ناوهای ناتو شیوخ عرب را دلگرم میکنند
دیپلماسی ایرانی: سالهای طولانی است که در منطقه به ویژه در درگیریهای حوزه خلیج فارس یک کشور خارجی حضور دائمی داشته است. عموما غرب و در راس آن ایالات متحده به عنوان متحد بزرگ کشورهای عربی همواره به کشورهای استبدادی عرب حوزه خلیج فارس کمکهای بسیاری کردهاند که از بسیاری از مشکلات داخلی و منطقهایشان به سلامت خارج شوند. اگر چه در بسیاری از موارد این کمکها با خواستههای عمومی مردم این منطقه تضادهای آشکار داشته است. یکی از تازهترین موارد این تضاد، حضور ناوهای ناتو در خلیج فارس آن هم در بحبوحه انقلابهای مردمی بحرین، یمن، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب خاورمیانه است. به راستی در چنین فضایی چرا ناوهای امریکایی به خلیج فارس گسیل شدهاند؟ در حالی که غرب همواره تلاش کرده خود را حامی مردم دموکراسیخواه و آزادیطلب خاورمیانه جلوه دهد، آیا حضور ناوهای ناتو در منطقه در حقیقت کمک به حکومتهای عموما استبدادزده عربی منطقه محسوب نمیشود؟
حسین علایی، کارشناس مسائل خاورمیانه و سردار سابق سپاه پاسدران، معتقد است که باید ورود ناوهای امریکایی به منطقه را از دو زاویه تفسیر کرد. گفتگوی دیپلماسی ایرانی با سردار علایی را در زیر میخوانید:
آیا ورود نیروهای نظامی عربستان به بحرین با هماهنگی و در جهت اهداف امریکا بوده است؟
ورود نیروهای نظامی عربستان به بحرین نمی تواند بدون رضایت امریکا صورت گرفته باشد. اگر امریکا با چنین اقدامی مخالف بود، این موضوع را به طور رسمی اعلام میکرد و عربستان نیز نمیتوانست نیروهای نظامی خود را برای سرکوب مردم کشوری چون بحرین به آن کشور اعزام کند. عربستان کشوری است که همه فعالیتهای نظامی خود را با هماهنگی امریکا انجام میدهد و بیشترین پایگاههای نظامی را در منطقه خلیج فارس در اختیار امریکا قرار داده است. از 31 سال پپیش تا کنون هواپیماهای اواکس امریکایی که به کار شناسایی و کسب اطلاعات از منطقه خلیج فارس میپردازند، در عربستان مسقر هستند. بنابراین باید بگوییم که اقدامات نظامی عربستان با هماهنگی امریکا صورت میگیرد.
آیا حضور نظامی عربستان در بحرین موازنه قدرت امریکا را به هم زده است؟
حضور نظامی عربستان در بحرین به عنوان تغییری در موازنه قوا و یا وضعیت امنیتی از دید امریکا تلقی نمیشود. در عین حال نیروهای ناتو نیز هماهنگ با امریکا عمل میکنند، بنابراین نیروهای نظامی عربستان و ناتو هماهنگ با امریکا هستند.
ناوهای ناتو وارد خلیج فارس شدند، این حضور را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
در مورد حضور نظامی ناتو در امارات، باید به این نکته توجه داشت که از سه سال پیش ناتو مذاکراتی را با امارات داشته بدین ترتیب که ناتو بتواند از طریق امارات در خلیج فارس فعال شود. ناتو پس از فروپاشی پیمان ورشو دچار بحران هویت شد و با توجه به این که ماموریتی را در برابر پیمان ورشو در دفع از اروپا و شوروی سابق برعهده نداشت، تلاش کرد با دریافت ماموریتهای جدیدی از سوی امریکا به حیات خود ادامه دهد.
در حالی که ناتو در برابر پیمان ورشو بوجود آمده بود و قاعدتا باید پس از فروپاشی پیمان ورشو و شوروی منحل میشد. اما امریکا چنین اجازهای را به ناتو نداد و ماموریتهای جدیدی را برای آن تعریف کرد. از جمله این ماموریتها گسترش حضور در خلیج فارس، دخالت در مسائل مربوط به درگیریها و مناقشات بینالمللی که اولین آن شرکت در درگیری های بالکان و فروپاشی یوگسلاوی سابق در صربستان بود.
پس از آن زمانی که امریکا افغانستان را اشغال کرد و برای اشغال عراق و تداوم حضور نظامی در این کشور نیاز به نیروی نظامی بیشتر داشت، ناتو را جایگزین بخشی از نیروهای امریکایی در افغانستان کرد و تلاش کرد تا نیروهای نظامی امریکایی بیشتری را از افغانستان آزاد و به ماموریتهای دیگری همچون عراق بفرستد. بنابراین ناتو یک ماموریت گسترده نظامی در افغانستان پیدا کرد.
آیا این حضور را میتوان مرتبط با قیامهای مردمی در حوزه خلیج فارس دانست؟
در شرایط کنونی که دنیای عرب در التهاب قیامهای مردمی به سر می برد و مردم به دنبال آزاد کردن خود از استبداد دیکتاتوریهای حاکم هستند، امریکا باز هم به دنبال مداخله در آینده این کشورهاست و بر همین اساس ملاحظه کردیم که در لیبی ابتدا امریکا وارد عمل شد و سپس ناتو نیروهای خود را به این کشور گسیل داشت. در لیبی امریکا به دنبال این است که با همکاری ناتو آینده این کشور را رقم بزند و دولتی در این کشور بر سر کار بیاید که مخالف غرب نباشد.
در مساله خلیج فارس نیز به نظر می رسد در شرایط کنونی که برخی از دولتهای کشورهای حوزه خلیج فارس گرفتار قیامهای مردمی هستند، همانند بحرین، یمن، عمان و حرکتهایی که به شدت در عربستان سرکوب شد، آوردن ناوهای جنگی ناتو برای اطمینان خاطر دادن به حاکمان، شاهان و امیرنشینان این منطقه است که آنها در برابر قیامهای مردمی احساس ضعف نکنند و احساس کنند که کشورهای غربی همچنان از آنها حمایت میکنند و میتوانند با خیال راحت به سرکوب مردم بپردازند.
البته تفسیر خوشبینانهتری نیز میشود از حضور این کشتیهای جنگی ناتو در خلیج فارس داشت و آن اجرایی کردن قراردادی است که سه سال پیش امارات عربی متحده با ناتو بست. که بر اساس این قرارداد بخشی از آموزشهای نظامی امارات و برخی از تمرینهای نظامی نیروهای مسلح این کشور به ناتو واگذار شده است.
بنابراین چنین حضوری میتواند بدون ارتباط با مسائل منطقه و در راستای آن قرارداد تفسیر و تعبیر شود که البته قاعدتا هر نوع حضوری میتواند استفاده سیاسی بیشتر از واقعیت نظامی در شرایط کنونی برای کشوری همچون امارات و برای ناتو و برای امریکا باشد.
نظر شما :