ترکیه از زنگ تفریح اعراب استفاده کرد
در این روزها و هفتههای اخیر به موازات روند دگرگونیهای بنیادین در خاورمیانه اظهارنظرهای جدیدی از سوی سیاستمداران بینالمللی در خصوص مسایل مختلف خاورمیانه به ویژه مسایل مربوط به اسراییل و فلسطین ارائه میشود که جای تامل زیادی دارد. و شاید نشانهای از تغییر در نگرشها نسبت به مساله اعراب و اسراییل باشد و در شکل محدودتر آن در جستجوی راهی جدید برای حل مساله فلسطین و اسراییل هستند.
عبدالله گل رئیس جمهوری ترکیه در گفتگویی که با وال استریت ژورنال داشته، از حماس خواست که اسراییل را به رسمیت بشناسد و اعلام کرد که حماس باید به طور منطقی با این مساله برخورد کند و رژیم صهیونیستی خود را نباید محدود به یک سری موضوعات تاکتیکی کند، بلکه مسایل راهبردی را بیشتر مورد توجه قرار دهد تا از آن بازنماند. این سخنان عبدالله گل از این جهات قابل توجه بود و در سطح رسانههای جمعی به آن پرداخته شد که در نوع خودش سخن جدیدی در ارتباط با فلسطینیها بود، به این دلیل که مواضع حماس در ارتباط با اسراییل کاملا روشن بوده، مواضعی که در تعارض با نوع نگاهی است که فتح نسبت به اسراییل دارد. و همانطور که میدانید حماسیها گفتند که اسراییل را به رسمیت نمیشناسند و یا حاضر به انجام این کار نیستند.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا تحولات اخیر در ارتباط با مساله فلسطین و توافقی که بین این گروهها انجام شده و همچنین ورود به بحثی که ترکیه در این مساله داشته و به موازات آن روند تحولاتی که در خاورمیانه است و سخنانی که اخیرا باراک اوباما در رابطه با تشکیل دولت مستقل فلسطین بر اساس مرزهای 1967 اعلام داشته است، این مجموعه مسایل ارتباطی باهم دارند که بتوان از حاصل پیوندهایی که این موضوعات با یکدیگر دارند، نتیجهای را استخراج کرد؟
در حقیقت آنچه که مشخص است، تحولات خاورمیانه در چند ماه گذشته، اولویت سیاست خارجی کشورهای بزرگ را دچار تغییر و یا به عبارت دیگر این اولویتها را جابجا کرده است. چشم انتظارهایی که در ارتباط با ادامه تحولات در خاورمیانه است، نشان میدهد که در خارج از این منطقه به چه شکل از دید راهبردی و تاکتیکی به این تحولات نگاه میکنند. این عبارت را نیز میتوان مورد بحث قرار داد که آیا خاورمیانه درحال گذار به شرایط جدید است که اکنون این سخنان به صراحت و بدون پردهپوشی از سوی سیاستمدارن بازگو میشود و این تحولات آیا میتواند بیانگر آینده دیگر تغییرها در خاورمیانه باشد، از جمله وضعیت فلسطین و آینده صلح میان اعراب و اسراییل.
آنچه که در چند ماه گذشته میتوان به این نکته اشاره کرد، این است که دیپلماسی خارجی کشورهای عربی در حالت زنگ تفریح بسر میبرد، به عبارت دیگر در یک حالت خلا قرار گرفته، به این دلیل که نگاه عمده بازیگران اصلی عربی و یا کشورهای مهم عربی منطقه از عربستان سعودی تامصر و سوریه و دیگر کشورها، حتی کشورهای کوچک دیگری که در این تحولات ایفای نقش کردند نظیر قطر نیز به درون خود برمیگردند، به این معنا که تحولات را رصد میکنند که دچار تغییرات درونی نشوند. به دلیل اینکه نوعی دغدغه و نگرانی در درون این کشورها وجود دارد.بنابراین دیپلماسی خارجی آنها در محاق قرار گرفته است و این امر سبب شده که دیگر بازیگران با توجه به وضعیتی که در خاورمیانه وجود دارد، نسبت به آینده تحولات این منطقه اظهارنظر کرده و یا به دنبال ایفای نقش جدید باشند. در این بین کشوری همانند ترکیه که از چند سال اخیر تلاش کرده خود را در ارتباط با تحولات خاورمیانه به صورت فعال نشان دهد. البته باید یاداور شد که ترکیه نیز در چند ماه اخیر دچار نوعی تناقض و تعارض در دیدگاههای خود در سیاست خارجی با تحولات خاورمیانه به ویژه در ارتباط با لیبی شده است که حتی برخی معتقدند این تناقض به وجهه ترکیه ضربه هم زده واکنون که درترکیه موسم انتخابات است، جناحهای رقیب سعی میکنند که از حزب عدالت و توسعه انتقاد کنند.
