بررسی نگاه غرب به شرایط جدید در سوریه

۱۱ مرداد ۱۳۹۰ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۵۰۴۹ اخبار اصلی
یادداشتی از محمد فرهاد کلینی کارشناس ارشد مسائل استراتژیک برای دیپلماسی ایرانی.
بررسی نگاه غرب به شرایط جدید در سوریه
دیپلماسی ایرانی: نگاه غرب به موضوع سوریه از چند زاویه قابل تامل است. اولا این نگاه در چارچوب روندها و تحولاتی است که تحت عنوان بهار عربی و دومینوی انقلابات عربی از آن یاد می‌شود. از طرف دیگر ارزش این نگاه متمرکز بر تحولات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه است. یعنی جایگاهی که سوریه در موضوعاتی از قبیل لبنان، فلسطین و هم چنین توان تاثیرگذاری این کشور در عراق و یا نوع ائتلاف‌هایی که در سیاست‌های منطقه ای دنبال می‌کند مورد توجه است.

از همین منظر غرب تلاش می‌کند تا سوریه را در شرایط جدیدی قرار دهد. نگاهی که در گذشته مطرح بود  در چارچوب یک سوریه ضعیف در تحولات ژئوپلیتیکی و هم چنین در چارچوب تاثیرگذاری این کشور در تحولات جدید خاورمیانه مورد نیاز غرب بود و غرب تلاش می‌کرد تا کاهش نقش سوریه را به عنوان بازیگر واسطی در تاثیرگذاری مستقیم در تحولات دنبال کند.

البته اقای بشار اسد نیز معنای تاخیر در اصلاحات و هزینه‌های سنگین تاخیر را تا حدودی متوجه شد ریرا جریان معترضین بشدت تلاش کرد تا فاز جدید اهداف خود را با عمق اجتماعی و مردم سوریه پیوند سازی کند و شدت عمل نیروهای نظامی و امنیتی نیز منجر به گسترده شدن اعتراضات شد.

لیکن با توجه به عدم حل قطعی تحولات داخلی سوریه و از طرف دیگر با توجه به شرایطی که جریان معارضه خصوصا در ماه رمضان پیگیری می کند تا خواسته‌های خود را افزایش دهند، بنظر می رسد تحولات داخلی سوریه حالت کاملا سینوسی به خود گرفته است. این شرایط باعث شده تا مفهوم ثبات در سوریه شکل نگیرد و شرایط از نقطه تعادل فاصله یابد.

نگاه امریکا و اروپا به این تحولات تقریبا متفاوت ارزیابی می شود. اخیرا برخی از کشورهای اروپایی تلاش کرده اند به شکل‌های مختلف با دولت بشار اسد گفت و گو کنند و حتی اقدام به اعزام هیئت‌های مختلفی به سوریه کردند تا از این طریق با توجه به ارزیابی خود از توازن قدرت در داخل سوریه، خود را با شرایط بعدی درسوریه تطبیق دهند.

البته این نوع حرکت انها مطابق با نگاه انگلیس نبود ولذا برخی از کشور‌های همسو با لندن در اروپا مانند هلند و یا ایتالیا نیز مواضع تقریبا متفاوتی با فرانسه وتا حدودی با آلمان داشتند.

از سوی دیگر حتی برخی از نیروهای سیاسی در امریکا تلاش داشتند که با توجه به تحولات و تلاشی که دولت برای تسلط بر امور از خود نشان می‌دهد، گفتگوی جدیدی را با دولت سوریه به وجود آورند. اما روند تحولات در درون سوریه و شدت اعتراضات معارضین و هم چنین دخالت عناصر جدیدی از جمله القاعده که تلاش می‌کند خود را به صحنه داخلی سوریه متصل کند منجر به یک نوع همسوی مواضع القاعده با سیاست خارجی امریکا نسبت به دولت سوریه خصوصا طی روز‌های اخیر گردید.

تقریبا می‌توان گفت که موضع گیری‌هایی که مقامات رسمی‌اروپایی و امریکایی از خود بروز می‌دهند معطوف به توانی است که دولت سوریه و یا میزان شدت مبارزه معرضین از خود نشان می‌دهند.

