ایران و اعراب و رابطهای از جنس دیگر
نگاهی تاریخی به روابط ایران و اعراب
بحث روابط ایران و اعراب موضوع جدیدی نیست و به تاریخ 1400 ساله برمیگردد، نقطه عطف این رابطه شاید به ورود سربازان مسلمان در زمان خلیفه دوم در دوره شاهنشاهی ایران باز میگردد که نهایتا منجر به سقوط تیسفون پایتخت بزرگ ساسانی شد. ورود ایران به عرصه اسلام اتفاقی بود که برای مدت کوتاهی برای بخشی از سرزمین روم شرقی نیز اتفاق افتاد.
گذشته تاریخ آن به پیش از این ماجرا برمیگردد به زمانی که اعراب به عنوان ساکنانی در شبه جزیره عربستان زندگی میکردند، آنها به عنوان قبایل بدوی و بادیه نشین با توجه به وسعت و عمق صحرای عربستان و فقر مطلقی که در آنجا حاکم بود هیچگاه مورد توجه پادشاهان ایران زمین، چه در دوره هخامنشی و چه در دوره اشکانی و پس از آن در دوره ساسانی نبودند.
حتی ارزش اینکه به این منطقه حمله کنند و به سیطره خود در آورند نیز نداشت. اما شاهد تشکیل یک دولت دست نشانده عربی در دوره ساسانی هستیم که یک سرزمین واسط میان ایران باستان با اعراب بدوی اطراف آن است که قبایلی در شبه جزیره عربستان آن را تشکیل میدادند تا بتوانند مقابل تاخت و تاز آنها را به سرزمین متمدن ایران بگیرند. این سرزمین به نوعی دست نشانده حکومت ساسانی بود.
اما با ورود اسلام شاهد سقوط تاریخی هستیم که پایان چهار دوره شاهنشاهی در ایران که شامل مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بود، میشود. ایران در دوره اسلام نیز بعد از دوره خلفای راشدین دو دوره بزرگ یکی در دوره خلفای اموی و دیگری در دوره عباسیان بخشی از سرزمین بزرگ اسلامی محسوب میشد که تحت اداره و فرمانروایی خلیفه مستقر در شام و بعد از ان در بغداد امورات خود را میگذراند. در این دوره که دوره عباسی بود و بعد ازهارون در نتیجه اختلافی که بین فرزندانش،امین و مامون، پیش آمد، اولین حکومتهای سرزمین ایران توسط برخی از خاندانهای ساکن سرزمین ایران شکل گرفت، که به نوعی کسب معنوی توسط خلیفه بود اما اداره امور بدست خلیفهها انجام میشد.
سلسلههایی همانند طاهریان، سامانیان، غزنویان، غفاریان، خوارزمشاهیان و ... نمادهایی از این نوع خلافت هستند که این سلسلهها برخی ترکتبار و برخی ایرانی تبار بوده و در سرزمین ایران با قبول جایگاه خلیفه اولین حکومتهای غیر عرب را در این کشور شکل دادند.
آنچه در این بخش باید به روابط ایران و اعراب توجه کرد این است که سربازان مسلمان با فتح ایران، روندی را پیش آوردند که ایرانیها اسلام را از مهاجمین عرب تازه مسلمان پذیرفتند اما به عربیت دست رد زدند. به عبارت دیگر شاهد توقف عربیت در ایستگاه ایران، اما از طرف دیگر نیز شاهد نفوذ و پییشرفت اسلام دراین سرزمین هستیم.
میتوان گفت که اسلام از ایران به شبه قاره هند، آسیای مرکزی، آسیای صغیر، قفقاز و تا دیوارهای چین نفوذ میکند و توسط بازرگانان ایرانی است که اسلام به آسیای جنوب شرقی که امروزه مالزی، اندونزی، فلیپین و تایلند را تشکیل میدهد، گسترش مییابد. به عبارت روشنتر میتوان به این شکل نیز تحلیل کرد که ایران باعث نفوذ اسلام بدون عربیت است.
اما در گسترش اسلام به سمت غرب شاهدیم که چنین ایستگاهی وجود ندارد و ممانعتی نمیشود. زمانی که اسلام وارد رم میشود جناح شرقی مدیترانه امروزی را شامل و وارد آفریقا و مصر میشود، شاهدیم که وقتی اسلام وارد این کشورها میشود، عربیت هم با آنها همراه است و هیچ مقاومتی در برابر آن نمیشود.
کشورهای عرب امروزی کشورهای عرب نژاد نیستند. به جز منطقه شبه جزیره عربستان که شامل کشور عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و یمن است که نژاد عربی دارند، در دیگر کشورهای عربی، نژاد آنها عربی نیست و تنها زبان آنها عربی است. به عبارت دیگر فرهنگ و زبان عربی یه همراه اسلام وارد این کشورها شده است.