بنابراین در درون خاورمیانه و در حاشیه این جریان و جوشش، بحث آشتی فتح و حماس موضوع مهمی بود، اگرچه هنوز برداشت و چشم انداز روشنی نسبت به آینده این توافق به آن شکلی که باید، وجود ندارد. لیکن وضعیتی که درمصر ایجاد شده و ضرورتهایی که خود گروههای فلسطینی نیاز دیدند که کنار گذاشته شود، تا حدودی راهی را برای را باز کرده تا روی آن تمرکز کنند. بنابراین در این وضعیت کشوری نظیر ترکیه که در ارتباط با گروههای فلسطینی است و حتی داوود اوغلو نیز در مراسم آشتی فتح و حماس بوده، نقش میانجیگری را ایفا میکند. سخنان اخیر عبدالله گل را نیز میتوان از این زاویه مورد بررسی قرار دادکه ترکیه به دنبال حساسیتزدایی از نوع نگرش حماس نسبت به اسراییل و برعکس آن است، تا بتواند این شرایط را بشکند و بستر جدیدی فراهم کند و در جریان این روند ترکیه بتواند وارد عرصه تصمیمگیری صلح اسراییل و فلسطین شود و همچنین به موازات این تلاش در خارج از خاورمیانه سیاستی که امریکا اعلام کرده نیز میتواند نشانهای از این باشد که تغییراتی و یا شرایط جدیدی در رابطه با مساله فلسطین در حال شکلگیری است.
بنابراین شاید ترکیه به این وسیله درصدد است، نقش میانجی خود را در ارتباط با مسایل خاورمیانه پررنگتر کند،در شرایطی که فصل سرد سیاست خارجی ترکیه در ماههای اخیر وجود داشته و بنابراین اگر این احتمال مطرح شود -صرفنظر از واکنشی که حماس نشان دهد- که مقامهای ترکیه با طرفهای فلسطینی در حال گفتگو و مذاکره هستند،این سخنان عبدالله گل نیز میتواند ریشهای از این مسایل باشد. بر همین اساس سیاست ترکیه به احتمال زیاد به سکوت کشاندن حماس در ارتباط با مساله آینده صلح و ارتباط فلسطینیها و اسراییلیها با یکدیگر و همچنین تعدیل در مواضع اسراییل نسبت به حماس است.اگرچه بحثهای اخیری که اوباما چندین بار مورد تاکید قرار داده،نشانههایی از دگرگونی به چشم میخورد یا حداقل این اظهارنظرها موضوع تازه و یا راه جدیدی است که در این صحنه شطرنج احتمال دادن و صحبت کردن در خصوص جابجایی مهرهها به سادگی بیان میشود. شاید این اظهارنظرها و انتظارها نسبت به روند آینده تحولات خاورمیانه، تاثیر مستقیمی در مساله فلسطین واسراییل و به طور کلی بحث اعراب و اسراییل خواهد داشته باشد.
در این میان در محیط درونی خاورمیانه کشوری همچون ترکیه تحولات را تعقیب میکند و در خارج نیز امریکا سعی میکند، صحنهگردان این شرایط باشد که در نهایت بهره لازم را از سالها سیاست متوقف شده امریکا در رابطه با صلح اعراب و اسراییل را ببرد.
جهتگیریها نسبت به مواضع عبدالله گل
در داخل ترکیه انتقادها نسبت به اسراییل بالاست، به عبارت دیگر دامنه اعتراضهای مردمی و یا دید افکار عمومی دیده تعارض است. بین ترکیه و اسراییل نیز دوران خوشی سپری نمیشود و دوران شبیه تیرگی وجود دارد و بنابراین در شرایطی که هنوز بحث کشتی مرمر آبی حل نشده و هنوز ترکیه از عذرخواهی اسراییلیها صحبت میکنند، طرحی که از سوی عبدالله گل مطرح شده، میتواند معنادار باشد. احتمالا از سوی برخی محافظهکاران در داخل انتقادهایی نیز به این طرح خواهد شد، اگرچه مقامهای ترکیه تلاش میکنند که سیاست خارجی خود را از مسایل داخلی جدا کنند، اما در عین حال و به رغم تمام شرایط تنشآمیزی که در ماههای گذشته میان ترکیه و اسراییل پیش آمده،شاهدهیچگونه تغییری در روابط ترکیه و اسراییل به صورت عملی نبودیم و یا به عبارت دیگر ترکیه تغییری در روابط سیاسی و اقتصادی خود با اسراییل نداده است. اما به هر حال جو داخلی در ترکیه جو همخوان با اسراییل نیست و طرح چنین مسالهای از جانب عبدالله گل در جریان پرالتهاب انتخابات، میتواند باعث برداشتهای متفاوت شود. اگرچه خود آقای گل عضو هیچ حزبی نیست، چراکه رییس جمهور در ترکیه نباید عضو هیچ حزبی باشد، اما پیشینه آقای گل به اسلامگراها و حزب عدالت و توسعه برمیگردد که ازاین منظر نیز به نظر میرسد انتقادهایی متوجه آقای گل شود. ولی مقامهای ترکیه در ارتباط با دیپلماسی خارجی خود دوست دارند که از موضع بالاتری صحبت کنند و خود را صاحب یک سبک در سیاست جدید خاورمیانهای می دانند و عملا تلاش میکنند در منازعات منطقهای و به ویژه بحث منازعه دیرین فلسطین و اسراییل خود را آماده میکنند تا مذاکرات و به رسمیت شناخته شدن از سوی بازیگران در این عرصه هم از سوی خارج و هم داخل خاورمیانه، به عنوان کشوری که دارای قدرت و توان است در حل مساله اعراب و اسراییل وارد شود. بر همین اساس ترکیه نیز در بحث غزه، فلسطین، سیاست ترور اسراییلی نشان دادند که چنین سیاستی را برای خود تعریف کردند و دوست دارند بازیگری باشند که در هر موضوعی حرفی برای گفتن دارند.
نظر شما :