در ميدان دیپلماسى هسته اى بايد فعال عمل کنيم
گفت و گوى روزنامه جمهورى اسلامى با دکتر ولايتى
طى دو ماه گذشته موضوع فعاليت هسته اى ايران شاهد تحولات مثبتى بود؛ از يکسو گزارش نهادهاى اطلاعاتى آمريکا مبنى بر صلح آميز بودن فعاليتهاى هسته اى کشورمان مهر تائيدى بر اظهارات مقامات جمهورى اسلامى مبنى بر قانونى بودن تلاشهاى ايران شد و از سوى ديگر سفر آقاى البرادعى مديرکل آژانس بين المللى انرژى اتمى به تهران و توافق براى حل و فصل موضوع و پاسخ به سئوالات باقيمانده تا ماه آينده باعث گرديد آمريکائيها که خود را شکست خورده مى ديدند تلاش هايى را براى صدور قطعنامه سوم عليه ايران در شوراى امنيت قبل از انتشار گزارش آژانس صورت دهند و از اين رو بنظر مى رسد دستگاه ديپلماسى کشورمان نيز در راستاى خنثى کردن اين توطئه در صدد روشنگرى و رايزنى با کشورها و مجامع بين المللى برآيد.
در اين شرايط باز کردن جبهه هاى جديد فعاليت ديپلماسى با ديگر کشورهاى گروه 1 +5 علاوه بر چين و روسيه راه حل بسيار مناسبى پيش روى مذاکره کنندگان ارشد هسته اى و سياست خارجى خواهد بود که مى تواند به نفع فعاليت هاى صلح آميز هسته اى کشورمان تمام شود.
همچنين علاوه بر موضوع هسته اى ايران مساله لبنان که آن نيز در حوزه امنيتى خاورميانه قرار مى گيرد موضوع بسيار مهم دو سه هفته اخير است که پس از سخنرانى سيدحسن نصرالله دبيرکل حزب الله در جمع عزاداران حسينى و در پى آن قتل عام برخى از شهروندان لبنانى در راستاى ايجاد تشنج در لبنان و برپايى جنگ داخلى که به نفع رژيم صهيونيستى هم تمام خواهد شد سبب گرديد خبرنگاران روزنامه جمهورى اسلامى در گفت وگو با دکترعلى اکبر ولايتى مشاور رهبرى در امور بين الملل نظرات او را در اين دو زمينه بسيار حساس مربوط به ايران و خاورميانه جويا شوند که متن کامل گفت وگو به شرح زير به اطلاع خوانندگان محترم مى رسد.
به عنوان اولين سئوال مايلم تحليل شما را درباره مسايل لبنان بدانم . نظرتان درباره تحولات اخير لبنان چيست؟
به نظر مى رسد آمريکائيها و اسرائيلى ها درصدد هستند که زنجيره مقاومت در لبنان و فلسطين را بشکنند. لبنان مظهر مقاومت مردمى و ضد اسرائيلى و ضد آمريکايى در منطقه است. اسرائيلى ها با همين استدلال يعنى در هم شکستن مقاومت منطقه اى وارد جنگ با لبنان شدند و به لبنان حمله کردند و موفق هم نشدند.
وقتى اسرائيل در جنگ با حزب الله لبنان شکست خورد به ناچار وارد فاز سياسى شد و تلاش کرد از نظر سياسى مقاومت را در لبنان درهم شکند.
در فاز سياسى اسرائيل و آمريکا به دنبال اين بودند که دولتى را در لبنان سر کار بياورند که با آمريکا و اسرائيل رابطه نزديک داشته باشد. به همين دليل دولت سينيوره بر سر کار آمد. سالها بود که وحدت ملى به طور نسبى بر لبنان حکمفرما بود.
براى اينکه وحدت ملى لبنان را نشانه روند چند کار کردند. از جمله اين کارها گذراندن قطعنامه 552 بود که يکى از مواردش بيرون رفتن نيروهاى سورى از لبنان بود. نيروهاى سورى را از لبنان اخراج کردند تا توازن قوا در لبنان را برهم بزنند.
