خیابانی نمادین به نام خالد اسلامبولی
دیپلماسی ایرانی: بطور طبیعی وقتی قرار است دو کشور مخاصم از بن بست سیاسی و دیپلماتیک خارج شوند و با رعایت احترام و عدالت به رابطه ای تازه بیندیشند، می بایست علائم مثبتی از خود نشان دهند و تلاش کنند معابر یکدیگر را پاکسازی کرده و دست کم در ظاهر نمادها و نشانه های اختلاف با یکدیگر را گوشه ای پنهان کنند و اجازه ندهند تا حساسیت ها و تابوهای طرف مقابل مانع برقراری ارتباط شود.
صحبت بر سر تجدید رابطه ایران و مصر پس از 30 سال قهر و قطع رابطه سیاسی، بعد از سقوط حسنی مبارک از قدرت آغاز شد. ایران که تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا را با نگرانی های خاص خود رصد می کرد، بار دیگر شاهد اتفاقی بزرگ در محیط اطرافش شد که خود دخیل در آن نبود ولی جز منفعت و زیبایی در آن نمی دید. تهران خوشحالی اش را از تغییراتی از این دست پنهان نکرد و مقام های عالی رتبه اش در تریبون های نماز جمعه و سایر مناسبت ها به مردم مصر دست مریزاد گفتند و این نوع بیداری ها و جنبش ها را ستودند.
به فاصله کمی بعد از تشکیل شورای انتقالی نظامی در مصر، تهران و قاهره تمایل خود را به آغاز رابطه دیپلماتیک نشان دادند. البته این چراغ سبز در ایران خیلی بزرگنمایی شد و بسیاری ذوق زده شدند و همه چیز را تمام شده تلقی کردند و عربستان و اردن و اسرائیل را بازنده بزرگ تحولات خاورمیانه لقب دادند. ولی به نظر می رسید هنوز تا زمان برقراری رابطه اندکی باقی مانده و نباید عجله کرد. این را وزیر خارجه و دستگاه دیپلماسی مصر اعلام کرد تا بگوید تعجیلی در کار نیست و باید طبق محاسبات و براساس خرد سیاسی و منافع جمعی حرکت کرد.
اخیرا بار دیگر نام خالد اسلامبولی به میان آمده است. گویا هر بار قرار است آب پاکی بر سر این رابطه عقیم مانده بریزند، پای قاتل جمال عبدالناصر را وسط می کشند و نمادسازی جای دیپلماسی و اراده معطوف به گفتگو را می گیرد تا به تاخیر و عقب انداختن این رابطه سیاسی مشروعیت ببخشد.
یکی دوماه پیش بود که رسانه های عریبی نوشتند برادرزاده خالد اسلامبولی که نام او نیز خالد اسلامبولی است همراه با اعضای خانواده اش از ایران و از طریق ترکیه به مصر بازگشته است. در ایران این تصور قوت گرفت که قرار است نمادواره ها و اسطوره سازی ها نیز با این عزیمت رخت بربندند یا فرو بریزند. اما ظاهرا خیابانی که به نام خالد اسلامبولی نامگذاری شده، قرار نیست به مصر متصل شود.
نظام سیاسی گذشته مصر دستخوش انقلاب مردمی در این کشور، رهبر مادام العمر خود را از دست داد ولی شاکله و ساختار خود را حفظ کرد و ارزش های ملی و عربی مصری همچنان بر آن حکمفرماست. انتقال در مصر قرار است از طریق شورای نظامی حاکم و انتخاباتی که به زودی در این کشور برگزار می شود انجام بگیرد و بنابراین نمی توان همان انتظاری را از سیاست ورزی مصری داشت که فرضا ایران در سال 1979 از سر گذراند و از صدر تا ذیل به تغییر نگرش، ساخت ایدئولوژی جدید و متعاقب آن نامگذاری ها و نمادسازی های جدید ملی و بین المللی پرداخت.
روز گذشته رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه ایران که پیش از این خبر حضور صد تبعه مصری در ایران و بازگشت آنها به کشورشان را تایید یا تکذیب نکرده بود، در مورد اخبار منتشر شده پیرامون تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی که به نقل از علی اکبر صالحی در دیدار فرهیختگان مصری با وی انتشار یافته بود، توضیحاتی ارائه کرد. وزیر امور خارجه در پاسخ مهمانان مصری گفته بود: فرآیند تغییر نام خیابان در اختیار وزارت امور خارجه نیست و این موضوع مستلزم بررسی در شورای شهر و ارکان شهرداری تهران است اما پیشنهاد شما را به لحاظ جایگاه مشورتی وزارت امور خارجه در این موضوع به مجموعه ذیربط منعکس و موضوع را پیگیری خواهیم کرد.
بحث تغییر نام این خیابان یک بار در سال 1381 تا مرحله اجرا پیش رفت و حتی مراسمی نیمه رسمی با حضور محمود احمدی نژاد شهردار وقت تهران برای تغییر نام این خیابان به "انتفاضه" برگزار شد ولی تجمعات و فشارهای وارده از سوی برخی گروه های درون نظام، مانع این تغییر شد و بازهم در بر همان پاشنه سابق چرخید.
در آن سال گفته شد این تغییر نام به پیشنهاد وزارت خارجه و با توجه به شرایط جدید منطقه ای و علائم مثبت مشاهده شده از سوی مقام های مصری و به منظور ایجاد زمینه های مناسب نزدیکی دو کشور انجام می شود اما فشار گروه های تندرو داخلی به اندازه کافی تاثیرگذار بود و تصویر درشت خالد اسلامبولی بر سر این خیابان برجا ماند و تابلوی آن نیز برچیده نشد. حسنی مبارک رئیس جمهوری وقت مصر نیز مانع تراشی محافظه کاران ایرانی را برای حفظ وضعیت موجود و اصرار بر ایدئولوژی های سابق مورد نکوهش قرار داد و آن را موجب توقف تماس ها برای از سرگیری روابط مصر و ایران دانست.
خالد بن احمد شوقی اسلامبولی، افسر مصری و عضو گروه جهاد اسلامی مصر به همراه چند تن از همفکرانش در ششم اکتبر ۱۹۸۱ انور سادات را ترور کردند تا انعقاد پیمان صلح مصر - اسرائیل موسوم به پیمان کمپ دیوید را محکوم کرده و او را به سزای عمل ننگین اش رسانده باشند. خالد اسلامبولی از سوی کشورهای غرب و حکومت مصر به عنوان یک تروریست قلمداد شد و محاکمه و اعدام شد ولی در ایران به نماد مقاومت و ضد صهیونیسم تبدیل شد و عکس و نامش چون پرچمی برافراشته شد. گویی مادامی که نمادواره خالد اسلامبولی در تهران در اهتزاز باشد، مصری ها خیال چرخش کامل به سمت تهران را ندارند. آنها فعلا توپ را در زمین ایران انداخته اند.
نظر شما :