ایران هم سهم خود را می خواهد

۱۰ مرداد ۱۳۹۰ | ۱۵:۰۱ کد : ۱۵۰۰۱ اخبار اصلی
رژیم صهیونیستی منتظر ست که مصالح خود را از طریق پایتخت های عربی دنبال کند اما ایران هیچ واهمه ای ندارد که با صدای بلند سیاست خود در منطقه را فریاد زند
ایران هم سهم خود را می خواهد

دیپلماسی ایرانی: آنچه در لیبی و یمن و سوریه اتفاق می‌افتد، هنوز به جنگ داخلی نزدیک نشده است. کما این که جذب و دفع سیاسی شدیدی که در مصر و تونس میان جوانانی انقلابی و مسئولان انتقال قدرت رخ داده چاره‌ای برایمان نگذاشته جز این که این اتفاقات را به فال نیک بگیریم. این منطق انقلاب‌ها و انتفاضه‌های مردمی در طول تاریخ بوده که چهره تاریخ را تغییر داده‌اند. همان طور که می‌گویند و البته منطق عجیبی است که هیچ قاعده و ضابطه‌ ثابتی که مصالح همه ملت‌ها را در همه دوران‌ها بر عهده داشته باشد نیز وجود ندارد. کسانی که انقلاب می‌کنند معمولا ثمره انقلاب خود را خود درو نمی‌کنند بلکه همواره ثمره و نتایج آن از آن یک جریان سوم یا طرف دیگر می‌شود. حالا ممکن است این بهره را یک فرمانده نظامی، حزب اکثریتی یا طرف دیگر مورد حمایت خارجی ببرد.

کشورهای بزرگ جهان و جامعه جهانی و افکار عمومی عربی همگی از آنچه بهار عربی نامیده می‌شود، استقبال کرده‌اند. عجیب نیست در بسیاری از کشورهای عربی مردم با اوضاع و مشکلات کنار می‌آیند و انتظار هیچ جرقه انفجاری را نیز ندارند. حکومت سلطنتی 30 یا 40 سال ادامه پیدا می‌کند در حالی که آزادی‌ها را سرکوب کرده‌اند، بیکاری بیداد می‌کند، اوضاع اقتصادی بسیار سخت است و فساد دولتی و اداری همه جا نفوذ کرده است. اما پس از استقبال ابتدایی و پافشاری بر این که بر اوضاع داخلی داخلی‌شان دخالت مستقیم نکنند تا خطاهای سابق را جبران کنند، برخی کشورهای بزرگ و برخی دیگر از کشورهای عربی دخالت مستقیم یا غیر مستقیم را آغاز کردند، یکی سیاسی و اقتصادی دخالت می‌کند، دیگری نظامی و رسانه‌ای. تا آن جا که دیگر ناظر حق خود می‌داند که بپرسد: این جامعه جهانی از عرب چه می‌خواهند؟ همچنین مردم عرب از دنیا چه می‌خواهند؟ و همچنین از کسانی که نامزد شده‌اند تا بر آنها حکومت کنند؟

جامعه جهانی خواستار نشر دموکراسی در سراسر کشورهای عربی و اسلامی است چرا که از ابتدا موافق با چنین رویکردی بوده است به این دلیل که گمان می‌کند که این رویکرد می‌تواند ضامن صلح و ثبات و استقرار در منطقه باشد و روابط میان شرق و غرب را تسهیل بخشد. این در ظاهر است و شاید در چارچوب استراتژی طولانی مدت. اما واقعیت این است که محاسبات تاکتیکی و خدمت به مصالح فعلی باعث می‌شود تا کشورهای بزرگ با مردم انقلابی سوریه، لیبی، یمن و غیره هم‌دردی کند. برای همین می‌پرسد که پس از بهار عربی چه حکومتی بر سر کار می‌آید؟ اسلام‌گراهای رادیکال، اسلام‌گراهای معتدل (نمونه ترکی) یا دموکرات‌های جامعه مدنی؟ آیا انقلاب‌ها می‌توانند باعث تقویت جایگاه ایران در منطقه شوند؟ مواضع پان‌عربیست‌ها در برابر اسرائیل در صورتی که حکومتی جدید در این کشور بر سر کار بیاید چه خواهد بود؟ مثلا در سوریه و مصر؟

