ریشه اعتراضات در اسپانیا اقتصادی است

۰۴ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۳:۲۴ کد : ۱۳۰۵۱ اروپا
داوود صالحی، سفیر سابق کشورمان در اسپانیا در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی می‌گوید از سال 2008 دولت اسپانیا با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه بود بنابراین اعتراضات اخیر ناشی از نارضایتی‌های نهفته ای بود که سال‌ها اسپانیایی‌ها با آن درگیر بودند. اما می‌توان گفت رخداد‌های خاورمیانه و شمال افریقا، شجاعت و شهامت را در دل جوانان اسپانیایی تشدید کرد.
ریشه اعتراضات در اسپانیا اقتصادی است
دیپلماسی ایرانی: ریشه اعتراضات اخیری که در اسپانیا شکل گرفته در کجاست؟

خاطرم هست که در روز 28 خرداد سال 1387 که من در محل ماموریتم به عنوان سفیر انجام وظیفه می‌کردم، در حال پیگیری اخبار بودم که به مقاله آقای فیلیپو گونزالس در روزنامه ال پایس که در بخش عقاید آن روزنامه چاپ شده بود برخوردم. امروز به این نتیجه رسیدم که پیش بینی‌های آن روز آقای گونزالس درست بود و به عنوان کسی که حدود شانزده سال نخست وزیر اسپانیا بوده و الان به عنوان رئیس گروه اندیشمندان اتحادیه اروپا محسوب می‌شود، دید درستی نسبت به اتفاقات آیده داشت.

ایشان در آن مقاله گفته بود که در برابر تغییر و تحول عمیق اقتصاد جهان قرار داریم و مواضع کشورهایی که به طور سنتی کشورهای اصلی و توسعه یافته تلقی می‌شدند، ضعیف شده است و در همان حال کشورهای در حال توسعه و همین طور کشورهایی که منابع عظیم مواد خام به ویژه مواد انرژی زا دارند، توانایی یک باره ای یافته اند. مناطقی مانند چین، هندوستان یا جنوب شرق آسیا در ابعاد اقتصادی و فناوری پیش رفت کرده اند و پس انداز‌هایی را انباشته اند. کشورهای نفت خیز نیز از چنان انبار ذخایری برخوردارند که توانایی تا کنون ناشناخته ای را در اختیار آن‌ها می‌گذارد.

او در ادامه این مقاله نوشته بخش دولتی و خصوصی امریکا و اتحادیه اروپا متحمل بار سنگین قرض و رهن است. اگر مراتب مستثنا را کنار بگذاریم، مشخص است که توانایی رقابت اتحادیه اروپا کاهش یافته و حفظ بهزیستی پایدار نیز با مشکلاتی روبه رو می‌شود.

او اعتقاد داشت که بحران مالی کنونی بانی ایجاد روابط نوین قدرت‌های اقتصادی جهان شده و اثرات غیر قابل محاسبه ای شده است. اما سوای بحران مالی بین المللی و تاثیر آن بر اقتصاد واقعی بایستی عمق مسائلی که اتحادیه اروپا برای تصویب و معین نمودن استراتژی‌های متوسط یا طویل المدت با آن روبه رو می‌شود را مورد تحلیل قرار دهد.

او در این مقاله نوشته بود که بحران را می‌توان به عنوان چاشنی واکنش و یا پاتک در این میان تلقی کرد. اتحادیه اروپا به علت عدم تطبیق خود با جهانی شدن اقتصاد و انقلاب فناوری به بحران دچار شده و طی دو دهه اخیر، جهان به سرعت با گسترش اتحادیه اروپا و ورود یورو به بازار دچار تحولاتی شده است که باید مد نظر قرار گیرد. در حقیقت اموری که خطرات اخلاقی و یا مسائل دیگر تلقی می‌شود را باید به دقت تحلیل و تصحیح کرد.

علاوه بر تطبیق با اقتصاد جهانی باید ساختارهای نظام آموزشی، اشتغال، پژوهش، توسعه، نوآوری و توانایی در تحرک بیشتر تصحیح شوند و در نظام موجود اتحادیه اروپا باید تحولات عمیقی ایجاد شود. چون اتحادیه اروپا نتوانسته یک استراتژی مشخص را برای هماهنگ کار کردن به وجود آورد.

