انقلاب‌های عربی و سرنوشت درگیری‌های اعراب و اسرائیل

۲۲ تیر ۱۳۹۰ | ۱۵:۱۷ کد : ۱۴۵۶۸ اخبار اصلی
درگیری اعراب و اسرائیل از روز تشکیل این رژیم در سال 1948 تا کنون تصورات محدود و مطلقی داشته است. این درگیری بر سر موجودیت و نه مرزها جریان داشته و تا کنون نیز هیچ راه حلی جز جنگ برای آن یافت نشده است.
انقلاب‌های عربی و سرنوشت درگیری‌های اعراب و اسرائیل
دیپلماسی ایرانی: در بحبوحه بهار عربی تکلیف مناقشه شست ساله اعراب و اسرائیل به کجا خواهد رسید؟ آیا انقلاب‌های عربی باعث شده تا مناقشه دیرین فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها بر سر سرزمین‌های اشغالی که بیش از نیم قرن است معطل باقی مانده به فراموشی سپرده شود؟

روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی با عنوان "انقلاب‌های عربی و تغییر ساختار درگیری‌های عربی – اسرائیلی" در این باره می‌نویسد: درگیری اعراب و اسرائیل از روز تشکیل این رژیم در سال 1948 تا کنون تصورات محدود و مطلقی داشته است. این درگیری بر سر موجودیت و نه مرزها جریان داشته و تا کنون نیز هیچ راه حلی جز جنگ برای آن یافت نشده است. اسرائیل با استفاده از ابزارهای نظامی علیه حکومت‌های عربی به هر ترتیبی توانست آنها را تحت سلطه و انقیاد خود در آورد و این مسئله باعث شده که این کشورها دیگر به فکر دموکراسی، وحدت یا تکامل اقتصادی نیفتند. حقیقت این است که اصلاح درگیری اعراب و اسرائیل نیازمند بازنگری و تعریفی تازه است. چرا که مهمترین درگیری‌های اسرائیل با اعراب محدود به چند کشور عربی که با این رژیم مرز مشترک دارند، بوده است. تاثیرات جنگ‌ها و درگیری‌های نظامی در دیگر کشورهای عربی واقعا محدود و ناچیز بوده و نزدیک به چهار دهه پس از آخرین جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 مابقی جنگ‌ها فقط محدود به لبنان و فلسطین آن هم فقط در سرزمین‌های اشغالی بوده است. به ویژه این که پس از 1967 اکثر کشورهای عربی در سیاستی غیرعلنی تلاش کردند که با اسرائیل به نوعی رابطه داشته باشند. برای همین هم می‌بینیم که اهتمام به پرونده درگیری اعراب و اسرائیل رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است.

در ادامه این یادداشت آمده است: اکنون با تحولاتی که در نظام‌های سیاسی جریان‌های عربی می‌بینیم که البته غالب آنها دموکراتیک است و به صورت مردمی و خودجوش انجام می‌شود، می‌توان گفت که بسیاری از امور در شرف تغییر هستند. تمامی بناهای سیاسی، چارچوب‌ها، روابط و مواضع همگی دچار تغییر خواهند شد و بی‌شک از جمله این تحولات تغییرات اساسی مرتبط با پرونده درگیری فلسطین و اسرائیل است. البته این بدان معنا نیست که اوضاع به سمت جنگ با اسرائیل متمایل شده ولی حداقل می‌توان گفت که دیگر این ماه عسلی که میان اعراب و اسرائیل حاکم بوده و به واسطه وجود آن نظام‌های مستبد کشورهای عربی هر کاری می‌خواستند، می‌کردند و اظهاراتی بیان می‌داشتند که خلاف میل ملت بود و موافق منافع اسرائیل، دیگر تمام شده است.

