نکاتی که لازم است منتقدان دستگاه دیپلماسی به آن توجه کنند

کنترل تنش جعلی در روابط منطقه‌ای

۲۳ فروردین ۱۳۹۰ | ۱۸:۰۲ کد : ۱۱۸۰۳ اخبار اصلی
یادداشتی از جلال خوشچهره، روزنامه‌نگار و تحلیلگر برای دیپلماسی ایرانی
کنترل تنش جعلی در روابط منطقه‌ای

دیپلماسی ایرانی: بالا گرفتن تنش­‌ها در روابط تهران با پایتخت‌های کشورهای عرب حوزه خلیج فارس موجب ابراز برخی انتقادها از دستگاه دیپلماسی کشور شده است. این انتقادها که عموماً متوجه "علی اکبر ­صالحی" وزیر تازه کار امور خارجه است به مواردی اشاره دارد که می­‌گوید؛ سیاست انفعالی وزارت امور خارجه سبب گستاخی برخی دولت­های­ همسایه شده است؛ اگر این وزارتخانه در بزنگاه لازم وارد عمل می­شد، ممکن نبود اوضاعی پیش آید که در بحرین رخ داد و یا در روابط با کویت شاهد آنیم. انتقادگران همچنین به مواردی مانند داستان کشف سلاح در نیجریه و یا گزارش دولت ترکیه به شورای امنیت سازمان ملل علیه تهران استناد می‌­کنند و بر­حجم انتقادهای خود علیه وزارت امور خارجه می­‌افزایند.

گلایه­‌ها از دستگاه دیپلماسی کشور که بیشتر از ناحیه مجلسیان مطرح می‌شود، اگرچه به­‌طور طبیعی واکنشی است به اتفاقاتی که رخ داده، اما بیش از این، فاقد توجه به جنبه‌هایی است که لایه‌های این تنش را شامل شده است.

در واقع برخی اظهارات و واکنش‌‌ها گاه چنان شتابزده می‌نماید که تصور می­‌شود بانیان آن کمتر به جنبه­‌های لازم در برخورد هوشمندانه با اوضاع پیش رو توجه دارند. اصولاً تفاوت یک صاحب نظر و یا تحلیلگر با یک دیپلمات در این است که آنان می‌توانند به راحتی اظهارنظر کنند و احتمالاتی را برای تحلیل و نظرات خود برشمارند اما یک دیپلمات تنها یک بار فرصت دارد و هر نوع عمل و یا تصمیم او می‌تواند مسیر اوضاع را به طرز سرنوشت ساز تغییر دهد.

نکته بعد اینکه دستگاه دیپلماسی در هر کشور با نگاه کارشناسی و درک موقعیت­‌های زمانی و مکانی به تصمیم سازی در برخورد با رویدادها می‌‌پردازد. بدیهی است نتیجه اقدام دیپلماتیک نیز در کوتاه و بلند مدت، خود را بروز داده و درستی و نادرستی اقدام­‌ها در معرض قضاوت عموم قرار می­‌گیرد. بنابراین انتقادگران لازم است فاصله خود را با حساسیت جایگاه تصمیم سازی درک کرده و در بیان نظرات خود از دایره انصاف دور نشوند.

روابط تنش آلود جاری میان تهران و برخی پایتخت­‌های عربی حوزه خلیج فارس، بیش از آنکه ناشی از کم‌کاری وزارت امور خارجه باشد، بحرانی جعلی است که ریاض، منامه و کویت برای فرافکنی مشکلات داخلی خود به راه انداخته اند. دولت­‌های عربی با برجسته سازی خطر نفوذ ایران از یکسو تلاش دارند با دشمن تراشی بیرونی، افکارعمومی ‌خود را مشغول مباحثی کنند که ایشان را از ضرورت اصلاحات اجتناب ناپذیر در نظام­‌های سیاسی حاکم دور کند. از سوی دیگر فضا را برای جدال مذهبی خود ساخته آرایش دهند. در این کارزار تهران نباید وارد بازی خطرناکی شود که دولت‌­های عربی می­‌خواهند مدیریت مکان و زمان آن را در اختیار داشته باشند.

دولت­‌های عربی حوزه خلیج فارس از سال­‌ها پیش با بحران مشروعیت روبرو بوده اند . طوفان اصلاح طلبی سبب شده است که حتی در بسته ترین کشورها از جمله عربستان، مردم به خیابان‌‌ها آمده و اصلاح نظام‌­های سیاسی خود را خواستار شوند. در این مطالبه جویی هرگز سخنی از قوم گرایی و فرقه گرایی نبوده است؛ بلکه مردم شیعه و سنی با خواست­‌هایی مشترک علیه نظام­‌های کهنه و مستبد خود به پا خاسته اند.

تظاهرات مردم بحرین اعم از اتباع شیعه و سنی این کشور مصداق مدعای بالاست. آنان در بیان خواست‌‌های خود بیشترین توجه را به تغییر ساختار سیاسی حاکم براین کشور کرده اند و نه فرقه گرایی مذهبی که دولت منامه مدعی آن است. مروری بر شمار قربانیان سیاست سرکوب دولت منامه علیه مردمش نشان می‌‌دهد که همه طیف­‌های مذهبی و سیاسی این کشور مشمول سرکوب شده اند.

راه دور نرویم؛ تحولات تونس و مصر تاکنون نشان داده است که تغییرات این کشورها محصول خواست­‌های مشترک آحاد ملت­‌های آنها بوده است. از همین رو هنوز هیچ گروه و گرایش معلوم سیاسی نتوانسته است در این دو کشور و پس از سقوط دولت‌‌هایشان دست بالا را داشته باشد.

انتقادگران از دستگاه دیپلماسی نباید فراموش کنند که هرگونه واکنش دفعی می‌‌تواند تنها مبتکران این بازی خطرناک را منتفع کند. افزایش تنش در روابط و اقدام‌‌های سریع ممکن است با خود پیامدهایی داشته باشد که کنترل آن را در آینده سخت خواهد کرد. در حال­ حاضر منفعت ملی در آن است که با درک عمق استراتژی عوامل بروز تنش‌‌ها، اوضاع را مدیریت کرد.

 دولت‌­های عربی حوزه خلیج فارس و به ویژه ریاض سیاست فرار به جلو را دنبال می‌‌کنند و با برجسته سازی خطر ایران در پی مشروعیت سازی برای خود نزد ملت‌‌هایشان هستند و در این حال می‌‌کوشند تغییرات اجتناب در نظام­‌های سیاسی خود را به عقب اندازند. بنابراین تهران نباید تمهیدگر اهدافی شود که ضرر آن به طور مستقیم منافع ملی ایران را دچار خطر می­کند.

میان نظاره گر منفعل و بازیگر هشیار مرزی است که تنها با تصمیم سازی‌­های خردمندانه برجسته می‌­شود.

خرده گیری از وزارت امور خارجه را باید آمیخته کرد با درک عوامل بروز تنش‌‌هایی که بی تردید در آینده روابط تهران با همسایگان عربش تأثیرگذار خواهد بود.


نظر شما :