آيا دوران طلايى روابط ايران و مصر در راه است؟
نویسنده خبر:
على موسوى خلخالى
تحليلها و نگرشهاى متعددى بر سر دلايل از سرگيرى روابط ايران و مصر آن هم در دوران فعلى که نسبت به دورانهاى گذشته با بحرانهاى متعددى دست و پنجه نرم مىکند، وجود دارد که قابل تامل است.
روز گذشته "محمود احمدىنژاد" رئيس جمهورى ايران با شرکت در يک مصاحبه مطبوعاتى نسبت به از سر گيرى روابط ايران و مصر ابراز تمايل کرد و گفت:" حاضر است در صورت دعوت رسمى رئيس جمهورى مصر به طور رسمى به قاهره سفر کند."
احمدىنژاد همچنين گفت:" از سرگيرى روابط ميان ايران و مصر به مصلحت هر دو ملت است."
درهمين حال روز گذشته " عباس عراقچی"، معاون حقوقی و بينالمللی وزير امور خارجه ايران، از سفر معاون وزيرامورخارجه مصر به تهران برای مذاکره درباره از سرگيری روابط سياسی دو کشور خبر داد.
عراقچی گفت:" حسين ضرار، معاون وزير امور خارجه مصر وارد تهران میشود و در مدت حضورش در تهران با مقامات وزارت امور خارجه کشورمان در خصوص روابط دوجانبه، تحولات منطقهای و بينالمللی بحث و گفتوگو میکند".
درهمين رابطه، وزيرامورخارجه مصر روز دوشنبه اعلام کرده بود که قاهره در روزهای آينده هياتی را به منظور مذاکره درباره روابط ميان ايران و مصر که نزديک به 27 سال است روابط ديپلماتيک نداشتهاند به تهران اعزام می کند.
اما منابع خبرى عربى اعلام کردند فرستاده وزارت امور خارجه مصر براى از سرگيرى و عادى سازى روابط ميان ايران و مصر به تهران سفر مىکند.
درماه سپتامبر سال جاری میلادی، عراقچی به قاهره سفر کرده بود و در جریان سفر خود با معاونان وزارت امورخارجه و رئيس دفتر وزير خارجه مصر ديدار و درباره از سرگیری روابط سیاسی دو کشور مذاکراتى کرده بود.
چشماندازهاى روابط ايران و مصر
ايران و مصر از سال 1980 به طور رسمى روابط ديپلماتيک خود را قطع کردهاند. از اين رو کارشناسان اقدام طرفين براى از سرگيرى روابط را يک اقدام مثبت و در عين حال مهم و تاثيرگذار در موازنه منطقهاى مىدانند.
دراين باره تحليلها و نگرشهاى متعددى بر سر دلايل از سرگيرى روابط ايران و مصر، آن هم در دوران فعلى که نسبت به دورانهاى گذشته با بحرانهاى متعددى دست و پنجه نرم مىکند، وجود دارد که قابل تامل است.
نخست به تحليل برخى کارشناسان که معتقدند نبايد روابط ايران و مصر را تحول ناگهانى و شوکآور دانست، مىپردازيم.
به اعتقاد آنها از سرگيرى روابط ايران و مصر را بايد يک پديده طبيعى دانست که نبايد نسبت به آن ابراز شگفتى کرد. به اعتقاد اين تحليلگران پيشنهاد از سرگيرى مذاکرات ايران و مصر در راستاى سياستهاى تازه تهران پس از روى کار آمدن محمود احمدىنژاد بر منصب رياست جمهورى است که عادىسازى روابط منطقهاى را مقدم بر ديگر سياستهاى خارجى خود مىداند.
به اعتقاد آنها جمهورى اسلامى ايران بدين ترتيب تلاش دارد با گسترش روابط خود با کشورهاى اقليمى و منطقهاى در مقابل فشارهاى آمريکا براى منزوى کردن ايران بايستد و ثابت کند که تلاشهاى واشنگتن براى منزوى نگه داشتن ايران بهيوده و ناشدنى است.