یکی از مشکلاتی که گونزالس به آن اشاره می‌کرد امواج مهاجرتی بود که نشان گر پوشش یک نیاز و در همان حال نمودار مسئله ای در فضای آزادی اشخاص در رفت و آمد و ماورای سیاست‌های ملی متنوع بود. همان طور که می‌دانید هر یک از کشورهای اروپایی علی رغم این که مسائل مهاجرتی دارند،‌ با نگاه خود با این مسئله رو به رو می‌شوند. با این که موقعیت جمعیتی اروپا موضوع مهاجرت را به اقدامی‌غیر قابل انکار تبدیل کرده است، اما مشاهده می‌کنیم مسئله مهاجرت روز به روز ابعاد وخیم تری به خود می‌گیرد.

امروز این مسئله در اتفاقاتی که در جامعه اسپانیا، پرتغال یا یونان در حال وقوع است به روشنی قابل مشاهده است. تعداد قابل توجهی از مهاجرین در صحنه اجتماعی حضور دارند. در حال حاضر در اسپانیا چندین میلیون مراکشی و عرب زبان زندگی می‌کنند که این‌ها از انقلاباتی که در کشورهایشان اتفاق افتاده است، تاثیر می‌پذیرند و با تاسی به آن حرکت‌ها و با توجه به مشکلاتی که دارند، نوعی بازآموزی دارند و از آن حرکت‌ها تبعیت می‌کنند و می‌خواهند تحولات جدیدی را به وجود آورند.

در اسپانیا همیشه دو حزب عمده سوسیالیست و دیگری مردم در رقابت‌های انتخاباتی حضور داشته اند. این دو حزب همواره حرف اول و آخر را می‌زدند. بحران اقتصادی اسپانیا باعث بیکاری پنج میلیون نفر شد که یک میلیون و سیصد هزار نفر از این تعداد افرادی هستند که تمام اعضای خانواده شان بیکار شده اند، این نرخ بیکاری تقریبا بالاترین آمار بیکاری در منطقه یورو است.

معترضان جنبش پانزده می‌که از آن به عنوان یک انقلاب رو به گسترش در اسپانیا یاد می‌کنند، بر خلاف احزاب این کشور در این انتخابات مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کردند. در حالی که جمعیت اسپانیا چهل و هقت میلیون است و از این جمعیت حدود سی و پنج میلیون و سیصد و هشتاد و یک هزار نفر واجد شرایط شرکت در انتخابات بوده اند. اما در انتخابات دیروز فقط پنجاه در صد افراد واجد شرایط به پای صندوق‌های رای رفته اند.

 

برخی اعتراضات مردمی‌در اسپانیا را متاثر از خیزش‌های مردمی‌در خاورمیانه می‌دانند. شما این نظر را تا چه حد به واقعیت نزدیک می‌دانید؟

 

من با این مسئله به طور صد در صد موافق نیستم. از سال 2008 دولت اسپانیا با مشکلات عدیده اقتصادی و بحران مالی و مشکلاتی در بخش مسکن و بانکداری مواجه بود. انعکاس بحران مالی امریکا در بانک‌های اروپایی از جمله اسپانیا هم جلوه گر شد. الان مدت‌ها است که جوانان اسپانیا با مشکلات این چنینی دست و پنجه نرم می‌کنند. از این میزان بیست درصد بیکار، حدود چهل درصد را جوانان تشکیل می‌دهند.

بنابر این به نظر من اعتراضات اخیر ناشی از نارضایتی‌های نهفته ای بود که سال‌ها اسپانیایی‌ها با آن درگیر بودند. اما می‌توان گفت رخداد‌های خاورمیانه و شمال افریقا، شجاعت و شهامت را در دل جوانان اسپانیایی تشدید کرد. در حقیقت این‌ها دیدند که می‌توانند مسائل و مشکلات اجتماعی خود را مطرح کنند.

باید در اعتراضات اخیر اسپانیا به این نکته توجه کرد که مردم از شعار‌ها و رقابت‌هایی که دو حزب عمده مردم و سوسیالیست داشتند، خسته شده بودند و آمادگی ذهنی برای تجمعات داشتند. البته این‌ها در عین این که مطالب خود را مطرح می‌کنند خواستار دموکراسی و حقوق از دست رفته خود هستند. ضمن این که در حال سازماندهی هستند و کمیته‌هایی تشکیل داده اند که بتوانند به اهداف خود برسند.

