یک بام و دو هوا

۱۹ فروردین ۱۳۹۰ | ۰۲:۰۳ کد : ۱۱۶۸۵ نگاه ایرانی
گفتاری از محمد فرازمند، ‌سفیر سابق ایران در بحرین برای دیپلماسی ایرانی
یک بام و دو هوا

دیپلماسی ایرانی: وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در شامگاه یکشنبه 14 فروردین (۳ آوریل) اجلاس ویژه ای در ریاض، پایتخت عربستان سعودی برای بررسی تحولات بحرین و لیبی تشکیل دادند. آنها در این جلسه با انتشار بیانیه ای علیه ایران، جمهوری اسلامی‌ایران را به دخالت در امور داخلی کشورهای عضو متهم کردند. اعضای شورای همکاری خیلج فارس همچنین بر تصمیم گذشته خود مبنی بر اعزام نیروهای «سپر جزیره» به بحرین تاکید کردند.

این اجلاس، سومین جلسه شورای همکاری خلیج فارس از 14 فوریه یعنی از زمان آغاز تظاهرات‌های گسترده مردمی ‌علیه دولت این کشور بود. در این اجلاس شش کشور عضو همچنین در مورد بحران لیبی به تبادل نظر پرداختند و از تصمیم جامعه جهانی و ناتو در مورد اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز خاک لیبی حمایت کردند. پیش از این، دو کشور از اعضای این شورا یعنی قطر و امارات متحده عربی با ارسال هواپیماهای نظامی ‌خود درعملیات پرواز ممنوع ناتو بر فراز لیبی مشارکت کرده بودند.

در برخورد شورای همکاری خلیج فارس با تحولات بحرین و لیبی دو گانگی معیارها کاملا مشهود است. این رفتار دوگانه را در برخورد اکثر کشورهای غربی با تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز مشاهده می‌کنیم. به گونه ای که در مقابل قذافی به حمایت از مردم و خیزش عمومی ‌در لیبی اقدام می‌شود ولی در بحرین شورای همکاری در سرکوب مردم مشارکت کرده و غرب سکوت کرده است. در بین خیزش‌های مردمی ‌در جهان عرب که از دسامبر گذشته آغاز شده است، بحرین یک استثناء به شمار می‌رود. با وجود مشارکت اکثریت اقشارمردم بحرین در این اعتراضات، غرب و رسانه‌های عربی روی خوشی به مردم بحرین نشان نداده اند.

از شروع دور جدید اعتراضات مردم بحرین حدس زده می‌شد که حاکمیت این کشور و حامیان منطقه ای اش از جمله عربستان از دو اهرم ایران هراسی و بزرگنمایی آنچه که فتنه مذهبی یا طائفه ای نامیده می‌شود، برای خاموش کردن صدای معترضان با به کارگیری خشونت، سوء استفاده کنند. لذا وقتی که کار بالا گرفت و حکومت بحرین در حال تسلیم شدن در مقابل مردم بود، نیروهای عربستان و سپس نیروهای اماراتی در پوشش سپر جزیره وارد بحرین شده و خیابان‌ها را از وجود معترضین پا ک کردند.

وزیر خارجه آمریکا با عنوان کردن این مسئله که ورود نیروهای عربستان را اشغال نمی‌داند خود را از برخورد با این حادثه عجیب و غیر متعارف کنار کشید. با این حال توصیه‌های نه چندان محکمی ‌از سوی آمریکا به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای عدم برخورد خشونت بار با مردم بحرین صورت گرفت که هیچ گونه ضمانت اجرایی نداشت. این درحالی بود که در نخسیتن روز‌های تظاهرات مردم بحرین که ارتش این کشور وارد خیابان شد اوباما در تماس تلفنی از ملک حمد خواسته بود فورا نظامی ان را به پادگان‌ها بازگرداند و این توصیه بلافاصله مورد توجه قرار گرفت و نیروهای نظامی ‌در کمتر24 ساعت به پادگانها بازگشتند.

سکوت آمریکا در مقابل مقابل ورود نیروهای عربستانی و اماراتی به بحرین و تایید تلویحی مشروعیت این اقدام، حاکی از شکل‌گیری نوعی تفاهم یا توافق ثانوی بین آمریکا و عربستان در مورد نحوه برخورد با موج اعتراضات مردمی ‌در بحرین و احتمالا در سایر کشورهای شورای همکاری می‌باشد. در آغاز تحولات بحرین به نظر می‌رسید بین آمریکا و عربستان در مورد نحوه برخورد با حوادث بحرین اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف نظر در درون حاکمیت بحرین نیز در مواضع متفاوت ولیعهد بحرین شیخ سلمان که مامور مذاکره با معترضین شده بود و نخست وزیر این کشور، شیخ خلیفه، که معترضین خواستار برکناری او هستند، بازتاب داشت.

جدای از بحرین، عربستان سعودی با امریکا در مورد نحوه تعامل با موج اعترضات عربی در سایر کشورها اختلاف نظر داشته اند. آنها از کناره گیری سریع حسنی مبارک و بن علی ناراحت بودند و آمریکا را مسبب استمرار اعتراضات و متزلزل ساختن حاکمیت‌های سنتی اعراب می‌دانستند لذا درباره تحولاتی که در همسایگی آنها در جریان است، به ویژه در بحرین و یمن معتقد هستند آمریکا باید بیشتر به توصیه‌های آن‌ها گوش فرا دهد.

