ایران با متغیرهای منطقهای چه میکند؟
دیپلماسی ایرانی: اظهارات ضد ایرانی سعد حریری، نخستوزیر سابق لبنان و کسی که هنوز ادعای نخستوزیری این کشور را دارد، همچنان بازتابهای گستردهای به خصوص در لبنان و عربستان دارد. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که حریری این اظهارات را مطابق با سیاستهای عربستان و ایالات متحده که هر دو حامیان اصلی او محسوب میشوند، بیان داشته و در حقیقت بر اساس متغیرهای موجود در خاورمیانه ایراد شده است. متغیرهایی که با توجه به انقلابهای عربی در خاورمیانه به ویژه در بحرین و یمن که مناطق نفوذی و رقابتی ایران و عربستان محسوب میشوند و تنش شدید در روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس به وجود آمده است.
پایگاه خبری لبنان الآن، در یادداشتی به این موضوع پرداخته و نوشته است: هنوز تبعات اظهارات سعد حریری علیه ایران که تهران را متهم به دخالت در امور داخلی منطقه عربی کرده بود، پایان نیافته است. واکنشها نیز به اظهارات او همچنان ادامه دارد. در روزهای گذشته وزارت امور خارجه ایران حریری را به اتخاذ مواضع غیر شفاف در چارچوب مصالح محور امریکایی – اسرائیلی متهم کرده و گفته بود که این اظهارات به هیچ وجه به نفع لبنان نیست و تهدیدی مهم برای ثبات و استقلال این کشور محسوب میشود.
نویسنده این یادداشت در ادامه با اتخاذ رویکردی ضد ایرانی به تحولات منطقه میپردازد و مینویسد: ایران باید متغیرهای منطقه را به خوبی زیر نظر بگیرد. سوریه، لیبی و یمن گرفتار اعتراضهای مردمیای شدهاند که هر گونه تغییری در آنها میتواند متغیرهای منطقه را به طور کلی دگرگون کند. باید گفت منطقه خاورمیانه همانند آتشفشانی شده که تحرکات انفجاری آن روز به روز ابعاد تازهای به خود میگیرد و تحولات تازهای را رقم میزند. البته بسیار روشن است که ایران میخواهد از وضعیت فعلی ناشی از انقلابهای عربی نهایت استفاده را برده و به ترویج فرهنگ و ایدئولوژی خاص خود در قالب صدور انقلاب که از ابتدای پیروزی انقلاب در سال 1979 به دنبال آن بوده، بپردازد.
در ادامه این یادداشت تاکید شده که اظهارات حریری خطرناک است و میتواند عواقب پیشبینی نشدهای در پی داشته باشد، اما نویسنده تاکید میکند: آنچه باعث ایران هراسی بسیاری از کشورهای عربی شده، صدور ایدئولوژی و اندیشههای ایرانی است. ایران با توجه به متغیرهای منطقه تلاش میکند سیاست خود را در کشورهای انقلابی پیش برده و به اهداف ایدئولوژیک خود در منطقه برسد و این طبیعی است که کشورهای منطقه در برابر آن ایستادگی کنند. کشورهایی که هماکنون در برابر تغییرات داخلی خود به شدت مقاومت میکنند طبیعی است که در برابر یک تغییر خارجی آن هم از نوع ایرانی که اندیشههای غیر عربی و عمدتا برگرفته از مکتب شیعی دارد نیز مقاومت کنند.
در ادامه این یادداشت آمده است: بیشک اظهارات حریری عواقب خطرناکی برای لبنان دارد اما این که در راستای کمک به محور امریکایی – صهیونیستی است باید تا اندازهای تامل کرد. بیشک تحرکاتی که اخیرا در منطقه شاهد بودهایم در حقیقت رویارویی ایران با این محور در کنار عربستان و متحدان عربش در منطقه بوده ولی این که آقای حریری خود خواسته به این محور خدمت میکند را نمیتوان به ضرس قاطع تایید کرد. از سویی میتوان گفت که این تنش سیاسی در حقیقت کشمکشی میان حزب الله و حریری است. حزب اللهی که دولت حریری را سرنگون کرده و خشم حریری را بر انگیخته است. همه هم میدانیم که حزب الله مورد حمایت ایران است و حریری مورد حمایت عربستان و امریکا. در نتیجه باز میتوان گفت که اظهارات حریری در حقیقت بازتاب درگیری سیاسی ایران و عربستان و امریکا است.
نویسنده در ادامه یادداشت خود به تهدیدهای امنیتی اسرائیل نیز اشاره میکند و مینویسد: همگی از اسرائیل نگرانند. این رژیم همچنان در فکر جنگافروزی است و بیشک از تحولات اخیر خاورمیانه بیشترین سوء استفاده را میبرد تا ضمن جلوگیری از سرنگونی کشورهای متحدش حرکتهای دموکراتیک را نیز منحرف کند. ایران مدتها است که مهمترین هدف اسرائیل در این مبارزه بوده است، حال پرسش این جا است که با افزایش تنش میان ایران و جامعه عربی آیا اسرائیل میتواند در جنگافروزیاش که همه امیدواریم شکست بخورد، ناکام بماند؟ این درست که ایران به دنبال توسعه نفوذ خود در خاورمیانه است اما مسئله این است که از این نفوذ قطعا امریکا و اسرائیل نگرانند و میخواهند ایران را تحت فشار گذاشته و حتی در صورت لزوم به مبارزه با آن برخیزند. در این صورت ایران چه سیاستی را اتخاذ خواهد کرد؟
در انتهای این یادداشت میخوانیم: اندیشه و عقل دیکتاتورها محدودیتی دارد و چون از عقل جمعی استفاده نمیکنند مرزهای این محدودیت گسترش بیشتری نمییابد و بلکه بر عکس روز به روز نیز تنگتر میشود، آنها خیال میکنند که راه رهایی انسانها را تنها خود در اختیار دارند در حالی که خود انسانها را در مشتهای خود محدود نگه داشتهاند و آزادی آنها را صلب کردهاند. نمونههای مصر و لیبی و یمن و تونس از همین نوع دیکتاتوریها بودهاند. حالا در حالی که اندیشههای دیکتاتورها رو به زوال است و انقلابهای عربی به سمتی میرود تا دنیایی جدید را برای مردم عرب رقم بزند و از سویی دشمنیهای اسرائیل و امریکا در برابر مردم آزادیخواه خاورمیانه و عرب برای همه روشن است، ایران میخواهد چه رویکردی در برابر تحولات منطقه داشته باشد؟
نظر شما :