اعرابی که امروزه در سودان، مراکش، مصر، تونس، اردن، لبنان و عراق وجود دارند با وجود آن که به زبان عربی صحبت میکنند اما نه در نژاد نه در فرهنگ و نه حتی در گویش هیچگونه مشترکاتی با یگدیگر ندارند.
در حقیقت میتوان گفت نقطه آغازین روابط ایران و اعراب به دهههای اول اسلام برمیگردد. زمانی که خلیفه دوم بر سر کار است. به ویژه در جانشینهایی که پس از پیامبر تصدی را برعهده گرفتند ما شاهد تبعیض نقشها میان مسلمانان و اعراب بودیم. میان مسلمانان عرب و غیرعرب تمایز قایل میشدند و فرهنگ دائمیپیش از اسلام را گسترش میدادند. این تبعیض رفتار بخصوص در زمان خلیفه سوم و پس از آن در دوران خلفای اموی گسترش پیدا کرد و موجب بی اعتمادی ایرانیها به حاکمان عرب و خلفای وقت شد. تداوم رفتارهای غیر اسلامی خلفای عباسی و اموی این بیاعتمادی را تشدید کرد.
در نهایت میتوان گفت وضعیت جدید ایران در دوران صفویه شکل میگیرد که بعد از هزار سال اولین سایههای حکومت ایرانی پس از سقوط ساسانیان توسط شاه اسماعیل اول را تشکیل میدهد. از سویی اعرابی که در این دوره هیچ هویت مستقلی ندارند ذیل حکومت عثمانی اداره میشوند.
در آغاز دوران صفوی تا انتهای دوره قاجار شاهد چالشهایی هستیم که بین ایران و همسایه قدرتمندش در غرب که دولت عثمانی است، به وجود آمده است. این رقابتها و چالشهای مستمر ایرانیها را در یک جبهه و اعراب را در جبهه دیگر ذیل حکومت عثمانی میتوان ترسیم کرد اما اعراب هیچ هویت مستقلی در این مقطع نداشتند.
در جنگ جهانی شاهد فروپاشی دولت عثمانی هستیم و میتوان گفت که غرب و مشخصا فرانسه و انگلستان به عنوان فاتحان، سنگ اول تقسیم و فروپاشی دولت عثمانی را طراحی میکتند و با توافقی که در قرارداد سایسپیکو در مصر به امضا میرسد منطقه عربی را میان قدرتهای فاتح اول تقسیم میکنند.
اتفاقی که در پیش از آن با حمایت انگلستان و از طریق ارائه فعالیتهای استقلال طلبانه در مصر و عربستان رخ داد و ما شاهد ادعای استقلال توسط عوامل دست نشانده انگلستان در این دو جنوبیترین منطقه خلافت عثمانی هستیم. شریف حسین در عربستان و فاروق در مصر.
پس از جنگ جهانی اول ما شاهد تقسیم یندی جدیدی هستیم که سرزمینهایی جدیدی شامل عراق و اردن به عنوان سهم انگلستان تعیین میگردد و دو فرزند شریف حسین و همدست انگلستان به عنوان حاکمان عراق و اردن انتخاب میشوند. امروزه خاندانهاشمیدر اردن نتیجه همان توافق تاریخی هستند که انگلستان به فرزند شریف مکه، ملک عبدالله، اداره سرزمین اردن را اعطا کرده است. همچنین بخش شامات که شامل سوریه و لبنان امروزی است نیز سهم فرانسه میشود. با توجه به علقهای که فرانسویها به مسیحیان مارونی در لبنان داشتند مقدمه جدایی لبنان از شامات نیز فراهم میشود.
در نتیجه فلسطین را به صورت بینالمللی اداره میکنند که عنوان قیمومیت جایگزین استعمار میشود و در سرزمینهای عراق، اردن، فلسطین، سوریه و لینان شاهد چهره نظام قیمومیت هستیم که فرانسه و انگلستان با عنوان قیم در این سرزمینها حکومت میکنند.
در همین دوران شمال آفریقا نیز اوضاع بهتری ندارد. مراکش، تونس و الجزایر سهم فرانسه هستند که به شکل مستعمره مستقیم اداره میشوند، لیبی سهم ایتالیا و مصر و سودان نیز سهم انگلستان میشوند.
بنابراین در یک رویکرد شاهدیم که پیشینه کشورهای عربی حداکثر پس از جنگ جهانی با توافق قدرتهای استعماری آن روز یعنی فرانسه و انگلستان از سرزمین اصلی یعنی خلافت عثمانی جدا میشوند و به شکل مصنوعی و غیرطبیعی به شکل کشورهای مستقل مورد شناسایی قرار میگیرند و مهرههای دست نشانده قدرتها در این کشورها بر سر کار آورده میشوند.
