مجله هفته/ شروطی برای بازگشت اصلاح طلبان

۲۷ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۶:۰۳ کد : ۱۳۸۰۲ اخبار اصلی
سالگرد انتخابات سال 88 فرصتی بود برای مرور جریانات رخ داده در دو سال اخیر و پیش بینی هایی برای امکان یا عدم امکان بازگشت اصلاح طلبان به روند سیاسی ایران. یکی از چهره هایی که در این روزها به تحلیل اوضاع دو سال گذشته و شرایط آتی اصلاح طلبان پرداخت، حسین فدایی از نامداران جریان اصولگرایی بود.
مجله هفته/ شروطی برای بازگشت اصلاح طلبان
دیپلماسی ایرانی: حسین فدایی به روایت خبرگزاری مهر، متولد شهرری و از اعضای گروه توحیدی بدر از گروه‌های مبارزاتی قبل از انقلاب اسلامی است که به همراه شش گروه دیگر بعد از انقلاب سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تاسیس و به نمایندگی از گروه بدر به عضویت شورای مرکزی این تشکل سیاسی درآمد؛ عضویتی که به دلیل اختلافات مبنایی فدایی و برخی دیگر از اعضا با چهره‌هایی چون بهزاد نبوی بر سر لزوم تبعیت بی چون و چرا از اسلام و امام دیری نپایید و باعث جدایی از این گروه سیاسی شد. فدایی چند سال بعد از پایان جنگ با عده‌ای از نیورهای سیاسی حاضر در دفاع مقدس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی را پایه گذاری کرد و خود به عنوان دبیرکل این تشکل سیاسی انتخاب شد. عنوانی که تاکنون پابرجا مانده است.

خبرگزاری مهر در سالگرد انتخابات دهم ریاست جمهوری گفتگویی با وی انجام داد که بخش هایی از آن هم جالب و هم قابل بررسی برای تحلیل وضعیت سیاسی داخلی ایران است. به عنوان مثال با وجود اتفاقات تلخ و ناگواری که در جریان حوادث پس از انتخابات رخ داد، او نگاه متفاوتی نسبت به تلخ ترین و شیرین ترین حوادث آن روزها دارد. بخش هایی از اظهارات او را بی هیچ شرح و بسطی از نظر می گذرانیم:

·         مهم ترین رخداد در سال 88 نفس مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری دهم که بسیار شیرین و گوارا بود و عظمت بسیاری داشت. همچنین رای آوری بالای 60 درصدی رئیس جمهوری که آرمان‌های اصیل انقلاب را مطرح می‌کرد، بسیار شیرین و به یاد ماندنی بود و حادثه کم نظیری در انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. مهم تر از هر دوی این موضوعات رویکرد گسترده مردم به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و اصول گرایی بسیار شیرین بود.

·         موضوعی که برای ما و بسیاری از علاقمندان به انقلاب اسلامی بسیار تلخ و ناگوار بود عملکرد افرادی است که نفس امام به آنها خورده بود و همواره همراه امام بودند و در جمهوری اسلامی دارای مسئولیت بودند. اینکه چگونه نتوانستند مسائل را درک کنند و همراه وهمگام با نظام سلطه شدند و با عملکرد خود به صورت انقلاب چنگ زدند. این موضوع برای ما بسیار ناگوار بود.

·         ما به‌اندازه کافی این موضوع را تبیین نکردیم بلکه به عوارض و مسائل منبعث از این اندیشه و جریان فکری پرداختیم. اندیشمندان، نخبگان و تحلیلگران باید ماهیت این جریان فکری را روشن کنند چرا که ماهیت این جریان ادامه‌اندیشه لیبرال دموکراسی غربی است. یعنی همان چیزی که نظام سلطه بر اساس آن شکل گرفته است.