همان طور که می‌دانید در انتخابات روز گذشته حزب مردم بیش از پنجاه در صد آرا را به خود اختصاص داد و در خیلی از شهرها پیروز شد. به نظر می‌رسد اگر هم معترضان جنبش پانزده می‌به اهداف خود نرسند، حداقل خواهند توانست بر سیاست‌های حزبی که رای می‌آورد و حاکمیت را از آن خود کند، تاثیر گذار خواهند بود.

 

به نظر شما تبعات این اعتراضات چه خواهد بود؟

 

من با توجه به مقاله ای که در مقدمه بحث به آن اشاره کردم، معتقدم رهبران امروز اروپا به مانند رهبران گذشته با کفایت نیستند و نمی‌توانند مسائل را حل و فصل کنند و امروز خروجی آن سوء مدیریت‌ها و فساد‌های مالی و برنامه ریزی‌های نامناسب آن‌ها و تبعیت‌های کورکورانه ای که از سیاست‌های فراآتلانتیکی داشتند، این است که امروز با توجه به بالا رفتن قیمت نفت بحران‌های مالی و اقتصادی ایجاد شد و برخی از کارخانه جات تعطیل شد و موجب بیکاری عده زیادی شد. بنابراین اعتراضات کنونی نتیجه تمام سوء مدیریت‌هایی است که اروپا دارد آن را تجربه می‌کند و من فکر می‌کنم اگر مدیریت بحران به نحو شایسته انجام نشود، این نارضایتی‌ها به همه کشورهای اروپایی سرایت می‌کند تبعات مناسبی را برای آن نمی‌توان پیش بینی کرد.

 

به نظر شما این اعتراضات به کجا خواهد انجامید و چه تاثیری بر آینده سیاسی اسپانیا خواهد داشت؟

 

دولت سوسیالیست اسپانیا، اصلاحات اقتصادی زیادی را انجام داده است. مثلا حقوق کارمندان دولت را به طور متوسط 5 درصد و یارانه‌های دارویی و درمانی را 10 درصد کاهش داده که سیاست‌های انقباضی را که در بسته سیاستی اتحادیه اروپا هم بود اجرا کند و از این بحران خارج شود. اما همان طور که دیدید علی رغم همه تلاش‌ها نتوانستند کاری انجام دهند. بنابراین این فرصت‌ها از دست رفته است و من فکر نمی‌کنم که حزب رقیب هم با شرایط موجود و چالش‌هایی که در پیش رو دارد، بتواند به زودی بر مشکلات غلبه پیدا کند.

تنها راه این است که به حقوق بنیادین انسان‌ها بر اساس قواعدی که در سطح جامعه جهانی وجود دارد احترام گذاشته شود والا دورنمای خوبی قابل ترسیم نیست و همان طور که بسیاری از تحلیل گرانی معتقدند در آینده ممکن است این آتش به شهرها و کشورهای دیگر اروپایی هم سرایت کند. ما امیدواریم هر چه سریع تر آرامش به اسپانیا بازگردد چرا که جامعه جهانی امروز نیاز به آرامش دارد. البته شاید خیلی از کشورها با قدرت اقتصادی بالا میل داشته باشند جریانات به سوی دیگری حرکت کند اما مردم اسپانیا مردم بسیار فهیمی‌هستند و در زیرساخت‌ها بسیار خوب کار کرده اند. اگر این بحران‌ها را به خوبی مدیریت کنند، می‌توانند مجددا شاهد آرامش در کشور خود باشند. 

اسپانیا روابط خوبی با ایران داشته و در مسئله عراق و افغانستان در چارچوب سازمان ملل حرکت کرده و کمتر تحت تاثیر فشار‌های امریکا و قدرت‌های بزرگ بوده است. در مسئله فلسطین هم تلاش‌های خوبی از خود نشان داده اند. با توجه به این موارد باید آرزو کنیم که رهبران این کشور سر عقل بیایند و حقوق و شان شهروندان خود را رعایت کنند. الان زمان شعار دادن به سر آمده و این تجمعات که در میدان صلح، میدان خورشید،‌ در مادرید یا بارسلون به رهبران اروپا گوشزد می‌کند که دیگر نباید فرصت را از دست داد. باید فکر کنند و نسبت به ساختارهای اقتصادی خود و تصمیماتی که می‌گیرند و فساد‌های موجود در دولت‌ها تجدید نظر کنند.

 

نظر شما :