مجله هفته/ نگاه خریدارانه به مطبوعات
روزنامه رسالت در سرمقاله شنبه خود با عنوان "به بهانه دومین سالگرد انتخابات با شکوه 22 خرداد 1388سلوک سیاسی آیت الله خامنه ای" به قلم صالح اسکندری، به نقش رهبری پس از اتفاقات سال 88 پرداخته و می نویسد: بررسی و تحلیل انتخابات دهم با توجه به نقش محوری ولایت فقیه در ایران و رفتار شناسی سیاسی حضرت آیتالله خامنه ای در انتخابات اخیر کمک شایانی به فهم پدیده انتخابات دهم ریاست جمهوری خواهد کرد.
بدیهی است ضرورت کاربست روش در هر بحثی اظهر من الشمس عصر دانش و اطلاعات است.
این روزنامه می نویسد: یکی از روش های موجود تحلیل گفتمان است. تحلیل گفتمان (Discourse Analysis) یکی از پیشرفته ترین و در عین حال پیچیده ترین متدهای تحلیل کلام، سخن کاوی و سخن سنجی در دوران معاصر به حساب می آید. تحلیل گفتمان در واقع کشف معانی ظاهری و مستتر در جریانهای گفتمانی است که در صورت های گوناگون زبانی و فرا زبانی آشکار می شود. با علم به مزایا و منابعی که در اختیار داریم که عمدتا بیانات، پیام ها و نامه های معظم له هست و همچنین با اطلاع از نواقص این روش در سخن سنجی مثل رویکرد های نسبی گرایانه و پست مدرنیستی آن پس از تحلیل گفتمان بیانات و نامه های معظم له با توجه به الگوی "نورمن فرکلاف" و توجه به شاخص هایی نظیر واژگان، قطب بندی، پیش فرض ها و دلالت های ضمنی متن می توان اینگونه نتیجه گرفت که سلوک سیاسی آیت الله خامنه ای از سلوک معنوی و اخلاقی وی جدا نیست.
و در پایان تاکید می کند: به لحاظ ارزشها، مفاهیم، ویژگی های بلاغی، نقاط مناقشهبرانگیز و غیریت ساز و... سیاست در گفتمان مقام معظم رهبری آمیخته با معنویت است. مدارا با مخالفان، پرهیز از مکر و فریب، مردم گرایی، پایبندی به قانون، تقوای سیاسی و... مضامین پررنگی است که در سیاست ورزی اخلاقی مقام معظم رهبری در برخورد با حوادث پس از انتخابات به چشم می خورد.
بخش نرم پروژه براندازی
روزنامه کیهان در بخشی از یادداشت روز شنبه 21 خرداد با عنوان "پشت پرده راهبرد عملیات اطلاعات پایه" آورده است: فتنه 88 زمان آزمون بود. امریکایی ها باید تست می کردند تا ببینند از آنچه با این همه زحمت فراهم آورده اند چه نتیجه ای می توانند گرفت. در بخش اجتماعی پروژه حتی یکی دو ماه هم دوام نیاورد. مردم به سرعت به دروغ گویی جریان فتنه پی بردند و از آن جدا شدند و آنچه باقی ماند -آنطور که مثلا در واقعه عاشورای 88 دیدیم- همان بخش سازمان یافته ای بود که حالا دیگر در هماهنگی کامل عملیاتی با ضد انقلاب خارجی و سرویس های غربی و یا شاید بهتر باشد بگوییم تحت فرمان آن عمل می کرد. با از دست رفتن بدنه اجتماعی که سران فتنه از طریق دروغ گویی و مظلوم نمایی فراهم آورده بودند، عملا بخش «نرم» پروژه براندازی به بن بست رسید. عملیات نرم اساسا مبتنی بر دو رکن حضور مردم و پروژه سازی رسانه ای است که فتنه گران به فاصله چند ماه از 22 خرداد 88 دیدند که در هر دو حوزه ناتوان شده اند. عملیات سخت (درگیری نظامی) هم که اساسا هیچ وقت در دستور کار طرف غربی قرار نداشت چرا که به خوبی می دانستند نه امکان پذیر است و نه به نتیجه مورد نظر آنها ختم می شود. تنها گزینه باقی مانده چیزی است که امریکایی ها خود آن را «عملیات اطلاعات پایه» یا «نیمه سخت» نامیده اند و طیفی از اقدامات از خرابکاری و ترور گرفته تا عملیات سایبری را در بر می گیرد.