بسیاری از ناظران سیاسی چه عرب و چه غربی بر این اعتقادند که آنچه در جهان عرب رخ داد و رخ می‌دهد از شش ماه پیش تا کنون، یکی از مهم‌ترین انقلاب‌هایی است که رخ داده و در تاریخ عرب و حتی در تاریخ جهان سابقه نداشته است. برخی این بهار عربی را به انقلاب 1789 فرانسه تشبیه می‌کنند و عده‌ای دیگر به انقلاب اکتبر 1917 روسیه. با همه این توصیف‌ها نمی‌توان گفت که این انقلاب‌ها به کجا ختم خواهند شد اما آنچه روشن است جهان عرب از امروز به بعد دیگر نمی‌تواند مثل قبل از ژانویه 2011 باشد.

اگر بخواهیم دریابیم که چه اتفاقی بر سر انقلاب فرانسه قبل از ظهور خونین ناپلئون بناپارت افتاد یا سرانجام انقلاب‌های روسیه، چین، کوبا و غیره با آن شعارهای رنگارنگ چه شد در می‌یابیم که آن انقلاب‌ها در نهایت به یک زندان بزرگ برای مردم محروم و ناامدیشان تبدیل شد و به این درک می‌رسیم که موسم ربودن این انقلاب‌های عربی نیز چندان دور نیست.

برخی رهبران ملت عرب تحت تاثیر دخالت‌های کشورهای بزرگ چه سلبی چه ایجابی در انقلابشان قرار گرفتند. در حال حاضر نیز این گونه به نظر می‌رسد که کشورهای بزرگ در حال رقابت در خاورمیانه برای انجام یک سری تصفیه حساب‌ها با یکدیگر هستند که یاد جنگ سرد را زنده می‌کند. هنوز پرونده‌های عراق و افغانستان و پاکستان بسته نشده است. اسرائیل نیز در حال حاضر منتظر است که مصالح خود را از طریق پایتخت‌های عربی دنبال کند. برعکس ایران هیچ واهمه‌ای ندارد که با صدای بلند بگوید که چه سیاستی را در این منطقه از دنیا دنبال می‌کند، حتی اگر بنا نباشد که اراده خود را بر مردم عرب تحمیل کند ولی با این حال در این کش‌مکش دخالت می‌کند و برای رسیدن به منافع خود دست به هر کاری که صلاح بداند می‌زند، به هیچ وجه هم نمی‌توان خدشه‌ای در سیاست‌هایش ایجاد کرد یا آن را واداشت که سیاست خطای دیگری را اتخاذ کند. در برخی مواقع حتی عجله دارد که هر چه سریع‌تر جوامع عربی را به سمت خود بکشاند.

حال پرسش این است که آیا قرار است بهار عربی فصل‌ها و سال‌ها طول بکشد؟ جامعه جهانی از سازمان ملل تا سازمان‌های منطقه‌ای انقلاب‌ها و تظاهرات عربی را تا آخر حمایت می‌کند بدون این که به پیروزهای این تظاهرات اعتنایی بکند که البته ظاهرا از شانس بد چنین هم شده است؟ ظاهرا کسی هم قرار نیست بپرسد که تکلیف خون‌های ریخته شده چه خواهد شد؟ یا مشکلات اقتصادی که می‌تواند در ماه‌ها یا سال‌های آینده کشورهای عربی را وارد چالش جدی کند به کجا خواهد رسید؟ نباید فراموش کرد که مردم بسیاری قبل از ما هزینه چنین انقلاب‌هایی را دادند و بعد از ما نیز خواهند داد.

منبع: الشرق الاوسط



نظر شما :