اکنون جریان عمومی غرب فکر می‌کند که می‌توان نظریه سوریه ضعیف را  به یک سوریه در هم و بی ثبات سوق دهد و هرج و مرج  سازنده را برای ترتیبات جدید امنیتی در خاورمیانه بکار گیرد.

به همین دلیل این گونه احساس می‌شود که امروزه نگاه غربی از سطح یک سوریه ضعیف به یک سوریه بی ثبات، تغییر کرده است. البته این که در این شرایط جدید تا چه حد دولت می‌تواند با معارضین به توافق جدیدی دست پیدا کند و موازنه قدرت در سوریه چگونه خواهد بود، چندان مشخص نیست و معلوم نیست که دولت می‌تواند به وضعیت متوسطی در گفتمان سیاست داخلی خود با معارضین برسد یا خیر. طبیعی است که غرب به دنبال منافع ژئوپلیتیکی خود و مدیریت روند‌های بعدی در خاورمیانه جدید است.

در همین چارچوب به نظر می‌رسد بحث قرار گرفتن مسئله سوریه در دستور کار شورای امنیت موضوع جدیدی نیست قبلا هم در شورای امنیت مطرح بود،‌ اما با توجه به مخالفت‌های چین و روسیه این مسئله نتوانست به نتیجه مطلوب غرب برسد. اما از جهت دیگر مواضعی که امریکا خصوصا طی چند هفته اخیر درباره مسائل حقوق بشر و مباحث نیمه تمام در خصوص سپر دفاع موشکی و حضور نظامی در دریای سیاه اتخاذ کرده اند،‌ باعث نگرانی روسیه شده است. اما به نظر نمی‌رسد این روند منجر به صدور قطعنامه ای قوی علیه سوریه شود. امتداد حمایت روسیه از سوریه طی ماه‌های اخیر بمراتب بیشتر از گذشته است.

به نظر می‌رسد صحبت‌هایی که اخیرا از سوی وزیر خارجه انگلستان مبنی بر احتمال حمله نظامی‌به سوریه به گوش می‌رسد نیز بیش از آن که جنبه اعمالی داشته باشد، جنبه اعلامی‌دارد. به این دلیل که غرب با توجه به این که هنوز پروژه لیبی را تمام نکرده است، توان شروع عملیات جدیدی را ندارد. غرب نتوانسته است در جنگ لیبی به شعارهایی که قبل از شروع جنگ مطرح کرده بود جامه عمل بپوشاند. یقینا این مسئله در خصوص سوریه بسیار پیچیده تر خواهد بود.

 قبلا تلاش‌هایی بصورت غیر مستقیم انجام شد تا از مسیر عراق و هم چنین از مسیر ترکیه تاثیراتی در درون سوریه به وجود آید و منجر به ایجاد شکاف‌های قومی‌در سوریه شود. که البته پاسخ سوریه نیز از موضع ضعف نبود و ژانرال‌ها در ترکیه با صدای بلند اخطار دادند.

  اینچنین شرایطی باعث شده است ترکیه در موضع تردید قرار گیرد و تا کنون پرویه برخورد با سوریه به نتیجه ای نرسیده است.

و ترکیه نیز امروز قاطعانه از سیاست گفتگو در حل مسائل سوریه حمایت می کند.

در مجموع به نظر می‌رسد این گونه مواضع با رویکرد نظامی در اوضاع فعلی بیشتر در سطح اعلامیه است. بایست دید که آیا آمادگی و توان این کشورها آن قدر هست که به‌آن‌ها اجازه اقدام جدیدی را دهد؟ به نظر می‌رسد غربی‌ها در شرایط کنونی چنین توان و آمادگی ای برای مداخله در سوریه در خود نمی‌بینند. اگر هم در حال حاضر سخنانی در این خصوص بیان می‌شود معنی آن این نیست که فورا در دستورکار قرار خواهد گرفت. بلکه بیشتر جنبه بستر سازی و ادامه فشار به دمشق معنا می شود.

 اما نتیجه مهم این است که دمشق نیز بخوبی درک می کند که سیاست غرب با این ادبیات جدید دیگر در حوزه تغییر رفتار قرار ندارد بلکه سیاست ماشه که در کشو میزها نگهداری می شد اکنون آرام بیرون می اید.

 

نظر شما :