در دفاع از سیاست افزایش نرخ ارز
«در دفاع از سیاست افزایش نرخ ارز» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم حمید زمانزاده در روز شنبه است که در آن به موضوع افزایش نرخ رسمی ارز از سوی بانک مرکزی پرداخته شده است. دنیای اقتصاد این سوال را مطرح می کند که آیا سیاست افزایش نرخ ارز از سوی بانک مرکزی، سیاست صحیحی بوده است؟ و پاسخ می دهد: جهت بررسی این امر باید هزینهها و منافع افزایش نرخ ارز در شرایط کنونی مورد ارزیابی قرار گیرد. هزینههای افزایش نرخ ارز چیست؟ هزینههای افزایش نرخ ارز از دو ناحیه است. هزینه اول، مربوط به افزایش قیمت کالاهای سرمایهای و واسطهای وارداتی است که در فرآیند تولید داخلی مورد استفاده قرار میگیرد که موجب افزایش هزینه و تضعیف تولید بنگاههایی میشود که بخشی از کالاهای سرمایهای و واسطهای خود را از خارج وارد مینمایند. هزینه دوم مربوط به افزایش نرخ تورم است که ناشی از افزایش قیمت کالاهای وارداتی اعم از سرمایهای، واسطهای و مصرفی است. این دو هزینه، مهمترین هزینههای افزایش نرخ ارز میباشد، البته واردکنندگان نیز طبیعتا از افزایش نرخ ارز زیان خواهند دید.
در ادامه، منافع ناشی از افزایش نرخ ارز را این چنین تشریح می کند: منافع ناشی از افزایش نرخ ارز از چهار ناحیه عمده است. منفعت اول از ناحیه افزایش تولید و سودآوری صادرکنندگان است. به دلیل افزایش نرخ ارز، بنگاههای صادرکننده از قدرت رقابتی بیشتری با رقبای خارجی خود در بازارهای جهانی برخوردار خواهند شد و در نتیجه تولید و صادرات کشور افزایش خواهد یافت. منفعت دوم از ناحیه افزایش تولید و سودآوری بسیاری از تولیدکنندگان فعال در بازار داخلی است. افزایش نرخ ارز موجب خواهد شد که به دلیل افزایش قیمت کالاهای وارداتی و کاهش واردات، قدرت رقابتی بسیاری از بنگاههای تولیدی در مقابل رقبای خارجی در بازار داخلی افزایش یافته و در نتیجه سودآوری و تولید بسیاری از صنایع افزایش یابد.
این روزنامه می افزاید: منفعت سوم از ناحیه بهبود تراز تجاری و تراز پرداختهای کشور است. افزایش نرخ ارز از مسیر افزایش صادرات و کاهش واردات، موجب بهبود تراز تجاری و تراز پرداختها شده، فشار بر ذخایر ارزی بانک مرکزی را کاهش داده و از کاهش آن جلوگیری خواهد کرد. منفعت چهارم نیز از ناحیه کاهش زمینه رانت در بازار ارز است که به دلیل شکاف میان نرخ ارز رسمی و بازار آزاد در بازار ارز به وجود آمده بود، که این امر در سرمقاله روز پنجشنبه مورد تاکید قرار گرفت.