در حوزه حاشیه خلیج فارس این روند وحشتناکتر و نامناسبتر است. به عبارت دیگر انگلستان با برخی از قبایل بدوی حاشیه خلیج فارس ارتباط دو سویه برقرار میکند و این قبایل به عنوان شیخ طرف قرارداد انگلستان میشوند تا بتوانند اهداف و منافع این کشور را پیگیری کنند. روندی که در کویت،بحرین، قطر، امارات - که در ان مقطع هفت شیخ نشین مجزا بودند- و عمان شاهد بودیم.در این روند پس از جنگ جهانی دوم، دهه پنجاه و شصت شاهد موج مخالفت جهان با استعمار و اعطای استقلال صوری از طرف انگلستان به این کشورها هستیم.
این کشورها عمر بین پنجاه تا شصت سال دارند. در آن مقطع شاهد بودیم که در ایران حکومت پهلوی دوم استقرار داشت که در دهه چهل و پنچاه دردوره اوج خود است و به عنوان همپیمان امریکا و براساس سیاست نیکسون، نقش ژاندارمیمنطقه یا با عنوان بازیگر منطقهای دارای موقعیت بسیار ویژهای بوده است. البته فضای حاکم بر روابط بینالملل در آن مقطع فضای دو قطبی شرق و غرب بود که شاهد شکلگیری همین فضای دو قطبی در دنیای عرب نیز هستیم. در مقطع جنگ سرد و دو قطبی بودن فضا شاهد شکلگیری برخی کشورهای چپگرا که با کودتا حکومت را بدست گرفتند نیز هستیم که میتوان سوریه، عراق، مصر در دوره ناصر و یمن جنوبی و لیبی را مثال زد که کشورهای چپگرای عربی بودند. در دیگر کشورهای عربی نیز روند وابستگی به دنیای غرب را شاهدیم.
در دوره پهلوی دوم در ایران که مسائل منطقهای به عنوان ابزار قدرتمند عملمیکنند، شاهد چالش جریان عربی ایرانی هستیم که عمدتا توسط جریانهای متحد با بلوک شرق یا همپیمان شوروی شکل میگیرد. به ویژه این مقابله در کشور عراق با همپیمانی شوروی بیشتر است که در برخی از مقاطع بخصوص اواخر دهه چهل و ابتدای دهه پنچاه منجر به بخشی از رویاروییهای منطقهای و نظامیهم میشود.
در یک مقطع ما شاهد حضور نیروهای ایرانی در منطقه ظفار هستیم که برای سرکوب جنبش چپگرای ظفار در حکومت پادشاهی عمان وارد عمل میشد که نشان دهنده چالشی است که مورد خوشایند عربها نبود.
باید به این نکته توجه داشت که روابط ایران و کشورهای متحد عربی روابط بسیار ویژهای بودند. رابطه ایران و عربستان، ایران و مصر دردوره سادات، ایران و اردن و ایران و مغرب در بهترین سطح خود بودند.
رابطه ایران و اعراب پس از پیروزی انقلاب ایران
ما شاهد تغییراتی در این روابط هستیم. اولین بازتاب انقلاب شکلگیری کشورهای حوزه همکاری خلیج فارس با عضویت عربستان، کویت، بحرین، قطر و امارات بوده است. به نوعی مقابله آشکار با پیروزی انقلاب اسلامی محسوب میشود. نکته دوم این چالش راه دادن شاه توسط انور سادات بود که مورد اعتراض مردم ایران انقلابی قرار گرفت. نقطه عطف روابط ایران و مصر مربوط به عقد پیمان کمپ دیوید میشود و سپس ترور انور سادات رخ میدهد که مورد توجه ایران قرار گرفت و این امر اختلافات این دو کشور صاحبنام را به اوج رساند.
نطقه مهم تلاقی روابط ایران و اعراب با آغاز حمله سربازان صدام در شهریور 59 آغاز شد که 8 سال به درازا کشید. در این مقطع شاهد نوعی جبهه گیری همه اعراب علیه ایران هستیم، که با حمایتهای مالی، سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی و لجستیکی و حتی اعزام نیرو در یک جنگ نابرابر این سرزمین کهن و انقلابی را مورد تهاجم قرار دادند. علیرغم اینکه مسئولین انقلاب سعی کرده بودند که با رفتارهایی در رابطه با موضع گیری جنگ اعراب و اسرائیل و حقشناسی فلسطینیان فضای گذشته کشور را که به نوعی با همپیمانی با غرب و اسرائیل عمل میکرد، با یک چرخش صدوهشتاد درجهای عملیاتی کنند. همچنین با واگذاری سفارت اسرائیل به فلسطین به شکل سمبلیک ما شاهد چنین تغییر رفتاری در اوایل انقلاب هستیم.
