گونترگراس: با هر نوع استفاده از انرژی هسته‌ای مخالفم

۳۰ فروردین ۱۳۹۰ | ۰۲:۲۵ کد : ۱۲۰۰۲ اروپا
گونترگراس نویسنده مشهور آلمانی و برنده نوبل ادبیات، از دوران جوانی اهل سیاست بود و در زمان جنگ جهانی مرید هیتلر.او به تازگی در قامت یک روشنفکر جامع الاطراف به گفتگو با روزنامه هامبورگر درباره فاجعه اتمی فوکوشیما و انرژی هسته‌ای پرداخته است که برای مخاطب ایرانی نیز خواندنی خواهد بود
گونترگراس: با هر نوع استفاده از انرژی هسته‌ای مخالفم

دیپلماسی ایرانی:گونترگراس نویسنده مشهور آلمانی و برنده نوبل ادبیات، از دوران جوانی اهل سیاست بود و در زمان جنگ جهانی مرید هیتلر. او در کتاب «کندن پوست پیاز» خاطرات خود را از دوران جنگ جهانی دوم و خدمتش به هیتلر صادقانه با مخاطبان در میان می گذارد. از این نویسنده کتابهایی چون طبل حلبی، بر گام خرچنگ و کندن پوست پیاز به فارسی ترجمه شده است. او به تازگی در قامت یک روشنفکر جامع الاطراف به گفتگو با روزنامه هامبورگر درباره فاجعه اتمی فوکوشیما و انرژی هسته‌ای پرداخته است که برای مخاطب ایرانی نیز خواندنی خواهد بود. 

هامبورگر: آیا شما فکر می‌کنید فاجعه فوکوشیما روی مردم آلمان هم تاثیر گذاشته و آنها را متحول کرده است؟

گونترگراس: به هر حال آنچه در فوکوشیما اتفاق افتاد، کاملا متفاوت از رخدادهایی است که تا حال تجربه کرده‌ یا اطلاع داشته‌ایم. خیلی‌ها حالا خطرات انرژی هسته‌ای را جدی گرفته‌اند و در هر خانواده‌ای صحبت از این دست وقایع خطرناک است. برای آدم های سن و سال‌داری مثل من فرصتی شد تا موضع و دیدگاه‌مان را نسبت به موضوع هسته‌ای تغییر دهیم.

اگر به گذشته خود نگاه کنید، عصر انرژی هسته‌ای شما را یاد چه چیزهایی می‌اندازد؟

من همزمان با جنگ جهانی بزرگ شده ام. بعد از شکست رایش آلمان، اسیر امریکایی ها بودم. امریکایی‌ها آلمان را بمباران می‌کردند. همچنانکه که در ژاپن چنین حوادثی روی می‌داد. آن زمان اولین بار بود که با بمب اتم مواجه شدم و فهمیدم چیست و چه عواقبی دارد. آن وقت‌ها من مخالف انرژی هسته‌ای نبودم و اعتقاد داشتم می توان از آن به صورت صلح آمیز استفاده کرد. من کاری نمی‌توانستم انجام دهم، جز آنکه نظر صلح‌آمیزم را پیش خودم نگه دارم. چند سال طول کشید تا بفهمم از طریقی می‌توان این نظر را به دیگران انتقال داد. همین آگاهی شوق خواندن را در من برانگیخت و به خواندن آثار گونتر آندرس فیلسوف و همچنین رابرت یونگ که از پیشگامان جنبش محیط زیست جهانی بود، پرداختم. هر دو از مخالفان سرسخت سلاح هسته‌ای بودند و اصلا انرژی هسته‌ای را مغایر با تمدن می‌دانستند.

حتی استفاده صلح آمیز از آن را؟

بله. از نظر بسیاری از مردم خطری که متوجه دنیا بود، کاملا واضح بود. از یک طرف، دولتها شروع به ساختن بمب اتم کردند و از طرف دیگر جمهوری فدرال آلمان نیروگاه های اتمی را تاسیس کرد. انجمن طرفداران صلح‌آمیز هسته‌ای هم رشوه گرفتند تا مجوز ساخت نیروگاه های هسته‌ای صادر شود؛ انگار داشتند یک مجتمع تفریحی می‌ساختند. بعد از آن بود که مخالفان انرژی هسته‌ای دست به اعتراض های گسترده زدند. می دانید جواب این معترضان چه بود؟ پلیس به جان‌شان افتاد.