انتشار آمار در کشور ما هیچ نیازی به کنتور ندارد
روزنامه ابتکار در سرمقاله 22 خردادش با عنوان "آمار فقط بازی با اعداد نیست!" می نویسد: انتشار آمار در کشور ما گویی هیچ نیازی به «کنتور» ندارد و درحقیقت هیچ ملاک و شاخص ثابت و یکدستی برای آن وجود ندارد و بهعبارت دیگر انگیزههای پشت اعلام این آمار، در میزان آمار اعلامشده تأثیر مستقیم دارد. آمار گاه سنگری است که از آن میتوان به مخالفان شلیک کرد. گاه نیز خاکریزی است برای دفع حملات رقیب. در کشور ما از آمار زنان خیابانی تا مردان کارآفرین، همه و همه میتواند یک معنای سیاسی داشته باشد. معنایی سیاسی که میتواند پردهای بر معنای اصلی و مستتر در هرکدام از آن آمارها بکشد و آن را پنهان کند.
نویسنده مضرات و خطرات این شیوه اعلام آمار را این چنین برمی شمارد: 1. اعلام آمارهایی خاص بدون توجه به واقعیات جامعه، اولین تأثیر منفی که میتواند داشته باشد، این است که اعتماد عمومی (که بدون تردید، مهمترین سرمایه مراجع و مؤسسات عمومی است) را از دستگاه مربوط سلب کرده و حتی درصورت اعلام برخی آمارهای صحیح، این اعداد و ارقام از سوی عموم نامعتبر تلقی شود 2. اعلام این آمارهای غیرواقعی به مراجع بالادستی، زمینه را برای اشتباه آنان نیز فراهم کرده و میتواند در برنامهریزیها و تصمیمگیریهای آینده آنان (که مبتنی بر این آمارهاست) تأثیر بگذارد. امری که به سبب دوری از واقعیات موجود، ممکن است به نتایجی بیربط و نامطمئن و گاه زیانآور منجر شود. این نتیجه نیز مانند مورد قبلی، اقتدار و اعتبار دستگاه ذیربط را نشانه رفته است 3. اعلام غیرواقعی آمار درباره موضوع مورد بحث (در اینجا زنان خیابانی شهر تهران) نه تنها هیچ کمکی به رفع معضلات آنان نمیکند، بلکه آن را از سطح به زیر پوست جامعه انتقال میدهد و عملاً بدون اینکه تغییری در ماهیت قضیه داده شود، صورت مسئله را پاک میکند. امری که اگرچه ممکن است با اعلام آماری از این دست برای مدتی کوتاه به فراموشی سپرده شود، اما ازآنجاییکه هنوز مسئله وجود دارد، در زمانی دیگر و با شدت و فراوانی بیشتری، مانند یک زخم کهنه سر باز کرده و ضررهای جبرانناپذیر خود را نشان میدهد.
اینگونه راه ها ختم به خیر نخواهد شد
روزنامه مردمسالاری در سرمقاله روز یکشنبه 22 خرداد با عنوان "بشار اسد و سرکوب مردم سوریه" به قلم کرم محمدی، نگاهی انداخته به دوران حکومت حافظ اسد و سپس انتقال قدرت به بشار. این روزنامه که رویکرد خشونت طلبانه دولت سوریه را در قابل مخالفان مورد انتقاد قرار داده است، می نویسد: حافظ اسد علی رغم اداره حکومت به طریق بسته و تک حزبی و حتی سرکوب گاها خونین برخی از اعتراضات مردمی، اما روی هم رفته توانست تا حدودی در میان بخشی از اعراب محبوبیتی کسب کند. به هر حال اگر قرار است وجهه مثبت خانواده اسد که در زمان حافظ اسد تا حدودی تثبیت شده بود، همچنان باقی بماند و سوریه به عنوان خط مقدم مبارزه با رژیم اشغالگرقدس شناخته شود لازمه اش آن است که حقوق اساسی ملت سوریه به رسمیت شناخته شود. لشگرهای ارتش سوریه و نیروهای امنیتی این کشور برای مقابله با دشمن و در راس آنها رژیم متجاوز صهیونیستی تشکیل شده اند...