شاید بتوان گفت در میان کشورهای عربی در طول جنگ، کشور سوریه بوده که سعی بر حفظ رابطه خود با ایران داشته است. به نظر میرسد که این روابط نیز ناشی از تضادی است که سوریه با اسرائیل و مشکلات تمام نشدنی این کشور با این رژیم و رقابت دیرینه حزب بعث سوریه با عراق بوده است.
نهایتا با پایان جنگ ما شاهد وضعیت جدیدی بودیم که با حمله صدام به کویت آغاز شد. سیاست مدبرانهای که دولت اقایهاشمیدر آن زمان گرفت و با محکوم کردن عراق راهی باز شد که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به سمت ایران در برابر این مهاجم نزدیکتر شوند. در این مقطع شاهد بهبود و اوجگیری روابط بین ایران و کشورهای عربی با هدایت آقایهاشمیدر منطقهایم. این روند هشت سال تا پایان دوران آقایهاشمیادامه داشت. میتوان گفت که دردوران آقای خاتمیو اصلاحات و با برگزاری اجلاس کنفرانس اسلامی در تهران این رابطه به اوج خود رسید.
ما شاهد سفر رهبران ایرانی به کشورهای عربی همچون عربستان، سوریه و لبنان و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس هستیم و متقابلا شاهد حضور رهبران برخی از کشورهای عربی نیز در ایرانیم. بنابراین به نظر میرسد که سیاست تنش زدایی و اعتمادسازی مبتنی بر حفظ منافع ملی مهمترین دستاورد رابطه با اعراب در دوران آقایانهاشمیو خاتمیاست.
این روند متاسفانه با آغاز دولت نهم دچار تنش و چالش جدی شد. از یک طرف طرحهای مخالف هولوکاست فضای بینالمللی علیه ایران را به شدت بحرانی کرد و حتی باعث تحریک کشورهای غربی و حتی سازمانهای بینالمللی علیه ایران شد. از آنجایی که کشورهای عربی متحدین آشکار غرب بودند، نسبت به این موضع گیریها ساکت نبودند و این امر تاثیر خود را بر روابط ایران و اعراب نشان داد.
شاید مهمترین مشکل روابط ایران و اعراب حوادث پس از اشغال عراق توسط امریکا به وجود آورد که با آمدن دولت شیعی در عراق روابط منطقه دچار چالش شد و توسط برخی از کشورها با طرح مسائلی چون اختلافهای شیعه – سنی ایران را متهم به دخالت در امور خود کردند.
در جنگ سی و سه روزه در لبنان و بیست و دو روزه در غزه، شاهد رفتار هجومیایران به کشورهای عربی که در برابر این هجوم سکوت اختیار کرده بودند، بودیم.
در داستان لبنان و ترور رفیق حریری شاهد صف بندی آشکار ایران و عربستان در مسائل منطقهای بودیم. پس از آن رقابتهای این دو قدرت در عراق و سایر مسائل به وجود میآید. ادامه آن چیزی است که امروزه شاهد بوده و نتیجه تحولاتی است که در کشورهای عربی شکل گرفته و به نوعی تحولاتی که درحوزه خلیج فارس به طور مشخص آنچه در بحرین و یمن رخ داده و مسائلی که میان شیعیان حوثی با کمک یمن شکل گرفت. به نظر میرسد که کشورهای حوزه خلیج فارس نسبت به ایران و مواضع آن به شدت حساسند که این روند مورد خوشحالی غرب و امریکا شد.
به نظر میرسد که منافع غرب در ایجاد شکاف میان قدرتهای منطقهای به ویژه ایران و عربستان و تشدید رویارویی میان شمال و جنوب خلیج فارس است.
با دخالت نیروهای عربستان در بحرین و سرکوب نیروهای معترض شیعه که برای آزادی اساسی خود همانند مصر، تونس، اردن و یمن عمل کردند اعتراض مردم در بحرین را به نوعی به رفتار اساسا مذهبی تعبیر کرده و سعی کردند با مداخله خود ایران را تحریک و متهم به دخالت در امور این کشور کنند.
بارزترین اتفاقی که رخ داد آن چیزی بود که در کویت با آن روبرو شدیم و منجر به اخراج دیپلماتهای ایرانی از این کشور شد و تحت اتهام جاسوسی به طرف ایران و پس از آن صدور بیانیه شدیدالحن شورای همکاری خلیج فارس علیه ایران را شاهد بودیم که شاید در طول سی سال گذشته یکی از شدیدترین بنیانیههای این شورا علیه طرف ایران محسوب میشود.
نظر شما :