بخشى از توازن قوا در لبنان و امنيت در لبنان مديون حضور نيروهاى سورى بود. با رفتن نيروهاى سورى از لبنان خلا ايجاد شد. سورى ها مدت طولانى در لبنان بودند و نقش خوبى در برقرارى امنيت داشتند.
قدمهاى بعدی آمريکا و اسرائيل در لبنان خلع سلاح حزب الله لبنان بود. خلع سلاح حزب الله لبنان هم عملى نشد و نتوانستند.
آمريکا و اسرائيل هدف شان اين است که در لبنان تفرقه و چنددستگى باشد. در يک کلام آمريکا درصدد است که دولتى در لبنان بر سر کار باشد که مخالف اسرائيل نباشد. از طرفى گروه 8 مارسی ها مى دانند که نبايد در لبنان تفرقه ايجاد شود.
بنابراين گروه 8 مارسى ها هميشه در تلاش بوده و هستند که اتحاد در لبنان برقرار باشد. حتى براى اعتراض به دولت آمريکايى ـ اسرائيلى سينيوره از حربه مسالمت آميز اعتصاب و تحصن استفاده کردند. جنگ داخلى در لبنان به ضرر کل لبنان و همه گروه ها است.
به نظر شما بعد از پيروزى حزب الله لبنان بر اسرائيل در جنگ 33 روزه آيا در موضع سياسى حزب الله لبنان مرتکب اشتباه شده است؟ آيا در عرصه سياسى حزب الله لبنان توانسته است به اهداف خود نزديک شود؟
هر گروه ديگرى اگر جاى حزب الله لبنان بود بعد از پيروزى عظيم نظامى که در تاريخ جنگهاى اعراب و اسرائيل بى سابقه بوده و هست مى آمد و از ميدان باز سياسى که بعد از مقاومت برايش ايجاد شده بود استفاده مى کرد و امور را در جهتى پيش مى برد که مصلحت فرقه اى و طايفه اى و حزبى اش باشد.
اما مى بينيد که رهبرى حزب الله لبنان بعد از پيروزى با درايت و متانت در لبنان رفتار کرد. کار حزب الله لبنان کار بزرگى بود زيرا براى اولين بار اسرائيل از عربها شکست خورد.
از زمان شکل گيرى اسرائيل تا به حال هر چه اعراب جنگيدند شکست خوردند. تنها موردى که تعداد اندکى نيرو توانستند لشکر تا دندان مسلح اسرائيل را شکست دهند، حزب الله لبنان بود.
نيرويى که اينقدر قوى بوده و هست اگر اهل سوء استفاده بود به راحتى در امور داخلى لبنان دخالت مى کرد و انحصارطلبى مى نمود اما با عقل و درايتى که حزب الله لبنان به خرج داد چنين اتفاقاتى نيفتاد. حزب الله لبنان بعد از پيروزى در جنگ با اسرائيل خيلى پخته و با تدبير عمل کرد.
پديده لبنان يک پديده منحصر به فرد است. مسيحى مسلمان و شيعه سنى دروزى ارمنى و... در آن زندگى مى کنند. عده اى از ارامنه که زمان عثمانى کوچ داده شده اند در لبنان زندگى مى کنند.
در چنين جامعه اى وسيع الطيف درست عمل کردن به نحوى که موجب نشود فردا مشکلى پيش بيايد کار آسانى نيست. به نظرم تا آنجايى که ممکن بود حزب الله لبنان در عرصه سياسى و اجتماعى خوب عمل کرده است.
حزب الله در لبنان خوب عمل کرد. همين سياست پرهيز از خشونت نشاندهنده عملکرد موفق حزب الله لبنان است. حزب الله لبنان هميشه تلاش داشته و دارد که بين مسلمان و شيعه و سنى و مسيحى و ارمنى اتحاد به وجود بياورد.
تلاش در جهت ايجاد تعامل با دولت را دارد. اگر هر گروه ديگرى غيرحزب الله لبنان بود در صحنه سياسى لبنان مى باخت. اما امروزه حزب الله لبنان هم در عرصه نظامى و هم در عرصه سياسى و اجتماعى به پيروزى دست يافته است.