این روزنامه می افزاید: روا نیست که این نیروها به جان مردم کشور خویش بیفتند، تنها با اتکا به نیروی ایمان مردمی می توان در برابر رژیم صهیونیستی ایستادگی کرد. اگر قرار باشد نیروهای ارتش و امنیتی تحت فرماندهی بشار اسد همچنان به سرکوب مردم ادامه دهند، بدون تردید آینده سوریه با مشکل مواجه خواهد شد. شاید امروز با بستن دهانها و استفاده از زور و گسیل نیروهای نظامی به این سو و آن سوی کشور، موقعیت حکومت فعلی دمشق همچنان حفظ شود اما تجربه نشان داده است که سرانجام اینگونه راه ها ختم به خیر نخواهد شد. اگر قرار است با اسرائیل و آمریکا و انگلیس مقابله و مبارزه شود، راهش مقابله با مردم و بازگذاشتن دست نیروهای نظامی برای سرکوب آنان نیست بلکه عبور از بحران کنونی با کم کردن هرچه زودتر فاصله دولت- ملت، و اعتراف شجاعانه دولتمردان به اشتباهات، تضمین آزادی های مدنی و رعایت حقوق شهروندی آحاد مردم و آشتی صادقانه با ملت سوریه و اصلاحات میسر خواهد شد.
مطالبات دیکتاتورمآبانه موسوی
روزنامه سیاست روز در 22 خرداد که همزمان با سالگرد انتخابات پرحادثه ریاست جمهوری دهم است، موضوع "سی امین انتخابات در یک نگاه" را انتخاب کرده است. محمد مهدی سیف اللهی ضمن ارائه آماری از نتایج و رای دهندگان انتخابات سال 88 نوشته است: تعدادی از نامزدها و طرفداران آنها در دام اغواگری رسانههای بیگانه و عوامل آنها قرار گرفتند و کوشیدند ثمرات مبارک این انتخابات را در آتش فتنه بسوزانند...
نمایندگان نامزدها خواستار ابطال انتخابات شدند. ولی هیچ مستمسک قانونی و حقوقی برای این مطالبه زیادهخواهانه ارائه نکردند؟! مقام معظم رهبری در پاسخ به این زیاده خواهی می فرمایند: «یعنی شما می گوئید من پا روی 40 میلیون رای بگذارم.» شخص موسوی هم در دیداری با مقام معظم رهبری همین مطالبه را خواستار شده بود. اما طرح این خواسته ضعف عمق مستمسک حقوقی آقای موسوی و مطالبات دیکتاتورمآبانه وی را هم روشن می ساخت. وقتی معظم له به ایشان فرمودند: «اگر انتخابات را باطل کردیم و بازهم شما رای نیاوردید چه!» آقای موسوی جواب داده بود: باز هم باید انتخابات ابطال شود! دشمنان ملت ایران کوشیدند از توفیقات عالی کشور که ایجاد یک نصاب [نساب] تاریخی و جهانی در مشارکت عمومی بود، فتنهای بر ضد ملت ایجاد کنند، با این وصف، رهبر معظم انقلاب، با صلابت و شجاعت در برابر زیادهخواهان، از قانون و حق رای ملت دفاع کردند و ملت نیز با 8 ماه دفاع مقدس در برابر فتنهجویی زیادهخواهان کوشیدند از این حق رای نیز صیانت کنند.