·         برای آنها که می‌گویند به فتنه جدیدی رسیدیم و دیگر فرصت طرح فتنه قبلی نیست باید گفت که همه جریان‌ها و گروه‌های فکری و انحرافی دیگر، روی دیگر سکه جریان فتنه سال 88 هستند که از یک منبع و منشا سرچشمه می‌گیرد و منبع آن اندیشه لیبرال دموکراسی است. یعنی گفتمان لیبرالی حاکم در دنیا در ماهیت وجودی خود ظهور و بروز این حوادث و اتفاقات را به همراه دارد. ذات اندیشه لیبرالی و ماهیت آن گفتمان انقلاب اسلامی را بر نمی‌تابد و در هر مقطع زمانی به شکلی حضور پیدا می‌کنند و در مقابل انقلاب اسلامی می‌ایستند. در یک مقطع میوه آن جبهه ملی و در مقطع دیگر انجمن حجتیه است. در مقطعی نهضت آزادی و سازمان منافقین و گروه‌های مارکسیسم مانند حزب توده است و در مقطعی دیگر حزب چریک‌های فدایی خلق، حزب دموکرات، کومله، فرقان، جریانات ملی مذهبی هستند. در مقطعی دیگر کارگزاران و مشارکت و در جریان اخیر نیز گروه انحرافی بوجود آمدند که ریشه و منشا آنها همان اندیشه لیبرالی است که ماهیت آن فکر و اعتقاد سکولار یعنی به جدایی دین از سیاست می‌اندیشیدند و معتقد بودند حکومت دینی را قائل به جامعیت اسلام نیستند و آنهایی که تازه مسلمان از این طیف هستند و ادعای دینداری دارند،معتقد بودند نقصی در دین وجود دارد که می‌توانند این نقص را با فکر خود جبران نمایند. این جریانات کم کم می‌خواهند جانشین اسلام و خدا شوند و برای نجات بشر، خود را جانشین خدا قرار می‌دهند و این موضوع ناشی از ماهیت لیبرال دموکراسی است که یکی از میوه‌های این اندیشه نفی حکومت دینی است و قائل به جبران نقص حکومت دینی از ناحیه خودش است.

·         باید تکلیف خودمان را با واژه‌های گنگی که این آقایان مطرح می‌کنند مشخص کنیم. آیا مردم به نظام اسلامی ظلم کردند؟ مردم به نظام اسلامی ظلم نکردند، بلکه برخی خواص متاثر از اندیشه لیبرالی به نظام اسلامی ظلم‌های فراوانی کردند. اما مردم همواره پاسدار و حافظ حقیقی نظام بوده‌اند و همواره این نام را یاری کرده‌اند.

·         ظلم به مردم را هم چهره‌هایی صورت دادند که علی رغم وابستگی فکری به اردوگاه لیبرالیسم در حوادث سال 88 مردم را فریب دادند و خود را انقلابی و پیرو ولایت فقیه معرفی کردند و از ارزش‌ها سخن گفتند درحالی که به آن ارزش های ناب پایبند نبودند و به صورت دوچهره به میدان آمدند. معتقدم اگر همان موقع این افراد صادقانه مواضع خود را بیان می‌کردند جایگاهی در میان مردم پیدا نمی‌کردند و این ظلم واقعی به مردم بود.

·         افرادی که به نیابت از مردم سخن می‌گویند ادامه همان نیرنگی را دنبال می‌کنند که در اندیشه لیبرالی وجود دارد. چرا که هر شخصی در اندیشه لیبرالی برای آن که وجاهت سخنگویی پیدا کند ناگزیر است خود را نماینده مردم معرفی کند. علت اینکه این چهره‌ها همیشه اصرار دارند از جایگاه نمایندگی مردم صحبت کنند درست به همین دلیل است.

