توصیه العربیه:
چارهای جز کنار آمدن با ایران نیست
وبسایت شبکه خبری العربیه، در نسخه انگلیسی خود مطلبی را منتشر در این زمینه منتشر کرده که قابل توجه است. در ابتدای این مطلب به اظهارات ترکی فیصل اشاره شده و آمده است: شاهزاده ترکی بن فیصل بن عبدالعزیز در نشست بررسی و تحلیل ناتو در بریتانیا گفت: «اگر ایران با موفقیت بتواند به سلاح هستهای دست یابد ما نیز به دنبال همین راه خواهیم رفت.» وی در این نشست تلاش میکرد خطر ظرفیت توسعه نظامی ایران را به فعالیتهای سیاسی و امنیتی ایران در منطقه که این روزها بسیار باعث نگرانی عربستانیها شده، ربط دهد.
در ادامه این یادداشت به پیشینه ترکی فیصل و اظهاراتش اشاره شده و آمده است: اظهارات شاهزاده ترکی بن فیصل چیز تازهای نیست. این روزها او از این اظهارات زیاد بر زبان میراند. وی در حال حاضر ریاست سازمان امنیت عربستان را بر عهده دارد و پیش از این نیز سفیر عربستان در بریتانیا و قبل از آن در ایالات متحده بود. وی تحولات منطقه را به شدت و از نزدیک پیگیری میکند و طی سه دهه گذشته نقشی تاثیرگذار بر بسیاری از اتفاقات جاری در منطقه از بعد عربستانی آن داشته است. وی درباره ایران همچنین گفت که تحریمها توانستهاند کارایی لازم را داشته باشند ولی باید گزینه حمله نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران نیز همچنان تحت بررسی باشد. وی در حالی این گونه اظهار نظر میکند که چند سال پیش به واشنگتن هشدار داده بود که هر گونه حمله نظامی به ایران میتواند فاجعهآمیز، مصیبت بار و ابعاد آن غیرقابل پیشبینی باشد.
نویسنده این یادداشت سپس مینویسد: وقتی درباره برنامه هستهای ایران صحبت میشود، هم امریکاییها و هم روسها اذعان میکنند که دستیابی ایران به تسلیحات هستهای رویایی بیش نیست اما ظهور قدرت هستهای جدید در منطقه میتواند صلح پایدار خاورمیانه در برابر اسرائیل را مورد تهدید قرار دهد. دستیابی ایران به تکنولوژی هستهای نه تنها ممکن است امنیت اسرائیل را به خطر بیندازد و توازن منطقهای را خلاف میل یهودیها تغییر دهد بلکه حتی تهدیدی ژئوپولتیک برای واشنگتن، اروپا، روسیه و چین محسوب میشود.
نویسنده این یادداشت در ادامه گریزی به نشست داووس در سال 2008 و در دوران وزارت خارجه کاندولیزا رایس میزند و مینویسد: در داووس 2008 که نمایندگان ایران نیز حضور داشتند، کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت امریکا گفت که در بعد سیاست خارجی باید از حجم تنشها بکاهیم و تلاش کنیم به اجماع جهانی نزدیک شویم، او گفت که امریکا هیچ کس حتی ایران را دشمن خود نمیداند. هنری کسینجر که او را رئالیست سیاست خارجی امریکا میدانند و در اجلاس داووس نیز حضور داشت، درباره اظهارات رایس گفت، آن طور که من فهمیدم منظور دکتر رایس این است که اگر ایران بخواهد به عنوان یک جمهوری به دنبال ثبات و نه یک عامل بیثباتی رفتار کند او نیز میتواند رفتاری متفاوت در برابر ایران اتخاذ کند. در آن موقع اظهارات رایس برای حاضران در داووس تعجب آور بود برای همین هم بود که پرسشکننده آن نشست فکر کرد که رایس سوال او را نفهمیده است و مجددا سوالش را پرسید، رایس پاسخ داد، اگر تهران تضمین دهد چرخه سوخت هستهایاش اهداف دیگری ندارد او نیز آماده است که درباره مسائل دیگر با ایران وارد مذاکره شد. ایران آن موقع از این صحبت رایس استقبال کرد. ایران از همان زمان تا کنون همواره تاکید کرده است که فعالیتهای هستهایاش به هیچ عنوان جنبه نظامی ندارند و تمامی فعالیتهایش در این زمینه حتی غنیسازی اورانیوم تحت نظارت مستقیم آژانس بینالمللی انرژی اتمی و با اهداف کاملا صلحآمیز دنبال میشود. در آن نشست از ایران منوچهر متکی، وزیر امور خارجه وقت، مجتبی هاشمی ثمره، مشاور عالی رئیس جمهوری ایران، زلمای خلیلزاد، نماینده وقت ایالات متحده در سازمان ملل و خالد عبدالله جهانی، بانکدار مشهور بحرینی حضور داشتند.