خطر جدی نگرفتن ابهامات باقیمانده از فتنه 88
«خطر جدی نگرفتن ابهامات باقیمانده از فتنه 88» عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان در روز دوشنبه 23 خرداد به قلم محمد سعید احدیان است که در آن آمده: درست است که تکلیف نیات و نادرست بودن ادعاهای سران جریان سبز برای بدنه اجتماعی آن به اندازه کافی روشن شده است اما واقعیت این است که ابهامات بسیار زیادی در ذهن بسیاری از نه تنها حامیان قدیم جریان سبز بلکه برخی از مردم به ویژه در قشر دانشجو باقی مانده است ابهاماتی که اگر به آن ها پاسخ مقتضی داده نشود خطری بزرگ آینده انقلاب را تهدید می کند.
نویسنده می افزاید: تعجب می کنم از کسانی که فکر می کنند همه ابهامات بعد از انتخابات برای مردم حل شده است و بیشتر تعجب می کنم از افرادی که فکر می کنند با اقدامات و برنامه هایی یک سویه مانند "دیروز، امروز، فردا" و بدون در نظر گرفتن پیش فرضهای منتقدین و شنیدن حرف های آنان توانسته اند یا می توانند ابهامات را برطرف کنند درحالیکه به نظر می رسد برای حل ابهامات باقی مانده دو مسیر باید به طور دقیق و کامل طی شود. اولین مسیر مربوط به سوالات و ابهاماتی می شود که منتقد به دلیل کم اطلاعی، کم شدن اعتمادشان، فضاسازی ها یا غبارآلودگی در اشتباه هستند. برای برطرف کردن این اشتباهات تنها پاسخ های اقناعی در فضایی آزاد و دوسویه باعث می شود منتقدین منصف نگاه خودشان را اصلاح کنند وگرنه با روشنگری بدون استدلالی منطقی با ادبیات تند یا حتی با استدلال ولی بدون در نظر گرفتن حرف ها و پیش فرض های طرف مقابل، نه تنها ابهامی را برطرف نمی کند و کسی را از اشتباه در نمی آورد بلکه باعث می شود ابهام هایی به ابهام های موجود اضافه شود.
در ادامه این مطلب تاکید شده است: چگونه توجیه کنیم افرادی که خاطره عدم برخورد با خاطیان ماجرای کوی دانشگاه در تیر78 را در ذهن دارند و اطلاع درستی از برخورد با عوامل کوی دانشگاه در انتخابات 88 ندارند یا چگونه دفاع کنیم وقتی که چند سال از اعلام عمومی جنایت های کهریزک توسط رهبرانقلاب گذشته باشد اما پرونده برخی از متهمین مشهور یا در حال انجام مراحل اولیه باشد یا همانند حکم مجرمان کوی دانشگاه بدون آنکه اطلاع رسانی شایسته ای شود در خفا صورت گیرد در حالیکه بی تردید اگرنظام با صدایی بلند از تریبون های رسمی و پرتاثیر خود مانند صداو سیما و تریبون های نمازجمعه نشان دهد در رفع نقاط ضعف جدی است و در اجرای باورهای مورد ادعایش، بی اقناع، سریع و صریح است بیشتر راه اقناع افکار عمومی را طی کرده است.