آیا شما هم جزو معترضان بودید؟

من و همسر و فرزندانم در اعتراض های بزرگ خیابانی شرکت کردیم. البته من آدمی نیستم که در همایش‌های مردمی حضور داشته باشم. بیشتر عقایدم را در نوشته‌هایم منعکس می‌کنم. دیدگاه های من همیشه شفاف بوده.

چرا اهداف مخالفان محقق نشد؟

می‌دانید، وابستگی روزافزون به سیاست یکی از زیان‌بارترین چیزهاست. بیشتر این وابستگی‌ها از طریق تبلیغات کاذب حاصل می‌شود. بیشترین اعتراض من به همین وابستگی‌های حاصل از تبلیغات بوده است. سالهاست که این تحمیل افکار وجود دارد. ولی شرمسارترین مسئله این است که این تبلیغات بر قوه قضائیه حاکم هم نفوذ کرده است.

به نظر شما باید با انرژی هسته‌ای چه کنیم؟

کسی گوشش بدهکار نیست. خانم مرکل رفته با بعضی از گروه‌های فشار علیه معترضان توطئه چیده است. من امیدم این است که این گروه‌های فشار خود را کنار بکشند تا در آینده‌ای نزدیک اقدام مناسبی در این خصوص انجام بگیرد. این کار هم به نفع خود گروه های فشار و هم به نفع صنایع داروسازی است. الان چند دهه است که بر سر مراقبت های بهداشتی و پیشرفت آن کشمکش وجود دارد، اما تمام اینها با شکست مواجه شده است.

یکی از درس‌هایی که می‌توان از حادثه فوکوشیما گرفت، اقدام های سیاسی در مسئله هسته ای است.

درست است. باید از قدرت گروه‌های فشار کاست. باید حوزه‌هایی علیه اینها تشکیل داد. باید علیه آنها به خیابانها آمد و تظاهرات کرد. به نظرم باید مستقل از دولت عمل کرد.

مسلما آنها به کاربرد صلح‌آمیز یا مضرات آن فکر نمی‌کنند. شما چه موقع به این مسئله پی بردید؟

دهه‌ 70 بود. نسل من که در شوک بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی به سر می برد، خطر هسته‌ای را احساس کرد. این موضوع رمان «موش صحرایی» من شد. با پیدایش نئولیبرالیسم هم تصمیمات از سیاست دور شد و به سمت اقتصاد گرایش پیدا کرد.

گروه‌های فشار خیلی قوی هستند. معترضان کاری از پیش نمی‌برند. چه کاری می‌توانید انجام دهید؟

در حال حاضر علیه مرگ و میرهای ناشی از انرژی شکایت های زیادی شده است و این اقدام ها مبنای حقوقی خوبی دارد. خانم مرکل هم با همین شگرد خود را به این سمت رساند. الان هم باید پیگیر این شکایات شد، در غیر این صورت گروه‌های فشار کار خود را خواهند کرد.

رسانه‌ها چطور می‌توانند تلاش‌های گروه‌های فشار را افشا و مردم را آگاه کنند؟

این تعهد و مسئولیت روزنامه‌نگاران است که در افشای حقایق شجاعت به خرج دهند و آن را دنبال کنند. بگذارید مثالی برایتان بزنم. وقتی من جایزه نوبل ادبی را در سال 1999 دریافت کردم در همان موقع هرمان شی‌یر هم جایزه نوبل گرفت. او یکی از معدود سیاست‌مدارانی بود که از ابتدا علیه انرژی هسته‌ای فعالیت می‌کرد و همزمان در زمینه انرژی‌های جایگزین هسته‌ای فعال بود. شور و حرارتی که هرمان شی‌یر در فعالیت های خود داشت از دید رسانه‌ها پنهان مانده بود.

ولی شما مدتی است که رسانه ها را تحریم کرده اید.

بله درست است. من از مدت ها پیش رسانه ها را تحریم کرده ام. حالا هم استثناست که اینجا هستم، چون در مورد مسائل هسته‌ای صحبت می‌شود.