در ادامه این یادداشت همچنین میخوانیم: پرسش دیگری که در آن نشست مطرح بود، این بود که چه باید کرد تا یک مذاکرات سازنده با ایران دنبال شود. دکتر کسینجر و دکتر رایس هر دو معتقد بودند که در یک چارچوب پیشنهادی میتوان به ایرانیها اجازه داد که از موقعیت منطقهای خود دفاع کنند و نقش ژئوپولتیک روشنی را در منطقه داشته باشند. در آن موقع این رویکرد با انتقاد برخی از حاضران آن جلسه مواجه شد. مسئلهای که باعث شد در نهایت این ابهام باقی بماند که به رغم وجود رقبای متحد امریکا در منطقه چگونه میتوان میان خواستههای ایران و خواستههای مغایر کشورهای منطقه توازن ایجاد کرد. کسینجر در این باره میگفت، درگیر ساختن دولت ایران در پروندههای منطقهای باعث میشود تا ایران نسبت به قوانین بینالمللی بیشتر پایبند شود. وی چین را مثال میزد که در دوره نیکسون امریکا همین سیاست را در برابر آن اتخاذ کرد و با گشودن فضا برای حضور بیشتر چین در سیاستگذاریهای منطقه شرق آسیا توانست پکن را قانع کند که رویاپردازیهای گسترش کمونیست را کنار بگذارد و در مقابل بازیابی جایگاه منطقهایاش نقش موازنه میان مسکو و واشنگتن را در شرق آسیا ایفا کند که نتیجه آن مهار چین در آن منطقه بود.
نویسنده یادداشت در ادامه مینویسد: آیا واقعا ایران جمهوری است؟ ساختار حکومت در ایران این مفهوم را القا میکند. ایران یک کشور دموکراتیک است که با 290 نماینده مجلس و رئیس جمهوری منتخب که هر دو به طور مستقیم توسط مردم برای چهار سال انتخاب میشوند، اداره میشود. رئیس جمهور نمیتواند بیش از دو سال در ایران حکومت کند. البته فیلتر تعیین صلاحیت افراد نیز مطرح است که شورای نگهبان که 12 عضو دارد وظیفه تعیین صلاحیت افراد را بر عهده دارد. نوع حکومت در ایران دینی است و تحت نظارت ولایت فقیه و نظرات مرجعیت دینی در قم اداره میشود. جمهوری ایران مشابه هیچ نوع حکومتی در جهان نیست. نه شبیه واتیکان است چرا که واتیکان حکومت دینی کاتولیک هست ولی دموکراتیک نیست و نه شبیه اسرائیل که کمیته دینی بر آن نظارت دارد ولی ساختار حکومت آن سکولار است. از این رو حکومت ایران شبیه هیچ نوع حکومتی در دنیا نیست. درباره این که آیا نوع نظام ایران مورد قبول همه اقشار جامعه ایران است نیز باید گفت که طبیعتا این گونه نیست ولی بگویید کدام حکومت در دنیا است که مورد قبول قاطبه مردم باشد؟ بیشک در اروپا نیز حکومتها باب میل همه مردم نیستند. ولی مردم در انتخابات شرکت میکنند و پای صندوق رای میروند، اتفاقی که در ایران نیز میافتد.
نویسنده در پایان مینویسد: مسئلهای که در منطقه خلیج فارس وجود دارد و باعث ایجاد چالشی طولانی در این منطقه شده است این است که کشورهای منطقه هیچ کدام جمهوری نیستند. ایران تنها کشور جمهوری این منطقه است که دولت در آن عوض میشود ولی در کشورهای دیگر منطقه چنین حالتی وجود ندارد. در نتیجه کشورهای غیر دموکراتیک منطقه تلاش میکنند که همواره سیستم ستنتی موجود در منطقه را حفظ کنند. اگر ایران میخواهد که در برابر خواستههای سنتی کشورهای عربی منطقه بایستد چارهای ندارد جز این که دیپلماسی فعال خود را به سمت افزایش نفوذ منطقهایاش و همچنین تقویت متحدانش پیش ببرد.
نظر شما :