·         جنایات و خیانت‌های جریان فتنه به آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام و رهبری قابل بخشش نیست و به جای اینکه برخی خط و نشان بکشند، اگر واقعا متوجه اشتباهات و خطاهای خود شده‌اند و دریافته‌اند آب به آسیاب نظام سلطه ریخته‌اند بهتر است مسیر قبلی را ادامه ندهند و توبه واقعی کنند. توبه واقعی این است که ابتدا کارهای گذشته خود را محکوم نمایند و به اشتباه خود اعتراف کنند و با اقدامات خود حادثه ساز و حادثه آفرین به نفع دشمن نباشند. امید دشمن را از خود قطع کنند و نوع موضع گیری آنها نفی نظام سلطه و جریانات لیبرالی و ضد انقلابی باشد. این افراد و جریان‌ها باید در صحنه اجرا و عمل به گونه‌ای موضع گیری کنند که فصل تمایز آنها با جریان ضد انقلاب مشخص گردد.

·         فتنه از لایه‌های مختلفی تشکیل شده است. اگر این لایه‌ها را به خوبی بشناسیم برای هر کدام موضع مشخصی داریم. لایه اول فتنه طراحان، کارگردانان و مهندسان اصلی صحنه هستند که ما به آنها نظام سلطه می‌گوییم. لایه بعدی پیاده نظام جریان سلطه است که شامل ضد انقلاب داخل و خارج می‌شود. لایه سوم بازیگرانی هستند که به دنبال کسب قدرت سیاسی بودند و می‌خواستند از فضای به وجود آمده توسط نظام سلطه سو استفاده کنند و بر این موج سوار شوند و به قدرت برسند. لایه بعدی افرادی هستند که تحت تاثیر دروغ‌ها و شایعات و فضاسازی جریان فتنه قرار گرفتند و از طرفی رفتار رقبا را نمی‌پسندیدند و به این میدان افتادند. اینها همان کسانی هستند که در پاسخ به سوال‌های قبلی به آنها اشاره شد. اینها باید از رفتار گذشته خود عذرخواهی کنند و نسبت به جریان ضد انقلاب و نظام سلطه مرزبندی مشخصی داشته باشند تا مردم درخصوص آنها تصمیم گیری کنند. جریان پنجم هم که اصحاب سکوت و تردید هستند تحت تاثیر فضا قرار گرفتند و با سکوت و تردید خود به جریان فتنه کمک کردند اما اینها به ارزش‌ها و آرمان های نظام اسلامی معتقد هستند و تنها مرتکب اشتباه تاکتیکی شدند و لذا نباید این افراد را با لایه‌های قبلی یکسان حساب کرد. این جریان باید با موضع گیری شفاف و انقلابی عملکرد گذشته خود را جریان نمایند و گذشته خود را پاک کنند.

·         معتقدم یکی از جفاهایی که نخبگان به نظام اسلامی می‌کنند همین کم کاری در تبیین مواضع و عملکرد فوق العاده رهبری انقلاب در برخورد با گلوگاه‌ها و دست اندازهای پیش روی انقلاب است. این مسئله فقط مربوط به فتنه 88 نیست و همه مقاطع مدیریت رهبری در 22 سال اخیر را شامل می‌شود.

·         اگر بخواهیم یکی از ویژگی‌های برجسته مدیریت الهی جبهه حق را هدایت و روشنگری بدانیم در مسیر هدایت مردم و نخبگان رهبر معظم انقلاب بسیار حکیمانه، مدبرانه، صبورانه، شجاعانه و قاطعانه عمل کردند. صبر و مدارای رهبری برای حفظ چهره‌های انقلابی و باسابقه که دچار تردید و نقصان در تحلیل بودند از برجستگی‌های مدیریتی ایشان در این فتنه بود. در عین اینکه بر مواضع و اصول اساسی انقلاب ایستادند و تمام تلاششان این بود که در مسیر روشنگری با رویکرد جذب حداکثری از این گردنه عبور کنند. به نظر من بسیار خردمندانه عمل شد. درباره رهبری هوشمندانه رهبری در مواجهه با فتنه 88 سال‌ها و دهه‌های بعد بیشتر خواهیم شنید.

 

نظر شما :