نویسنده تاکید می‌کند که جنگ با اسرائیل به هیچ وجه سودمند نیست و می‌نویسد: دور دانستن جنگ با اسرائیل هم به معنای این نیست که می‌توانیم بپذیریم که در کنار این رژیم نژادپرست افراطی به راحتی زندگی کنیم، ولی می‌توان گفت که از حالا بعد جنگ مسالمت‌آمیزی از طریق ابزارهای سیاسی، وسایل ارتباط جمعی، رسانه‌ای و غیره در خواهد گرفت. اگر چه بعید دانستن جنگ کشورهای عربی با اسرائیل خود به تنهایی به معنای کاهش تنش با این رژیم نخواهد بود بلکه بر عکس این درگیری شامل رویارویی‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فرهنگی به دلیل تلاش اسرائیل برای تحمیل خود بر منطقه خواهد شد.

نویسنده در ادامه می‌نویسد: نکته مهم دیگری نیز وجود دارد و آن این که با وجود وسایل سیاسی صلح‌آمیز و مردمی رویارویی با اسرائیل دیگر از لحاظ عملی معنا ندارد. ولی در مقابل اتخاذ راه‌های مسالمت‌آمیز در مبارزه با اسرائیل باعث می‌شود تا جامعه اسرائیل بر خلاف نظام این رژیم رویکرد ضد جنگ اتخاذ کند. آنها از صلح نمی‌ترسند چرا که افکار عمومی عموما متوجه مشکلات داخلی‌اش است و چندان حول افراد تندرو و نژادپرست جمع نمی‌شود. گفتی است که بسیاری از پژوهش‌های اسرائیلی این نظریه را ثابت کرده و به مقامات اسرائیلی هشدار داده است که دشمنی عربی – اسرائیلی در صورت تداوم می‌تواند وجود خود اسرائیل را به خطر بیندازد چرا که مردم اسرائیل نیز در حال حاضر از این وضعیت ناخرسندند و این مسئله وحدت آنها را که یکی از سمبل هویت آنها محسوب می‌شود به مخاطره انداخته است.

در ادامه این یادداشت به دموکراسی‌خواهی کشورهای عربی به مثابه فرصتی طلایی نگریسه شده و آمده است: تحول کشورهای به یک کشور دموکراتیک که در آن شهروندان کشور خود را اداره می‌کنند باعث پایان یافتن سیاست‌های غیر روشن خواهد شد و سیاست عقلانی و واقعی جای آن را خواهد گرفت. این مسئله باعث خواهد شد تا میان حقوق شهروندان و ارزش‌های آنان توازن ایجاد شود و این مسئله می‌تواند فضای تازه‌ای را در درگیری‌های اعراب و اسرائیل ایجاد کند. فضایی کاملا متفاوت با گذشته که به کرامت انسان‌ها احترام می‌گذارد و اسرائیل را به عنوان یک دشمن وجودی و هویتی که حقوق انسان‌های عربی را در فلسطین و لبنان و اردن و سوریه زیر پا گذشته و خاک آنها را اشغال کرده، به رسمیت می‌شناسند. بدیهی است که چنین تغییری ادعاهای اسرائیل که دائما در بوغ و کرنا می‌کرد که تنها حکومت دموکراتیک در منطقه است و جوامع عربی جوامعی خشونت طلب و متعصب دینی جلوه می‌داد، کاملا از بین می‌برد و پرده از روی چهره استعماری و متعصب اسرائیل بر می‌دارد و این مسئله باعث می‌شود تا شرعیت سیاسی و اخلاقی آن نیز زیر سوال رود.

نویسنده یادداشت خود را این گونه به پایان می‌رساند: کلام آخر این که تشکیل نظام‌های شهروند محور در کشورهای عربی خود به تنهایی واقعیت آنچه در منطقه می‌گذرد را نشان خواهد داد و نقاب از چهره مزورانه اسرائیل بر خواهد داشت. تشکیل کشور مستقل یکپارچه هم در فلسطین و هم در دیگر کشورهای عربی پرونده درگیری‌های اعراب و اسرائیل را به نفع جامعه عربی تغییر خواهد داد. 

 

نظر شما :