در اين ميان برخى از تحليلگران منطقه اى نيز معتقدند که گسترش روابط ايران و مصر در حقيقت به نفع منافع ايالات متحده نيز تمام مىشود.
واشنگتن پيش از اين تلاش داشت، ايران را از لحاظ سياسى و اقتصادى تحت فشار بگذارد تا شايد بتواند بدين ترتيب ازبسيارى از سياستهاى جمهورى اسلامى ايران بويژه درمنطقه که با سياستهاى ايالات متحده تضاد کامل دارد، جلوگيرى کند.
اما به نگاهى به چند سال گذشته بخوبى درمىيابيم که کاخ سفيد در مهار اين سياستها نتوانسته چندان موفق عمل کند. پس از آن ايالات متحده بر طبل جنگ عليه ايران کوفت که آن نيز با مخالفت شديد کشورهاى عرب منطقه و اروپا که جملگى متحدان آن محسوب مىشوند، رو به رو شد.
حال در اين جا به نظر مىآيد ايالات متحده آمريکا به اين توصيه " ربيگنيو برژينسکى " رسيده که معتقد است با ايران بايد به گونهاى رفتار شود که سقف پايبندىهاى آن با گسترش روابطش با کشورهاى عربى به اندازهاى گسترش يابد که تهران به جاى آن که بر سر منافع خود با آن کشورها به رقابت بپردازد، احساس کند مصالح آنها درحقيقت مصالح خودش است.
به اعتقاد اين کارشناسان ايالات متحده ناگزير است ايران را به عنوان يک کشور قدرتمند منطقهاى به رسميت بشناسد. از اين رو از آن جا که خود با کشورهاى عربى منافع مشترک بسيارى دارد، نزديکى روابط کشورهاى عربى با ايران چون به يکسانسازى منافع ايران و اعراب مىانجامد از اين رو مىتواند در نهايت به سود ايالات متحده و حفظ منافع آن بيانجامد.
به عبارت ديگر برقرارى چنين روابطى مىتواند ايران را مقيد و پايبند به اصولى کند که انجام رفتارهاى تندورانه در آن چارچوب ديگر ممکن نخواهد بود و اين باعث خواهد شد ايالات متحده به حفظ منافعش در منطقه اطمينان يابد.
براين اساس به اعتقاد آنها در چارچوب اين سياستگذارى مىتوان دلايل نزديکى روابط شوراى همکارى خليج فارس با ايران که به حضور رئيسجمهورى ايران در آن کنفرانس انجاميد، بيشتر پى برد. موضوعى که دقيقا در برقرارى روابط ايران و مصر دلايل مشترکى دارد و اهداف يکسانى را دنبال مىکند.
از سوى ديگر نگاه ديگرى وجود دارد که دليل اين نزديکى را به درک تازه کشورهاى عربى از وقايع منطقه مرتبط مىداند.
به اعتقاد آنها تحولات منطقه به شدت به سمت تشتت و تشنج متمايل شده است. از اين رو کشورهاى عربى دريافتهاند که يکى از مهمترين ابزارهاى کاهش بحرانها ايجاد رابطه مستقيم با کشورهاى منطقه بويژه کشورهايى است که به نوعى در کانون بحران به سر مىبرند.
ايران کشورى است که به هر حال بواسطه پرونده هستهاى آن و حمايتش از حزبالله و حماس با بحرانها و تهديدهاى بينالمللى مواجه است و فشار فزاينده بر آن سبب مىشود که اين بحرانها به کشورهاى ديگر منطقه نيز تسرى يابد.
از اين رو کشورهاى منطقه تلاش مىکنند با ايجاد رابطه مستقيم با ايران به نوعى از گسترش و شدت بحرانهاى منطقهاى بکاهند. قاعدهاى که طبيعتا مصر نيز از آن تبعيت مىکند.