سئوال بعدى ما در ارتباط با مسائل هسته اى است. به نظر شما دستاوردهاى ايران در مسايل هسته اى چه بوده است؟ تحليلتان از مسائل اخير هسته اى چيست. چه چيزى نصيب ايران شده است؟
ما در آژانس پيروزى به دست آورديم. آينده چه خواهد شد بستگى به عملکرد ما دارد. ما به همکاريهاى خود با آژانس بايد ادامه بدهيم. از طرفى بايد رايزنيهاى خود را با کشورهاى 1 +5 فعال تر کنيم.
به نظر مى رسد که غربى ها مصمم هستند قطعنامه سوم را به تصويب برسانند. البته به شکل خيلى رقيق و تعديل شده. ما بايد کارهاى سياسى و بين المللى خود را در ارتباط با مسايل هسته اى بيشتر افزايش دهيم. از عناصر موثرتر در روابط بين المللى بايد استفاده کنيم. بايد تلاش کنيم جلوى تصويب قطعنامه را بگيريم يا تلاش کنيم که پيش نويس قطعنامه از اين هم رقيق تر شود.
وزارت خارجه ما بايد فعال تر شود. ايران بايد فعاليتهاى ديپلماتيک خود را بيشتر کند. کار ديپلماتيک هرچه بيشتر شود باز هم کم است. عرصه ديپلماتيک عرصه اى است که همه دارند کار مى کنند و استفاده مى کنند.
قدرتهاى بزرگ دنيا هم به اين نتيجه رسيده اند که توان نظامى در همه جا راهگشا نيست و بايد از توانمنديهاى ديپلماتيک بهره برد. تلاش ديپلماتيک و تلاش بين المللى بسيار موثرتر از کار نظامى يا تهديد نظامى است.
سرنوشت آمريکا در عراق و افغانستان مويد اين موضوع است. ايران هم بايد در ميدان ديپلماسى و بين المللى بسيار فعال شود. کيفيت گفت و گوهاى ايران در عرصه جهانى بايد بالاتر و موثرتر شود. در اين رابطه خوب است که کسانى که مذاکره مى کنند به کارشان ادامه دهند و در ضمن مشورتهاى لازم را هم با افراد خبره انجام دهند.
برخى معتقدند تيم دولت در زمينه مسائل هسته اى نسبت به کشورهاى 1 +5 و آقاى البرادعى و اظهاراتش بى اعتنايى است. در نتيجه ايران نمى تواند از اظهارات و عملکرد البرادعى اظهار خوشحالى بکند. نظر شما چيست. آيا عملکرد البرادعى ارزشى براى ايران دارد؟
حتما دارد. آقاى البرادعى گزارشش در پيشبرد اهداف هسته اى ايران موثر بود. گذشته هسته اى ما با گزارش آقاى البرادعى نمره قبولى گرفت. کشورهاى 1 +5 مى گويند گزارش آقاى البرادعى را قبول داريم اما مذاکرات 1 +5 با ايران مربوط به حال و آينده است.
بنابراين اينکه بگوييم کار آقاى البرادعى موثر بوده يا نه بله حتما موثر بوده است. اما گزارش آقاى البرادعى براى ايران کافى نيست. مذاکرات دو جانبه ايران با کشورهاى 1+5 بايد ادامه داشته باشد و فعالانه بايد انجام شود.
ما در ارتباط با آژانس به نتيجه مطلوب خود رسيده ايم و خلاف مقررات آژانس بين المللى اتمى عمل نکرده ايم. در همين جا اين نکته را تذکر بدهم که ما بايد شناختمان را به کشورهاى 1 +5 بيشتر کنيم. فرانسويها از اينکه آمريکائيها مانع منافع بين المللى فرانسويها هستند ناراحت هستند.