یک شهروند منتقد امروزه چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

شهروندان باید درگیر مسائل سیاسی شوند. نظر من همیشه بر این بوده است. حرفه‌ من نویسندگی است. اما به عنوان یک شهروند در این زمینه فعال هستم. دموکراسی مسئله ای است که باید هر روز از آن دفاع کرد و این نکنه مثبتی در دوران ماست که هر شهروند باید در مورد آن بیشتر و بیشتر بداند.

آیا به نظر شما انرژی هسته‌ای امروز مهم‌ترین موضوع جهانی به حساب می‌آید؟

به نظرم چیزی به نام موضوع مهم وجود ندارد. زوال منابع زیرزمینی، زوال رشد، جهانی سازی، کمبود آب، اینها موضوعات مهم هستند. افزایش هزینه‌ مواد غذایی و وجود مردم گرسنه در جهان سوم نیز باید از نگرانی‌های مهم بشر باشد.

ترس شما از چیست؟ اگر همه اینها که گفتید اتفاق بیفتد، چه ارتباطی با ما دارد؟

بیشترین ترس من از دیکتاتوری های بومی است. آن وقت است که ما مجبوریم در چارچوب مقررات دست وپاگیر زندگی کنیم. فجایع ژاپن هم نمی‌تواند چنین اتفاقاتی را که پیشتر در شوروی رخ داد کنترل کند. ما به یک روش دموکراتیک نیازمندیم تا سیاستمداران بتوانند در چارچوب آن عمل کنند و نفوذ گروه های فشار را محدود کنند. این شرایط ضروری است. و لازمه آن حل بحران های مالی است.

آیا فکر می‌کنید همه روشنفکران مثل شما فکر می‌کنند؟ آیا نظر یک نویسنده می‌تواند به عنوان صدایی رسا به گوش همگان برسد؟

من به این نتیجه رسیده ام که نسل جوان بیشتر از همه روی قدرت رسانه ها حساب می‌کند. کمتر روشنفکری است که قدرت رسانه را نادیده بگیرد.

روزنامه ها و مجلات تا چه حد می توانند انتظارات را در مورد ساخت و سازهای نیروگاه‌های هسته‌ای برآورده کنند؟ آیا شما فقط با افراد مخالف در این صفحات ارتباط برقرار می کنید؟

من می‌خواهم از هر فرصتی برای استحکام این جنبش و حرکت مردمی استفاده کنم و به آنها شجاعت بدهم تا راهشان را در پیش بگیرند. برای چنین عملی به یک تنفس طولانی نیاز است. آنچه در ژاپن اتفاق افتاده، در آینده نزدیک کاملا کنترل می شود و شرایط به حالت اول برمی گردد. اما بزرگ‌ترین خطر منحرف کردن و فریب دادن مردم است.

شما به افزایش جهانی قیمت‌های غذایی در کشورهای رو به توسعه اشاره کردید. در یکی از کتاب‌هایتان هم به آینده انسانیت در کشورهای جهان سوم پرداخته‌اید. آیا همچنان همان باورها را دارید؟

شک نکنید. این اعتقاد من بوده و آن را تحسین می‌کنم. اینکه چطور می‌توان رفتارهای سیاسی و پراگماتیک را آگاهانه کنار هم گذاشت. ویلی برانت در دهه 70 نظم اقتصاد جهانی را در گزارش معروف به شمال و جنوب تشریح  و نیاز به این نظم را اعلام کرد، اما چنین نشد. کشورهای جهان سوم می‌توانند مواد خام و منابع اولیه را فراهم کنند. ولی آنها تنها تامین کننده هایی برای کشورهای صنعتی به حساب نمی‌آیند.

فرض کنیم که این مسائل وجود داشته باشد و حتی بدتر هم شده باشد. آیا شما رادیکال‌تر از گذشته نشده‌اید؟

من رادیکال‌تر شده‌ام. شاید بیشتر به خاطر روند جهانی‌سازی است که روز به روز گسترش می یابد. دیگر همه مسائل از سطح ملی فراتر رفته و تا اندازه ای پیچیده ‌شده است. از طرفی نگران موضوعات هسته‌ای و نظم بخشیدن به جهان هستیم و از طرفی همه به خاطر منافع ملی‌شان به آن روی می‌آ‌روند.



نظر شما :