17 مرداد خود با عنوان "کاپیتولاسیون این بار در عراق" به نقد سیاست های امریکا در عراق می پردازد و می نویسد: براساس پیشنهاد قانون استعماری کاپیتولاسیون، نظامیان آمریکایی حق هر جنایتی را در عراق خواهند داشت، کما اینکه تاکنون نیز چنین بوده اما غیرقانونی بود و اکنون خواست جدید آمریکائیها اینست که این مصونیت، با تصویب مجلس عراق قانونی شود و دستگاه قضایی عراق حق تعرض و محاکمه این افراد را نداشته باشد. بنابر این، دور از انتظار نیست که آمریکا با تحمیل این روش قیم مآبانه به عراقیها، عملاً مجوز هرگونه جنایت و اشغالگری را رسماً کسب کند و با این مجوز، نظامیان آمریکایی هر زمان که صلاح بدانند، حق انجام عملیات علیه شهروندان و دخالت در امور سیاسی، امنیتی و حاکمیتی عراق را داشته باشند بدون آنکه مانعی بر سر راه آنها باشد. به عبارت دقیق تر، واشنگتن با تحمیل قانون کاپیتولاسیون خواهد توانست همه خواستههای نامشروع خود را با تعداد 10 هزار مستشار نظامی که در عراق باقی میمانند، به مردم عراق تحمیل کند و مردم و دولت عراق نخواهند توانست به مقابله با آن بپردازند.
این رویکرد باج خواهانه و استعماری آمریکا که در قالب تمدید توافقنامه امنیتی بغداد - واشنگتن به طرف عراقی تحمیل میشود آنچنان استعماری است که عراق را به مستعمره قانونی و تمام عیار آمریکا تبدیل خواهد کرد و مسئولان عراقی به طور کامل، مسلوب الاختیار شده و نظامیان آمریکایی مطلق العنان میتوانند مرتکب هر اقدامی در عراق بشوند.
تاثیر بحران بورس های جهان بر ایران
علی ودایع روز 18 مرداد در روزنامه مردم سالاری در مطلبی با عنوان "پیچ وال استریت و کمربند تهران" نوشت: تاثیر کمرنگ سقوط بورس های جهان بر بورس تهران باعث خوش بینی و حتی مانور برخی در ایران شده است که ایران تافته جدابافته از زنجیره اقتصاد جهانی است; غافل از آن که سقوط اقتصادی جهان بر اقتصاد ایران تاثیر می گذارد. مخرب ترین پس لرزه سقوط بورس های اروپا و آمریکا، افت تقاضا برای انرژی و در نتیجه کاهش قیمت نفت به عنوان یک جزء از بازار بورس می شود. در همین حال ادامه استمرار آشوب در بورس به معنی رسیدن سریع بحران به بخش واقعی اقتصاد است که نفت را بی خریدار می گذارد که در نهایت کمر قیمت نفت را می شکند. پیچ وال استریت به عنوان یک نماد بورس جهانی تندتر از آنی است که درباره آن گمانه زنی می شود و تهران باید کمربند خود را محکم تر ببندد، در غیر این صورت تخریب آشوب اقتصاد جهانی جدی تر می شود. کاهش قیمت نفت و در نتیجه افت درآمدهای ارزی با افزایش سهم تولیدکنندگانی نظیر عربستان، پیشی گرفتن نیجریه با کاهش استخراج نفت ایران در کنار شروط جالب مشتری های نفت ایران بحران جدی برای تهران در زمینه درآمد نفتی ترسیم می کند.
