دالایی لاما با روابط آلمان و چين چه مى کند؟

۰۲ بهمن ۱۳۸۶ | ۲۳:۰۴ کد : ۱۳۸۳ اخبار اصلی
چین و آلمان دوشنبه این هفته به توافق رسیدند تا روابط سیاسی و دیپلماتیک بین دو کشور را ترمیم کنند. روابط پکن و برلین بر اثر سیاست‌های آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در قبال مساله حقوق بشر طی سال گذشته میلادی به شدت آسیب دیده است.
دالایی لاما با روابط آلمان و چين چه مى کند؟
چین و آلمان دوشنبه این هفته به توافق رسیدند تا روابط سیاسی و دیپلماتیک بین دو کشور را ترمیم کرده و بار دیگر آن را به سطح عالی ارتقا دهند. روابط پکن و برلین بر اثر سیاست‌های آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در قبال مساله حقوق بشر طی سال گذشته میلادی به شدت آسیب دیده است. این روابط به ویژه پس از آن به سردی گرایید که مرکل با دالایی لاما، رهبر بوداییان تبت دیدار کرد. دولت چین در اعتراض به این دیدار کلیه روابط سیاسی و دیپلماتیک چین و آلمان را در سطوح بالا تا امروز به حال تعلیق درآورده است.
 
انتشار خبر مربوط به توافق دو طرف درباره ترمیم روابط به مثابه تایید رسمی شایعاتی بود که از چندی پیش درباره ملاقات وزرای خارجه آلمان و چین شنیده می‌شد. پیش از این گفته می‌شد فرانک والتر اشتاینمیر، وزیر خارجه آلمان و ینگ جیچی، همتای چینی‌اش، اواخر سال گذشته میلادی با یکدیگر دیدار کرده و طی آن دیدار، طرف آلمانی به طور رسمی تایید و تاکید کرده است که از سیاست «چین واحد» حمایت می‌کند. حمایت از سیاست چین واحد به این معناست که آلمان به طور رسمی تبت و تایوان را جزو خاک چین می‌شمارد و ادعای استقلال یا خودمختاری این مناطق را به رسمیت نخواهد شناخت.
 
دالایی‌لاما؛ تابوی روابط دیپلماتیک با پکن
 
دولت چین دالایی لاما را به عنوان عاملی جدایی طلب می‌شناسد که هدف‌اش استقلال تبت از چین است. منطقه تبت که از مقدس‌ترین مناطق برای بودائیان به شمار می‌رود، در طول تاریخ به تناوب تحت فرمانروایی حاکمان چینی یا مستقل از این کشور بوده است. این منطقه به طور سنتی از قرن 15 تحت فرمان دالایی لاما، عالی‌ترین رتبه مکتب گلوگپا (گلوگ) از مذهب بودایی اداره می‌شود و هر دالایی لاما (که تناسخ روح آوالوکتیشوارا، مظهر تمامی هستی‌های به کمال رسیده محسوب می‌شود) توسط کمیته‌ای از روحانیون بودایی، پس از مرگ دالایی‌لامای پیشین مکاشفه و به این مقام منصوب می‌شود.
 
اما آخرین دوره‌ای که تبت به طور نسبتاً مستقل از چین اداره می‌شد به زمان حکومت جمهوری چین در فاصله سال‌های 1912 تا اوایل دهه 1950 باز می‌گردد و تنها سند موجود درباره استقلال این ناحیه قرارداد مشکوکی موسوم به قرارداد تبت - مغولستان است که در سال 1913 توسط آگوان دورژیف، تبعه روس و دو تبتی به نمایندگی از دالایی‌لامای سیزدهم امضا شده است. پس از سقوط جمهوری چین به دست نیروهای کمونیست به رهبری مائو تسه‌تونگ در سال 1949 و ضمیمه شدن مجدد تبت به خاک چین در سال 1951، دولت جدید جمهوری خلق چین پذیرفت که ناحیه تبت با خودمختاری و امتیازات بسیاری به صورت مستقل اداره شود اما پس از مدتی با ادعای این که دولت تبت از نو شدن نظام اجتماعی و اقتصادی این ناحیه امتناع می‌کند، دولت مرکزی به طور مستقیم شروع به تقسیم زمین‌ها و اراضی کشاورزی این ناحیه به رعیت‌ها و سرف‌ها کرد.
 
اما صومعه‌های تبت که با توجه به حاکمیت دالایی‌لاما، مرکز قدرت در ناحیه تبت به شمار می‌رفتند، بیشتر این زمین‌ها را در تملک خود داشتند و مردم در حقیقت رعایای صومعه‌ها به شمار می‌رفتند. به همین خاطر با آغاز برنامه تقسیم زمین‌ها در تبت، روحانیون بودایی به همراه عده‌ای از ملاکان اعتراض عمومی را در سال 1956 آغاز کردند که در زمان کوتاهی به لهاسا، مرکز ناحیه تبت رسید. در مقابل ارتش جمهوری خلق چین نیز به سختی واکنش نشان داد به گونه‌ای که تا سال 1959 شورش و طغیان فروکش کرده بود، ده‌ها هزار تبتی کشته شده بودند، و دالایی‌لامای چهاردهم، رهبر مذهبی که تا امروز نیز مقام خود را در تبعید حفظ کرده است، از چین و تبت متواری شد. پایگاه او از آن زمان تا کنون «دارماسالا» در شمال هند است.
 