علف های هرز
«علف های هرز» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم بابک اسماعیلی در روز چهارشنبه است که کنایه ای می زند به فیلم تبلیغاتی محمود احمدی نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88. این سرمقاله اشاره دارد به انتشار اخباری درباره دست اندازی باند موسوم به انحرافی به بیت المال. کیهان پس از ارائه گزارشی انتقادی در این باره می نویسد: سخنان رئیس جمهور در بخشی از فیلم تبلیغاتی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نکته ای کلیدی داشت که بازخوانی آن در این مقطع از عمر دولت دهم می تواند مفید باشد. رئیس جمهور در این فیلم در حالی که در حیاط خانه اش مشغول چیدن سبزی بود می گوید: «علف هرز خیلی وقت ها خودش را شبیه سبزی واقعی می کند! این علف هرز خودش را شکل واقعی نشان می دهد و به سرعت رشد می کند. رنگ و رویش را مثل دیگر سبزی ها در می آورد و خیلی شبیه به ریحون است، ولی ریحون نیست!» واقعیت آن است که باند نفوذی و انحرافی که بسیاری هنوز تصور می کنند تنها در حوزه سیاسی، فرهنگی دچار انحراف است، از سال ها پیش در کنار فعالیت در حوزه های سیاسی و فرهنگی و پمپاژ - به گفته کیهان- عمدی عقاید انحرافی، فعالیت خزنده و گاه پنهان اقتصادی خود را نیز به شکلی ناسالم آغاز کرده و براساس اسناد و قرائن موجود، هم اکنون به شدت در مفاسد اقتصادی غرق شده است که هنوز بسیاری از ابعاد آن ناشناخته باقی مانده است. ادامه این روند می تواند نظام بانکی و به تبع آن، اقتصاد کشور را با آسیب های جدی روبرو کند و امید آن است که رئیس جمهور محترم اعضای این باند انحرافی را نیز مانند همان علف های هرز که به آن اشاره کرده بودند، از «باغچه دولت» کنده و بیرون افکند.
سیاستهای اوپکی ما
غلامحسین حسن تاش از کارشناسان مسائل انرژی در ایران، سرمقاله روز چهارشنبه روزنامه شرق را نوشته بود و در این مطلب به انتقاد از دیپلماسی نفتی مسئولان ایران پرداخته بود. در این سرمقاله می خوانیم: مواضع اخیر ایران در نشست اوپک فراتر از آنکه درست بوده یا نبوده، یک پیام روشن برای ما به همراه داشت: «تعامل ضعیف دیپلماسی کشور با نفت!» تجربه نشان داده متاسفانه مسئولان نفتی ما همواره بدون داشتن هیچگونه تجهیزات و ابزار و یراق در جلسات اوپک شرکت میکنند. اما بهتر است این استدلال را کمی بازتر کنیم. فرض کنید مسئولان نفتی ما با استفاده از اطلاعات جمعآوری شده توسط سفیرانمان در کشورهای عضو اوپک و اطلاع دقیق از میزان تولید، صادرات و بالاخص ظرفیت تولید این کشورها در نشست اوپک حاضر میشدند، در اینصورت ایران میتوانست مواضع خود را به نوعی تعیین کند که هم در نگاه مصرفکنندگان، ناجی بازار نفت محسوب میشد و هم از افزایش تولید در جهت کاهش قیمت نفت و ضرر تولیدکنندگان جلوگیری میکرد.
نویسنده می افزاید: در حال حاضر اعضای اوپک حدود یک میلیون و 400 هزار بشکه بیش از تعهد خود به اوپک تولید دارند که ایران میتوانست در این نشست با افزایش سطح تولید تا رقم فعلی موافقت کند و در این صورت پس از یکماه مشخص میشد در شرایطی که قیمت نفت بالاست و تولیدکنندگان همواره سعی دارند نفت بیشتری وارد بازار کنند تا درآمد بیشتری داشته باشند تولید مازاد بر سطح تعیین شده توسط اوپک چه مقدار است؟ بر همین اساس مشخص میشد تا چه اندازه تاکید عربستان بر داشتن ظرفیت مازاد صحت دارد... کاملا مشهود است که سیاست میانجی گری و افزایش سطح تولید اوپک تا مرز یک میلیون و 400 هزار بشکه بهترین گزینهای بود که ایران میتوانست از آن بهره ببرد و امروز پیروز میدانی باشد که میتوانست در کمتر از یک ماه دست ابرقدرتهای نفتی چون عربستان را رو کند. بنابراین علاوه بر اینکه ایران ناجی مصرفکنندگان معرفی میشد در عین حال دست کشورهایی چون عربستان هم برای دنیا رو میشد. اما افسوس که دست مردان سیاسی ما با مردان نفتی ما در یک کاسه نیست.
نظر شما :