انتصاب نیبل العربی و توافقات پشت پرده
انتخاب ناگهانی نبیلالعربی به عنوان دبیرکل اتحادیه عرب
موضوع تعیین آقای نبیل العربی به عنوان دبیرکل اتحادیه عرب در حقیقت نشان از عقبنشینی دولت مصر در برابر فشارهای عربستان، اسرائیل و امارات است، به این دلیل از هنگامی که آقای نبیل العربی به عنوان وزیر خارجه مصر در دولت انقلابی یا در دولت موقت تعیین شد، مواضعی را اتخاذ میکرد که به شدت باعث نارضایتی اسرائیل و عربستان و امارات و کشورهای همپیمان امریکا در منطقه شده بود. به عنوان مثال آقای العربی به طور واضح در خصوص تجدید روابط با ایران و لزورم برقراری روابط نزدیک با ایران صحبت میکرد که به شدت مخالفت عربستان و امارات را در پی داشت و آنها تلاش میکردند به شورای نظامی حاکم و حتی نخستوزیر مصر تلاش کنند که رابطه دیپلماتیک مجدد میان ایران و مصر برقرارنشود. حتی در سفری که آقای عصام شرف نخست وزیرموقت مصر به عربستان داشت، به صراحت به او گفته بودند و آقای شرف هم در جواب پاسخ داده بود که کشورهای منطقه همه با ایران رابطه دارند و در تمام کشورهای شما سفارتخانههای ایران نمایندگی دارند، چرا شما تا این اندازه بر بازگشایی سفارت ایران در مصر حساسیت دارید. بنابراین کاملا مشخص بوده که فشارهای علنی به آقای عصام شرف در خصوص برقراری رابطه با ایران آوردهاند.
موضوع دیگری که موجب نارضایتی از آقای نبیلالعربی شده است، بحث دیدگاههای وی در رابطه با پیمان کمپ دیوید است. آقای نبیل العربی یکی از بزرگترین کارشناسان حقوق بینالملل دنیاست و سالها به عنوان قاضی در دادگاه بینالمللی لاهه فعالیت کرده است. آقای العربی چهره شناخته شده در حقوق بینالملل است و به عنوان وزیر خارجه مصر اظهارات زیادی در خصوص پیمان کمپ دیوید داشتند، البته پیمان را رد نکردند و اظهار داشتند که این یک پیمان بینالمللی است اما در این پیمان اسرائیل نیز تعهداتی داشته که تا کنون به آن تعهدات عمل نکرده و در حقیقت از این زاویه پیمان را زیرسوال بردند و به همین دلیل اسرائیلیها بسیار نگران بودند و در رسانههای اسرائیلی مقامات آنها اعلام میکردند که آقای نبیل العربی دست بر نقطه حساسی گذاشته است. همان طور که میدانید در زمان مبارک تمام مواردی که اسرائیل این پیمان را نقض میکرد نادیده گرفته میشد و در واقع بیشتر کشور مصر بود که به این پیمان عمل میکرد تا اسرائیل.
اما آقای نبیل العربی حتی مواردی از این نقضها را نام برد، بر همین اساس اسرائیلیها به شدت نگران بودند که اگر این روند ادامه پیدا کند، پیمان کمپ دیوید که برای آنها ارزش استراتژیک دارد، متزلزل خواهد شد. حتی اگر این پیمان لغو هم نشود، حداقل مصرخواهان این خواهد بود که اسرائیل به تعهدات خود عمل کند و این امر برای اسرائیل بسیار سنگین خواهد بود. بنابراین چنین دیدگاهی نارضایتی شدیدی را علیه آقای نبیل العربی در میان اسرائیلیها ایجاد کرده بود.
مسله دوم که باعث خشم اسرائیلیها و همچنین نگرانی امریکاییها و کشورهای عربی شده بود، بحث موضع آقای نبیل العربی درباره بازگشایی کامل گذرگاه رفح است. آقای العربی به طور مشخص این امر را بارها مطرح کرده بود که سیاست آقای مبارک به ویژه آنچه در رابطه با نوار غزه در پیش گرفته بود، سیاست بسیار اشتباه و شکست خوردهای بوده و باید تجدید نظر شود و این معبر (گذرگاه رفح) باید به طور کامل باز شود. حتی صحبت از این امر میکرد که نوعی نمایندگی برای دولت مصر در نوار غزه افتتاح شود. همچنین صحبت از دیدار از نوار غزه هم کرد. بنابراین همه این موضعگیریها باعث خشم شدید اسرائیلیها و نگرانی آنها شد. بر همین اساس از دو ماه پیش شایعاتی بود که عربستان، امارات و قطر لابی میکنند که آقای نبیلالعربی از پست وازرتخارجه مصر کنارگذاشته شود.امابرای اینکه این عمل را بسیار موجه جلوه دهند، گفتند که قرار است آقای العربی برای دبیرکلی اتحادیه عرب تعیین شود، همانطور که میدانید دبیرکلی اتحادیه عرب پست کاملا تشریفاتی است و اصولا تاثیر چندانی در معادلات قدرت در جهان عرب ندارد و عملا هم غیرکارامد است. بنابراین دبیرکل این اتحادیه نیز همانند عمرموسی که مدت طولانی این پست را برعهده داشت و کاری از پیش نبرد، هرشخص دیگری هم به جای عمرموسی دبیرکل شود، کار خاصی از پیش نخواهد برد.