درک نادرست از بحران مالی
روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله روز سه شنبه خود با عنوان "درک نادرست از بحران مالی" به قلم پویا جبل عاملی به کاهش رتبهبندی اعتباری اوراق قرضه ایالات متحده از سوی موسسه اس.اند.پی و تنش در بازارهای مالی دنیا پرداخته و نوشته است: نظام بازار با بحرانی چنان مخرب روبهرو است که آینده آن را دگرگون میکند! برای ارزیابی این گزاره باید به چند مساله اشاره کرد: اول آنکه، کاهش رتبهبندی اعتباری اقتصاد آمریکا پیش از آنکه به علت انجام راهبردهای بازار آزاد باشد، ناشی از عملکرد سیاستهایی است که شباهت بیشتری به توصیههای سیاستهای کینزی دارد، به خصوص پس از وقوع رکود سال 2008. اصل برای سیاستهای بازار آزاد، کاهش کسری بودجه از طریق کاهش مخارج دولتی است، امری که دولت ایالاتمتحده بر خلاف آن عمل کرده است. بنابراین، این نوسان چه کوتاه مدت باشد یا بلندمدت، نمیتوان آن را تقصیر سیاستهای بازار آزاد گذارد. دوم، این نوسان بیش از آنکه نشانه ضعف اقتصاد بزرگ جهان باشد، نشانه اهمیت و کارآمدی آن است، که با خللی در این کارآمدی، کل اقتصاد جهان زیان میبیند. برای فهم این مساله تصور کنید آن مغازه کوچکی از یک شهر را که چه باز باشد و چه بسته، فرقی به حال مردم نمیکند، اما اگر آن فروشگاه زنجیرهای که اغلب احتیاجات مردم شهر را برآورده میکند، چند صباحی دچار مشکل شود، آنگاه مصرف یک شهر دچار مشکل میشود. حال کدام بهینه هستند، مغازه کوچکی که تنشی در مردم ایجاد نمیکند یا فروشگاه زنجیرهای؟
سوم، جایگزین منتقدان چیست؟ اگر این بازارهای مالی با چنان افتی روبهرو شوند که منتقدان آرزویش را دارند، آیا میتوان تصور کرد پس از این نظم فعلی، آلترناتیو دیگری پیدا شود؟ آلترناتیوی که در آن، دورههای رکودی و رونقی نیست و بحرانی در آن جای ندارد؟
نفوذ دشمن در مطبوعات
روزنامه کیهان در یادداشت روز چهارشنبه خود با عنوان "لانه شارلاتان ها" به نوعی به روز خبرنگار توجه داشت. حسین شریعتمداری با اشاره به نقش فعالان مطبوعاتی کشور از نیمه دوم دهه 70 به این سو نوشت: واقعیت آن بود که «عوامل دشمن» تحت حمایت دولت اصلاح طلب به برخی از مطبوعات نفوذ کرده بودند و وزیر وقت اطلاعات درباره انتشار خبر شناسایی نفوذی ها ناپرهیزی کرده بود! ... داستان پرماجرای نفوذ دشمن در مطبوعات، با بی توجهی عمومی همچنان ادامه یافت تا نوبت به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 رسید. دشمن در جریان فتنه 88، بسیاری از عوامل نفوذی- و تا آن هنگام پنهان- خود را به میدان آورد و نه فقط آنها را سوزانید، بلکه تبدیل به زغال کرد. باور نمی فرمائید؟! فقط یک نیم نگاهی به روزنامه نگاران و مدیران مطبوعاتی و مشاوران و نزدیکان خاتمی و موسوی و کروبی که بعد از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای اروپایی پناهنده شده و امروز رسما به خدمت سازمان های اطلاعاتی این کشورها درآمده اند، بیندازید!
و اما، امروز، همان خط سیاسی و فرهنگی که نفوذی های به خارج گریخته دنبال می کردند، در برخی از مطبوعات و شماری از برنامه های رادیو و تلویزیون به وضوح دیده می شود و حاکی از آن است که دشمنان بیرونی کماکان برخی از رسانه ها و یا بخش هایی از برخی رسانه ها را به عنوان «پایگاه تبلیغاتی» و «عملیات روانی» در اختیار دارند. پالایش رسانه ها از نفوذ عوامل دشمن برخلاف آنچه به عمد تبلیغ می شود، چندان دشوار نیست و مسئولان مربوطه به جای آن که در پاسخ به بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب، زبان به تمجید و تقدیر بگشایند- که جای تقدیر فراوان نیز دارد- بایستی برای رفع دغدغه آقا که دغدغه همه مردم مسلمان این مرز و بوم است کمر همت ببندند.
