سوریه تا کجا با ایران میماند؟
این موضوعی است که روزنامه النهار، چاپ لبنان در یادداشتی به قلم سرکیس نعوم، روزنامهنگار مشهور لبنانی به آن پرداخته است. وی در یادداشت خود مینویسد: نظام حاکم در سوریه به چند دلیل به این سادگیها تسلیم تظاهرات مردمی نمیشود. اول از همه، چنگ انداختنش به تمامی سازمانهای امنیتی و نظامی به رغم تمامی تنوع و گوناگونی آنها و قبول این ایده که میتواند تظاهرات را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کند که بازتاب آن را در اظهارات و رفتارهای مقامهای سوری به روشنی میبینیم. دوم، استنادش به حزب بعث به عنوان یک حزب رهبر و همچنین "جبهه احزب ملی و سوسیالیستی" که حزب بعث ریاست آن را بر عهده دارد که متشکل از جریانهای مختلف سیاسی سوریه است که به نظام وفادارند و در حقیقت اپوزسیون ظاهری نظام را تشکیل میدهند. دولت سوریه معتقد است که مردم به وجود این احزاب قانع شده و شبهاتش در این زمینه نیز به یقین تبدیل شده و به وجود نوعی تعددگرایی معتقد شده است. سوم، به رغم اختلافهایی که در درون خانواده اسد وجود دارد، نوعی یکپارچگی و وحدت بر سر حفظ نظام نیز مشاهده میشود. مسئلهای که باعث شده در مراحل حساس کشور این اتحاد و یکپارچگی به داد نظام حاکم بر سوریه برسد.
در ادامه این یادداشت آمده است، چهارمین دلیل، دل بستن نظام به اقلیتهای موجود در سوریه است که باعث شده تا در بسیاری از شعارها و اظهار نظرهایش از آنها استفاده کند و خود را مقید به اجرای خواستههای اقلیتها نشان دهد. آنها را در فعالیتهای اقتصادی داخل کند بدون آن که نقشی به عنوان اکثریت کشور در تصمیمگیریهای سیاسی و میهنی داشته باشند. پنجمین دلیل، موفقیت نظام به قانع ساختن غرب و امریکا به اضافه اسرائیل مبنی بر این که نظام حاکم بهترین نظام برای آنها است چرا که بدیل آن یک حکومت اسلامی بنیادگرای تکفیری و خشن خواهد بود که با غرب و دیگر ادیان دشمنی دارد. این مسئله باعث شده تا همپیمانیاش با ایران نقطه ضعفش نباشد و همزمان به همراه حزب الله و حماس بتواند خود را مدافع مبارزه با زیادهخواهیهای غرب نشان دهد. این در حالی است که نقش سلبی در عراق ایفا کرد و نیروهای امریکایی را در عراق بسیار تحت فشار و آزار و اذیت قرار داد. دلیل ششم به استفاده از عنصر مقاومت در برابر اسرائیل باز میگردد. بشار اسد توانسته خود را به عنوان یک قهرمان مبارزه با اسرائیل در برابر مردم عرب معرفی کند و از این ابزار استفادههای بسیاری برده است.
نویسنده این یادداشت سپس مینویسد: جالب آن که بسیاری از این مواردی که گفته شد در حال حاضر متاسفانه به نقاط ضعف نظام بشار اسد تبدیل شده است. حزب بعثی که به آن ابراز وفاداری میشود آن نقشی که از آن انتظار میرفت را تا کنون نتوانسته ایفا کند و این مسئله باعث شده تا جایگاه آن بسیار ضعیف شود. حتی رهبران و موسسان آن انتظاراتی که ازشان میرفت را تا کنون برآورده نکردهاند و تنها به دادن شعار بسنده کردهاند. به جای آن که به آنچه شعار میدهند یعنی آزادی، دموکراسی و حکومت سکولار وفادار باشند حلقه حکومت را تنگتر کردهاند و اجازه ورود به غیر خودی را در این حلقه نمیدهند.
سرکیس نعوم سپس مینویسد: در حزب بعث نزدیک به 160 هزار نفر از اهالی درعا حضور دارند در حالی که هیچ نشانی از وجود و تحرکات آنها در حزب دیده نمیشود. آن جبههای که نظام همواره تلاش میکرد آن را اپوزسیون نظام معرفی کند نیز در حال حاضر فقط به یک دکور تبدیل شده و هیچ کارایی از خود نشان نمیدهد.
وی در نهایت یادداشت خود را این گونه به پایان میرساند: سوریه از قدیم تا کنون همپیمانی خود را با ایران حفظ کرده و وانمود کرده است که یک اتحاد یکپارچه در برابر دشمنان خارجی دارد. با آغاز تظاهرات و اعتراضهای مردمی در سوریه، این محوریت به پاشنه آشیل حکومت اسد تبدیل شده اگرچه در این فضای سخت ایران کمکهای بسیاری به سوریه کرده است، حالا این پرسش مطرح است که آیا همچنان این محور همان طور که تا کنون حفظ شده، محفوظ خواهد ماند یا این که همانند دیگر ضعفهایی که حکومت اسد از خود نشان داده این محور را نیز از دست خواهد داد؟
نظر شما :