بنابراین این سناریو را از دوماه پیش طراحی کرده بودند، اما در همان زمان دولت موقت آقای مصطفی الفقی را به عنوان کاندیدای مصر برای پست دبیرکلی اتحادیه عرب مطرح کردند. به نظر میرسید با این کاندیدا موضوع آقای نبیلالعربی منتفی شده و مدتها اسم مصطفی الفقی مطرح بود و در کنار آن قطریها نیز آقای العطیه که دبیرکل سابق شورای همکاری خلیج فارس بود را به عنوان کاندیدای قطر مطرح کردند. که این موضوع نیز یک چالش است، به این دلیل که معمولا دبیرکل اتحادیه عرب از مصر انتخاب میشود، تنها در یک زمان و آن هم در دوران سادات و پیمان کمپ دیوید بود که مصر از طرف جهان عرب بایکوت شد و دبیرخانه را به صورت موقت به تونس منتقل کردند و فرد تونسی به عنوان دبیرکل مطرح شد. اما پس از آن دوباره این پست به مصر بازگشت. بنابراین سنتی در جهان عرب است که باید دبیرکل مصری باشد. این تلاش قطریها که شخصی را برای دبیرکلی مطرح کنند، برای مصریها چالش بود و میگفتند قطریها چه قدرتی هستند که خود را در حد رهبری اتحادیه جهان عرب مطرح کنند.
سودان نیز با مصطفی الفقی مخالف بود به دلیل مواضعی که در مورد سودان داشت. به ناگاه دو روز پیش در جلسه وزرای اتحادیه عرب یکباره اعلام شد که دولت مصر کاندیدای خود را عوض کرده و در همان جلسه هم با انتخاب آقای نبیلالعربی موافقت شد. نکته جالب توجه این است که آقای العربی اعلام کرده که من غافلگیر شدم و از این انتخاب بیخبر بودم، در همان جلسه هم مطرح کرد که به دلیل اینکه از این موضوع بیخبربودم متنی را هم برای سخنرانی آماده نکردم. این امر نشان دهنده ن است که همنآن است که همان طرحی که دوماه پیش مطرح شده بود، عملی شده است.
آن است که همان طرح دوماه پیش عملی شده،بدین معنا که توافق پشتپردهای شده برای کنار گذاشتن آقای العربی از پست وزارت امورخارجه مصر و دادن یک پست تشریفاتی به او.
دلیل دیگر بر این مدعا این است که نخستوزیر قطر که در عین حال وزیرخارجه هم هست، به قاهره برای شرکت در اجلاس رفته بود، کاندیدای قطر را با خود نبرده بود، درحالیکه اگر موضوع کاندیداتوری آقای العطیه مطرح بود، باید اورا با خود به اجلاس میبرد. اما این نشاندهنده آن است که از پیش توافقاتی حاصل شده بوده که با این سناریو هم دبیرکلی به مصر بازگردد و هم آقای العربی را از پست وزارتخارجه مصر کناربگذارند و شاید این عمل شکستی برای انقلاب مصر باشد و نشان میدهد که دولت فعلی مصر هنوز به آن اندازه قدرت ندارد که بتواند در برابر فشارهای خارجی ایستادگی کند.