مردم از مسئولان چه انتظاری دارند؟
روزنامه رسالت نیز سرمقاله روز چهارشنبه خود را به روز خبرنگار اختصاص داده و نوشته است: وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات همان کسی که "تهاجم فرهنگی" را "تبادل فرهنگی" ترجمه میکرد یکی از اشرار فتنه سال 88 بود که صدا و تصویر او را از بی بی سی فارسی میشنیدیم. او به همراه برخی قلم به مزدان اجنبی که روزگاری در مطبوعات کشور قلم میزدند اتاق فکر لندن را علیه ملت و انقلاب و اسلام تجهیز میکردند. آنها مامورند راه بازگشت سلطه غرب به ایران را از طریق بازتولیداستبداد در ایران هموار کنند.با آنکه طی سه دهه گذشته بارها از سوی مردم مورد لعن و نفرین قرار گرفتند و شناسایی شدند مرتب در رسانههای جدیدالتاسیس، خود را بازتولید کردند. فقط آنهایی که کارشان به رسوایی کشید ننگ پناهندگی به بیگانگان را پذیرفتند و رسما جیره غذایی خود را به دلار و یورو در آمریکا و اروپا میگیرند. اما هنوز کسانی از آنها در داخل هستند که جیره "جنگ فرهنگی " خود را به ریال میگیرند.
محمدکاظم انبارلویی به نقل از مردم نوشت: سئوال مردم از مسئولان این است که با این پدیده چه باید کرد؟ آنها به بهانه آزادی بیان و حقوق بشر میخواهند مصونیت حقوقی برای خود درست کنند. آنها پیشقراول جنگ سخت دشمن هستند و مسلسلهای خود را پنهان کردهاند و با ظاهری اتو کشیده و آرام در حالی که قلم در دست دارند دشمن را در لایههای پیچیده جنگ نرم تدارک و تجهیز میکنند. مردم انتظار دارند در سه سطح حقوقی، سیاسی و امنیتی با سربازان ارتش رسانهای غرب در ایران و خارج از مرزهای ایران برخورد شود و از حقوق ملت و نظام دفاع شود. آیا نهادهای مسئول در نظام میتوانند به این مطالبه حقیقی مردم پاسخ دهند؟
وقتی به سوابق آقای سعیدلو نگاه میکنیم
روزنامه تهران امروز در سرمقاله روز چهارشنبه اش با عنوان "باز هم انتصاب حاشیهساز" به موضوع انتصاب علی سعیدلو به عنوان معاون امور بین الملل احمدی نژاد توجه کرده و نوشته است: بر فرض رئیسجمهور برای خود وظایفی در سطح بینالمللی تعریف کرده و وزارت امور خارجه را از انجام آنها ناتوان میداند یا مصلحت نمیداند وزارت امور خارجه آنها را برعهده بگیرد! انتصاب آقای سعیدلو برای این سمت نقش آشکار شایسته سالاری است. وقتی به سوابق آقای سعیدلو نگاه میکنیم هیچ سابقهای در فعالیتهای بینالمللی مشاهده نمیشود و رشته تحصیلی ایشان نیز ربطی به روابط بینالملل ندارد. آیا واقعا در کشور قحطالرجال است و هیچ فرد آشنا به مناسبات بینالمللی، مسلط به زبانهای خارجی، شناخته شده در سطح بینالمللی و برخوردار از سوابق مرتبط بینالمللی وجود نداشت تا این مسئولیت خطیر! را برعهده بگیرد و تنها رئیس سابق سازمان تربیت بدنی و معاون سابق اداری و مالی شهرداری از عهده آن برمیآید؟
نظر شما :