مصرنيز تلاش مىکند همان سياستى را پيش ببرد که عربستان سعودى مدتى است به آن پايبند است. اگر مرورى به روابط عربستان سعودى و ايران بياندازيم بوضوح به فراز و نشيبهاى اين روابط پى مىبريم.
روابط ايران وعربستان در برههاى از زمان به جايى رسيد که کاملا سرد و منفعلانه بود. اما عربستانىها در نهايت تلاش کردند از شدت تنشهاى موجود ميان رياض و تهران بکاهند و از ثمرات اين عادىسازى روابط بهره ببرند که تا کنون نيز ادامه دارد.
قاهره نيز تلاش دارد مشابه همين سياست را اتخاذ کند. مصرىها به اين نتيجه رسيدهاند که اوضاع کنونى منطقه به هيچ وجه به نفع مصالح آنها نيست و اگر قرار است از بحرانهاى منطقهاى خود را دور نگه دارند، بايد با يکى از وزنههاى تاثيرگذار منطقه يعنى ايران رابطه برقرار کنند. يعنى همان کارى که پيش از اين عربستان سعودى کرد.
اين موضوع را از زاويه ديگرى نيز مىتوان ديد. برقراری روابط حسنه ميان تهران و رياض تا اندازه بسيارى توانست از تنشهاى مذهبى ميان دو کشور بکاهد. به گواه شاهدان، فشارهاى دولت عربستان تا قبل از عادىسازى روابط تهران و رياض بر شيعيان بسيار زياد بود.
دولت رياض شيعيان را گروهى مىدانست که با الهام از ايران درصدد توطئه عليه دولت رياض هستند. اما هنگامى که روابط ايران و عربستان عادى شد، اين فشارها به طرز قابل توجهى کاسته شد و به اصطلاح شيعيان عربستانى که 20 درصد جمعيت اين کشور را تشکيل مىدهند و دست بر قضا در مناطق حساس عربستان همچون احصا و قطيف و دمام متمرکزند، توانستند نفسى تازه کنند.
دولت مصر نيز با استفاده از همين نگاه تلاش دارد، به طرز قابل توجهى از تنشهاى طائفهاى و مذهبى در کشورش بکاهد. مصرىها همچون ديگر کشورهاى عربى از گسترش شيعيان و تفکر شيعى در کشورشان بسيار نگران هستند.
بويژه پس از پيروزى حزبالله براسرائيل در سال 2006 گرايش به مذهب شيعه به شدت افزايش يافت. - در اين جا نکتهاى قابل يادآورى است و آن اين که منظور اين نيست که ايران رابطه مستقيم با شيعيان مصر دارد. بلکه به هر صورت موقعيت ايران و وضعيت کنونيش به گونهاى است که باعث ايجاد انگيزه در گسترش تفکر شيعى مىشود. انگيزهاى که پس از جنگ 33 روزه حزبالله عليه اسرائيل صد چندان شد.- مصرىها تلاش دارند با ايجاد رابطه با تهران به همان دستاوردهاى عربستان سعودى در ايجاد رابطه با ايران برسند.
علاوه بر آن دولت مصر اکنون با تشتت آراى شديد بويژه در مورد اخوان المسلمين رو به رو است. قاهره در گذشته همواره اخوانالمسلمين را به داشتن روابط مخفى با ايران متهم مىکرد.
اتهامى که همواره از سوى هم ايران و هم جنبش اخوانالمسلمين رد مىشد. مصرىها هيچ گاه نتوانستند بر اين جنبش فائق آيند زيرا اخوانالمسلمين جايگاه مردمى بسيار بالايى دارد و اين موضوع ضربهپذيرى اين جنبش را از سوى دولت مصر به شدت کاهش مىدهد. قاهره تلاش دارد در ايجاد رابطه با ايران بيمى که از وجود اخوانالمسلمين دارد را بر طرف کند.