تغییر رویکرد اتحادیه عرب به ایران با انتصاب نبیل العربی
تصمیمات اتحادیه عرب در سطح سران گرفته میشود، دبیرکل تنها مسئول پیگیری تصمیمات سران است،بدین معنا که خود دبیرکل قدرت تصمیمگیری مستقل ندارد. بنابراین قابل پیشبینی است که اتحادیه عرب با توجه به ترکیبی که از کشورهای عربی دارد، اکثریت مخالف ایران هستند. به همین دلیل به نظر میرسد که آقای العربی به همان اندازه که آقای عمرموسی عمل میکرد، تاثیرگذارخواهد بود. عمرموسی نیز نظریهای را با عنوان دولتهای همسایه عرب مطرح میکرد که دولتهای عربی باید با همسایههای خود همانند ترکیه،ایران، پاکستان و اتیوپی رابطه خوبی داشته باشند. این موضوع را در همان زمان آقای عمرموسی مطرح میکرد اما کشورهایی همچون عربستان، قطرو بحرین وامارت نمیپذیرفتند. بنابراین آقای العربی هم نمیتواند کارخاصی انجام دهد. اگر آقای العربی در پست وازرتخارجه باقی میماند بسیارموثرتر بود. در حیقیت این امر تنها معاملهای پشت پرده بود. باید دید کاندیدای بعدی برای وزارتخارجه مصر کیست؟بنابراین اتحادیه عرب حتی با دبیرکلی اتحادیه عرب به سمت ایران نخواهد آمد و جایگاه مصر نیز در این اتحادیه تغییری نکرده است.
تحولات مصر پس از انتخاب نبیلالعربی
باید تنها منتظر بود تا تحولات شش ماه آینده در مصر به کجا میرود و اتنخابات پارلمانی ریاست جمهوری برگزارخواهد شد یا خیر. همانطور که میدانید در مصر موضوعاتی با عنوان «ضدانقلاب» مطرح میکنند، به این معنا که بقایای رژیم گذشته یعنی دستگاههای امنیتی و حزب حاکم سابق مجددا خودرا سازماندهی کردند و شروع به تحرکات ضدامنتی، تحریکات مذهبی که سلفیها را علیه مسحیان تحریک کردند. به عبارت دیگر نوع تحولات باقدرت گرفتن نیروهای ضدانقلاب در مصر نگرانکننده است.
تظاهرات ضد اسرائیلی در مصر
چند روز گذشته قرار بود که همه آوارگان فلسطینی در کشورهای همسایه فلسطین اشغالی به سمت مرزها حرکت کنند،ما شاهد بودیم که این اتفاق در لبنان و سوریه افتاد. همانطور که میدانید تعدادی از این آوارگان فلسطینی در سوریه و لبنان هستند که به سمت مرز رفتند و در آنجا درگیریهایی هم رخ داد و سربازان اسراییلی 10 نفر را در لبنان به شهادت رساندند و در سوریه نیز در جولان 4 نفر را به شهادت رساندند.
اما قرار بود در اردن و مصر نیز همین اتفاق بیفتد، یعنی آوارگان فلسطینی در این دو کشور به سمت مرز حرکت کنند. در اردن که دولت اجازه نداد و در مصر هم دولت اجازه نداد که وارد صحرای سینا شوند. به این دلیل که باید صحرای سینا را طی میکردند تا به گذرگاه رفح و مرزهای اسراییل و مصر برسند. اماهمین شورای نظامی اجازه نداد و تظاهرکنندگان مصری مجبور شدند روبروی سفارت در قاهره تظاهرات کنند. همین امر نشان دهنده آن است که دولت مصر تحت فشار امریکا و اسراییل است که اجازه رشد گرایشهای ضداسراییلی را نمیدهد.
هرچند ممکن است آقای عصام شرف و کابینه او گرایش مخالفت با اسراییل را داشته باشند، اما در چارچوب قدرتی که قرار گرفتند و به ویژه شورای نظامی حاکم که هم اکنون قدرت عملی در دست آنهاست،شاهد هستیم که اجازه ندادند.
اگر به این شکل ادامه پیدا کند، ما شاهد تنش در داخل مصر خواهیم بود،به عبارت دیگر شورای نظامی حاکم جلوی گسترش گرایش های ضداسرائیلی را میگیرد ولی مردم خواهان آن هستند و این امرمنجر به تنش خواهد شد.
پس از این موضوع در بحث انتخابات و دولت بعدی نیز باید گفت که اگر واقعا انتخابات برگزار شود و دولت مردمی سرکاربیاید، در آن زمان اگر مردمی باشند، روابط اسرائیل و مصر قطعا دچار بحرانهای زیادی خواهد شد و این دو کشور نیز از هم دور خواهند شد. اما اگر انتخاباتی تحت تاثیر پولهایی باشد که توسط عربستان و امارات به برخی احزاب مصری داده شده تا دولت نزدیک به آنها روی کار بیاید، اگر نگوییم که روابط همانند زمان مبارک با اسراییل خواهد بود، اما حداقل مخالفت هم نخواهد کرد.
نظر شما :