دولت پکن به خاطر این سابقه و همچنین استفاده برخی کشورهای غربی از دالایی لاما به عنوان نماد نقض حقوق بشر در چین و یکی از رهبران بزرگ مخالف دولت کمونیست این کشور، هر گونه دیدار، گفتگو، تقدیر و هر رابطه رسمی را از سوی دولت‌های سایر کشورها با دالایی لاما نمی‌پذیرد و در حقیقت چنین اقداماتی به نوعی تابوی سیاسی در روابط چین و سایر کشورها تبدیل شده است. هر چند برای مثال اعطای مدال طلای افتخار کنگره ایالات متحده در اکتبر 2007 تا کنون واکنش چندان شدیدی را از سوی مقامات چینی در بر نداشته است.
 
چین و آلمان پشت یک میز برای رسیدگی به مساله ایران
 
مارتین یاگر، سخنگوی وزارت خارجه آلمان، دوشنبه ضمن اعلام خبر ترمیم روابط پکن و برلین گفت: «خوشحالیم از این که آشفتگی‌های چند ماه گذشته [در روابط دو کشور] را پشت سر گذاشته‌ایم.» اولریش ویلهلم، سخنگوی اول دولت مرکل نیز در این باره گفت «روابط دوستانه، نزدیک و پر حاصل» بین آلمان و چین به سود هر دو کشور است.
 
در ادامه روند رو به بهبود روابط این دو کشور پیش بینی می‌شود ینگ و اشتاینمیر در حاشیه اجلاس وزرای خارجه پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان (موسوم به 1+5) که از سه‌شنبه در برلین آغاز شده، با یکدیگر دیدار و گفت و گو کنند. البته موضوع اصلی این اجلاس رسیدگی به وضعیت پرونده هسته‌ای ایران است و آمریکا می‌کوشد طی این اجلاس در صورتی که ایران توقف غنی‌سازی اورانیوم را نپذیرفت، سایر کشورهای عضو شورای امنیت را به تصویب دور جدیدی از تحریم‌ها علیه تهران مجاب کند.
 اما به رغم حضور ایران در راس برنامه فعالیت وزرای خارجه روسیه، چین، آلمان، آمریکا، بریتانیا، و فرانسه، به عقیده کارشناسان مانعی وجود ندارد که دیدارهای وزرای خارجه پکن و برلین در حاشیه این اجلاس به بهبود روابط دو کشور نیانجامد به ویژه این که دیدارهای اختصاصی وزیر خارجه آلمان طی این اجلاس به ملاقات با کاندولیزا رایس، وزیر خارجه ایالات متحده، و همتای چینی‌اش محدود می‌شود.
 
مرکل تا کنون هرگز به طور مستقیم در سخنان یا سیاست‌هایش، سیاست چین واحد را زیر سئول نبرده است اما با این حال چه با سخنان‌اش طی دیدار از پکن در تابستان گذشته که از نقض حقوق بشر در چین انتقاد کرد و چه طی ملاقات‌اش با دالایی لاما در برلین در سپتامبر سال گذشته میلادی موجب رنجش پکن از آلمان شده است. او در هر دو فرصت از حقوق بشر دفاع کرده و خواستار تقویت سازمان‌های غیر دولتی و رعایت حقوق منتقدان دولت چین شده بود.
 
سباستین برسیک، کارشناس مسائل چین در موسسه امور امنیتی و بین‌المللی برلین در این باره می‌گوید: «مرکل همیشه درباره سیاست‌هایش در زمینه حقوق بشر یک خط مشی واحد را پیش گرفته است ... در حقیقت این موضع از سوی برخی کشورها موجب واکنش تلافی جویانه شده و برای مثال همین نیاز به ترمیم شکاف‌هایی که در روابط [چین و آلمان] پدید آمده نشانگر همین مساله هستند. اما از سوی دیگر وجود نیاز به ترمیم این شکاف‌ها نشان می‌دهند که دو طرف منافع بسیاری نیز در همکاری با یکدیگر دارند که نمی‌توانند از آن‌ها نیز صرف نظر کنند.»
 
هفته گذشته مرکل در کنفرانسی مطبوعاتی گفته بود از این که دالایی لاما را در دفتر صدر اعظم آلمان به طور رسمی ملاقات کرده پشیمان نیست و از این که سیاست‌های او در قبال وضعیت حقوق بشر برخی دولت‌ها را از آلمان رنجانده احساس ناراحتی نمی‌کند. او در این کنفرانس مطبوعاتی گفت: «به عقیده من روابطی که واقعاً دوستانه باشد می‌تواند اختلاف عقاید را نیز تاب بیاورد.» مرکل در حالی هفته گذشته از سیاست‌های خود در این زمینه دفاع می‌کرد که از زمان دیدار با دالایی لاما در اواخر تابستان گذشته مورد انتقاد شدید گروهی از سیاستمداران رده بالای آلمانی از جمله اشتاینمیر، وزیر خارجه کابینه خودش، قرار گرفته است. این دسته از سیاستمداران مرکل را متهم می‌کنند که برای کسب محبوبیت مردمی و جلب توجه عموم از اقتصاد کشور مایه گذاشته است.
 
حجم صادرات آلمان به چین طی سال گذشته بیش از 5/27 میلیارد یورو (3/40 میلیارد دلار) بوده است و سرمایه‌گذاری‌های مستقیم این کشور در چین بالغ بر 6/13 میلیارد یورو بوده است که به این ترتیب آلمان بزرگ‌ترین شریک تجاری چین در اتحادیه اروپا به شمار می‌رود و تنش در روابط دو کشور در دراز مدت می‌تواند مشکلات بسیاری برای اقتصاد آلمان پدید آورد.

نظر شما :