يک نگاه ديگر درباره اين موضوع اين است که روابط ايران و مصر صرفا منحصر به رفتار ساده ديپلماتيک نيست. ديپلماتهاى عرب ضربالمثلى دارند که مىگويد، مصرىها همواره با نيروهاى نفوذى و تاثيرگذار حتى اگر تندرو هم باشند نسبت به نيروهاى معتدل و نه چندان تاثيرگذار روابط بهترى برقرار مىکنند.
مثلا در ميان کشورهاى عربى مصر پس از سوريه بهترين رابطه را با حماس دارد. موضوعى که سبب شده بتازگى به تهديد اسرائيل عليه قاهره نيز بيانجامد. روابط مصر با رژيم بعثى با وجود اين که با آن اختلافهاى عميق داشت بسيار بهتر از عراق بدون صدام است.
از نگاه مصرىها ايران جديد نقش بسيار موثرى در تحولات عراق، لبنان و فلسطين دارد. تهران با پيوند دادن روابط خود با مناقع دمشق توانسته حرکت رو به جلويى براى کسب منافع بيشتر در خاورميانه داشته باشد. دقيقا کشورهايى که مصر حساسيت ويژهاى نسبت به آنها دارد و در بسيارى موارد منافع خود را با آن کشورها گره خورده مىبيند. از اين رو مصر تلاش دارد با ايجاد روابط حسنه و مستقيم با ايران تضمينى براى منافع خود در منطقه نيز بيابد.
در اين ميان ايجاد رابطه با مصر براى يران نيز بسيار حائز اهميت است. مصر دومين کشور مهم عربى است و ايجاد رابطه نزديک با آن مىتواند در برابر فشارهاى ايالات متحده بر تهران امتياز بزرگى محسوب شود.
اما مصر از ايجاد رابطه با ايران منافع بسيارى نيز نصيب مىبرد. نخست اين که مصر اکنون تحت فشار شديد ايالات متحده و اسرائيل بر سر روند جريان صلح خاورميانه قرار دارد. واشنگتن و تلآويو هر دو قاهره را متهم مىکنند که بر سر قاچاق اسلحه از صحراى سينا به غزه اهمالکارى و کوتاهى مىکند. مصر تلاش دارد با استفاده از روابط خود با ایران برگ برندهاى در برابر فشارهاى آمريکا و اسرائيل داشته باشد.
ديگر اين که مصر به نبال دستيابى به تکنولوژى هستهاى است. تاکنون مصرىها تلاشهاى بسيارى کردهاند که به اين تکنولوژى دست يابند اما هر بار با مخالفت شديد اسرائيل و دنياى غرب مواجه شدهاند. در زمان انور سادات پافشارى مصر به دست يابى انرژى هستهاى اين کشور را تا مرز يک جنگ تازه با اسرائيل نيز پيش برد.
مصرىها بخوبى مىدانند، هم غربىها و هم روسها براى رسيدن آنها به اين تکنولوژى مخالفت مىکنند. از اين رو به نفع خود مىدانند که با يک قدرت هستهاى که از نفوذ قابل توجهى بويژه در منطقه نيز برخوردار است، به همکارى بپردازند. ايران مىتواند يکى از اين گزينهها باشد. بويژه اين که دريافت تکنولوژى هستهاى از ايران بسيار آسانتر از دريافت آن از ايالات متحده و غرب است.
روابط ايران و مصر منافع بسيارى براى هر دو کشور دارد. اگر روزى روابط دو کشور به مرزى برسد که تهران و قاهره به ايجاد يک پيمان مشترک اقدام کنند، بىشک اين پيمان مىتواند بهرههاى بيشمارى را نصيب هر دو کشور کند. آيا ايران و مصر به اين سمت حرکات خواهند کرد؟
نظر شما :