فرانسويها از اينکه آمريکائيها از بعد از جنگ جهانى دوم براى فرانسه دردسر ايجاد مى کنند ناراحت هستند. سپر موشکى که آمريکائيها در کشور چک گذاشته اند و باعث برآشفته شدن روسها شد. اروپا را تبديل به گوشت قربانى کرده است چون سپر موشکى روسيه درست در جهت سپر موشکى چک و رو به سمت اروپاست.
اروپا گوشت قربانى آمريکا است؛ چه در جنگ سرد و چه در جنگ نظامي. فرانسويها به دنبال به دست آوردن استقلال راى و عمل هستند.
فرانسويها به دنبال استقلال منافع هستند. انگيزه اروپائيها از ايجاد اتحاديه اروپا مقابله با ناتو و آمريکا بود. تعزيه گردان ناتو آمريکائيها هستند. آمريکائيها ناتو را مى فرستند افغانستان وقتى نيرويشان کم مى شود نامه شديداللحنى وزير دفاع آمريکا به وزير دفاع آلمان مى نويسد که چرا نيرو نمى فرستى و آلمان هم جواب مى دهد من نيرو نمى فرستم.
يورو ارزشش بالا مى رود دلار ارزشش پايين مى آيد. آنهايى که اروپايى تر هستند و مستقل تر هستند و فرهنگ جاافتاده و ضد آمريکايى دارند مثل فرانسه طبيعى است که به ايران و ايرانى علاقه مند باشند و خواستار گسترش روابط با ايران باشند.
منطقه خاورميانه حساس ترين منطقه جهان است. آمريکائيها بحث خاورميانه بزرگ را مطرح کرده اند و مى خواهند در خاورميانه یکه تاز باشند. اين کار براى آلمان و فرانسه خوشآيند نيست.
باتوجه به زياده خواهيهاى آمريکا، کشورهايى مثل آلمان و فرانسه به دنبال اهداف خودشان هستند و در اين راستا تلاش دارند روابط خود را با ايران بيش از پيش مستحکم تر کنند.
فرانسه و آلمان به نفت و گاز ايران نياز دارند. از انرژى هسته اى در سوخت هواپيما نمى توان استفاده کرد. از انرژى هسته اى در خيلى مقاطع صنعتى و اجتماعى نمى توان استفاده کرد. کاربردهاى نفت و گاز در جهان خيلى بيشتر از انرژى هسته اى است.
ايران مرکز نفت و گاز جهان است. چين و روسيه با ايران قراردادهاى کلان نفت و گاز دارند. فرانسويها نيز درصدد همکاريهاى نفت و گاز با ايران هستند. آلمان هم همين طور. ايران يک کشور مستقل است . اگر قوه عاقله در حکومت فرانسه باشد که گاهى اين آثار ديده مى شود به روابط با ايران بها مى دهند. ايران متنفذترين و مستقل ترين کشور خاورميانه است و فرانسه و آلمان هم نيازمند گسترش روابط با ايران هستند.
در عين حال مصلحت ايران هم به گسترش روابط با کشورهايى مثل آلمان و فرانسه که مستقل از آمريکا هستند مى باشد. ما مايل به توسعه ارتباطات با کشورهايى مثل فرانسه هستيم . اين به معناى نفى روابط با روسيه و چين نيست. اگر ايران و فرانسه بتوانند از فرصتهاى موجود حداکثر استفاده را بکنند و با يکديگر همکاريهاى همه جانبه داشته باشند به نفع هر دو کشور است و جلوگيرى خواهد کرد از يکه تازى آمريکائيها در صحنه بين المللي.
اگر ما روابط با آلمان و فرانسه را گسترش بدهيم از مجموع کشورهاى 1 +5 چهار کشور را به خود نزديک کرده ايم و آمريکا را در صحنه بين المللى منزوى مى کنيم. چين، روسيه، آلمان و فرانسه کشورهايى هستند که با ايران روابط خوب و سازنده دارند. و در کنار نزديکى و همکارى با آژانس و آقاى البرادعى و همکارى و تعامل با کشورهاى روسيه چين آلمان و فرانسه مى توانيم حال و آينده پيشرفتهاى هسته اى ايران را تضمين کنيم.
نظر شما :