سیاست آمریکا در بحرین و فاکتور ایران

۱۸ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۸:۲۹ کد : ۱۳۵۵۸ اخبار اصلی
محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران در کنفرانس خبری روز گذشته خود اعلام کرد، ایران راهکاری برای خروج از بحران بحرین دارد اما تنها زمانی این راه حل را ارائه می‌دهد که شرایط آماده شود. وی بدون اشاره به جزئیات این طرح ابراز امیدواری کرد هر چه زودتر اوضاع برای طرح این پیشنهاد مهیا شود.
سیاست آمریکا در بحرین و فاکتور ایران
دیپلماسی ایرانی: محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران در کنفرانس خبری روز گذشته خود اعلام کرد، ایران راهکاری برای خروج از بحران بحرین دارد اما تنها زمانی این راه حل را ارائه می‌دهد که شرایط آماده شود. وی بدون اشاره به جزئیات این طرح ابراز امیدواری کرد هر چه زودتر اوضاع برای طرح این پیشنهاد مهیا شود.

این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که بحرین و شورای همکاری خلیج فارس در شکایتی به سازمان ملل ایران را به دخالت در امور داخلی بحرین متهم کردند. اتهامی که تهران آن را رد کرد و احمدی‌نژاد نیز با اشاره به پرهیز ایران از مداخله تاکید کرد در صورتی که تهران در امور منطقه دخالت می‌کرد، تمامی کشور‌های منطقه متاثر می‌شدند.

با این وجود جمهوری اسلامی همزمان با وقوع ناآرامی‌ها در بحرین و به پا خاستن جمعیت شیعه علیه حکومت سنی این کشور از مقامات خواست به درخواست مردم گوش فرا دهند. حتی اقدام عربستان سعودی در ارسال نیرو‌ها به بحرین در جهت حمایت از پادشاهی این کشور نیز واکنش تند جمهوری اسلامی را به دنبال داشت و این اقدام آتش زیر خاکستر در روابط تهران – ریاض را شعله‌ور تر کرد.

موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیکی بحرین در خلیج فارس و اعتراض شیعیان در این کشور علیه حاکمان سنی از جمله دلایل رقابت ایران و عربستان در این کشور محسوب می‌شود که دامنه آن استراتژی ایالات متحده را نیز تحت تاثیر قرار داده است. در واقع خیزش‌های مردمی در بحرین، سیاستگذاران کاخ سفید را در موقعیت دشواری قرار داده است.

همانگونه که انتظار می‌رفت آمریکا در مورد بحرین جانب عربستان سعودی را گرفت و با توجه به هشدار مقامات ریاض در مورد اهمیت شرایط بحرین و لزوم کنترل اوضاع به نحوی که از قدرت گرفتن بیشتر ایران جلوگیری کند، مقامات واشینگتن به این نگرانی عربستان واکنش مثبتی نشان دادند. به گزارش فارن پالیسی، این رویکرد آمریکا از وجود استاندارد‌های دوگانه در قبال تحولات خاورمیانه بر مبنای منافع واشینگتن در دراز مدت حکایت دارد.

در هفته‌های اخیر دو دستگی در کاخ سفید بر سر استراتژی بحرین با در نظر گرفتن فاکتور ایران تقویت شده است. گروهی بر این باورند که سرنگونی حکومت بحرین به نفع ایران خواهد بود و برخی دیگر این نگرش را زیر سئوال می‌برند. هرچند از نقطه نظر ایالات متحده جنبش‌های مردمی در خاورمیانه به صورت خودجوش و مستقل از نفوذ خارجی ایجاد شده است اما نمی‌توان منکر این نکته شد که سرنگونی اعراب سنی محافظه کار و روی کار آمدن اعراب شیعه در منطقه، منافع ایران را تامین می‌کند. این در حالی است که تجربه عراق و سرنگونی صدام حسین در این کشور نیز این واقعیت را تایید می‌کند که نتیجه خیزش‌های مردمی مانند آنچه در عراق به وقوع پیوست می‌تواند به نفع ایران باشد.

پس از صدام حسین، حکومتی شیعه در عراق روی کارآمد و روابط این دولت با تهران به مراتب نزدیک تر از رابطه‌ای است که بغداد با دیگر کشور‌های عربی دارد. در بهار عربی نیز این الگو در مورد مصر به چشم می‌خورد. تحول در مصر به احیای روابط با تهران منجر شد و این در حالی است که تهران و قاهره در 30 سال گذشته روابط بسیار سردی داشته اند. به این ترتیب با وجود اشتراک مذهبی در بحرین به نظر می‌رسد که این کشور نیز از پتانسیل کافی برای حرکت به سمت ایران برخوردار باشد.

به گزارش فارن پولیسی، ایالات متحده تنها نباید با تصور اینکه شاید ایران مغلوب بهار عربی باشد به این نتیجه برسد که استراتژی غیر قابل دفاعی را در مورد تحولات خاورمیانه و به خصوص بحرین دنبال می‌کند. غیر قابل توجیه بودن سیاست آمریکا در بحرین یک دلیل ساده دارد اما بنیادی‌ترین دلیل این است که آمریکا نباید در هر شرایط و موقعیتی منافع ملی خود را در تعارض با ایران تعریف کند.

در صورتی که حاصل روابط ایران و آمریکا را یک بازی با مجموع صفر در همه زمینه‌ها در نظر بگیریم، در این صورت فضای مانوردهی برای کاخ سفید محدود تر خواهد شد. سیاستگذاران آمریکایی باید این نکته را مورد توجه قرار دهند که لزوما هر گونه برد در سیاست خارجی ایران به مثابه باخت برای آمریکا نیست و این موضوع در مورد تحولات خاورمیانه باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد.

شکی نیست که ایران و آمریکا در خاورمیانه رقبایی محسوب می‌شوند که در طیف گسترده‌ای از موارد از جمله مساله هسته‌ای اختلاف نظر دارند اما نمی‌توان این واقعیت را فراموش کرد که تهران و واشینگتن می‌توانند شرکای تاکتیکی در شماری از موضوعات منطقه‌ای با منافع مشترک باشند. سابقه این همکاری تاکتیکی نیز در مساله افغانستان وجود دارد.

پس از حملات 11 سپتامبر به برج‌های دوقلوی نیویورک، آمریکا با شعار مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد و کمک‌های گسترده ایران نقض موثری در بیرون راندن طالبان از افغانستان داشت. از سوی دیگر سرنگونی صدام حسین و کنترل شرایط در عراق پس از حمله به این کشور نیز با دخالت ایران امکانپذیر شد و واضح است ثبات در عراق منافع تهران و واشینگتن را تامین می‌کند.

در مورد شرایط بحرین نیز زمینه‌ای برای همکاری ایران و آمریکا وجود دارد. حمله عربستان به بحرین می‌‌تواند به وقوع تقابل‌های نظامی در منطقه استراتژیک خاورمیانه بیانجامد و حاصل صفر در بازی روابط تهران و واشینگتن در منطقه نیز به نفع آمریکا نخواهد بود. از سوی دیگر حمایت بی قید و شرط کاخ سفید از عربستان در موضوع بحرین می‌تواند به تخریب وجهه ایالات متحده در منطقه و انحراف جریان دمکراسی‌خواهی در منطقه منجر شود.

 

نظر شما :