در بحرین که اهمیت بسیار زیادی برای سعودی‌ها دارد، راسا به اعزام نیرو اقدام کردند و در یمن علی رغم این که اعتراضات علیه علی عبدالله صالح سراسر کشور را در بر گرفته سعودی‌ها از وارد آوردن تلنگر آخر برای سقوط عبدالله صالح جلوگیری به عمل می‌آورند. شورای همکاری پیشنهاد میانجیگری بین علی عبدالله صالح و معترضان را داده است پیشنهادی که به نفع رئیس جمهور در حال سقوط یمن ارزیابی می‌شود. در این کشور شاهد هستیم که آمریکا نیز برخورد متفاوتی در مقایسه با مصر، داشته و هنوز به علی عبدالله صالح برای ترک قدرت فشار وارد نکرده است.

به نظر می‌رسد معامله ای غیر اعلام شده بین غرب و شورای همکاری در مورد بحرین و لیبی شکل گرفته است. غرب برای آنکه دخالتش در لیبی بازتاب منفی در جهان عرب نداشته باشد نیاز به همراهی چند کشور عربی داشت. قطر و امارات این پوشش را برای غرب ایجاد کرده و در مقابل دست عربستان و هم پیمانانش در بحرین بازگذاشته شده،و به علی عبدالله صالح نیز برای ترک قدرت فشاری وارد نمی‌شود.

مجموعه حوادث جهان عرب به ویژه آنچه در بحرین انجام شد، باعث گردیده که بار دیگر روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس وارد مرحله ای شکننده و بغرنج شود. مقامات رسمی‌ایران به عربستان درباره دخالت در بحرین هشدارهای جدی داده اند. لحن شورای همکاری خلیج فارس نیز علیه ایران به طور بی سابقه ای تند شده است. به طوری که می‌توان گفت در حال حاضر روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس وارد یکی از خطیرترین مراحل خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ایران شده است.

این در حالی است که پس از روی کار آمدن دولت نهم درایران این روابط در اوج شکوفایی بود. کشورهایی عربی خلیج فارس از همان ابتدا به به دولت احمدی نژاد و سیاست خارجی این دولت روی خوش نشان نداده و برخی از نرمش‌های افراطی و حساب نشده این دولت از جمله رفتن به اجلاس شورای همکاری خلیج فارس در دوحه و سفرهای پیاپی یک طرفه به پایتخت‌های کشورهای حوزه خلیج فارس نیز نتوانست از روند رو به وخامت روابط جلوگیری کند و اکنون دو طرف بر سر مسئله بحرین در یک رویارویی جدی قرار گرفته اند.

 در چنین شرایطی، معمولا حوادث و رسوبات گذشته نیز به پرونده اصلی افزوده می‌شود و بر حجم تخاصمات می‌افزاید. اتهامات کویت به ایران و محکومیت سه نفر در این کشور به اعدام به جرم جاسوسی برای ایران از این دست حوادث است.شایان ذکر است که این موضوع به ماه می‌سال گذشته بازمی‌گردد و علی رغم نسبت دادن اتهام‌های رسانه ای به ایران در ارتباط با افراد دستگیر شده مقامات رسمی‌کویت در آنزمان از تایید این اتهامات خوداری و وزیر خارجه این کشور با سفر به تهران موضوع این اتهام و تاثیر آن بر روابط دو کشور را نفی کرد.اما اکنون با اوج گیری اختلافات بر سر حوادث بحرین مجددا این پرونده به جریان افتاده است.

 علاوه بر معامله غرب و شورای همکاری در پرونده لیبی، یک انگیزه دیگر نیز می‌تواند بی توجهی به اعتراضات مردم بحرین را تفسیر کند. در بحبوحه وخیم شدن روابط ایران و شورای همکاری، مردم بحرین که تا آستانه به تسلیم واداشتن آل خلیفه پیش رفته بودند قربانی تخاصم تاریخی بین شمال و جنوب خلیج فارس شدند. برای آل خلیفه بهترین وضعیت، نسبت دادان بحران به خارج از مرزها بود تا بتواند موقتا از تن دادن به خواسته‌های مردم شانه خالی کند.

عربستان به طورحساب شده و ایران به طور ناخواسته و تحت تاثیر فضای احساسی این فرصت را در اختیار آنها گذاشتند. بی جهت نیست که حتی رهبران معارضین بحرینی نیز از تشدید لحن ایران در باره حوادث بحرین راضی به نظر نمی‌رسند. شکاف در مواضع عربستان و آمریکا درباره بحرین فرصت مناسبی برای مردم این کشور برای تحقق بخشی از مطالبات خود بود. از سوی دیگر تنش بین ایران و عربستان و بزرگ شدن خطر ایران این فرصت را به نفع آل خلیفه از مردم بحرین خواهد گرفت و باعث می‌شود که آمریکاییها حداقل در کوتاه مدت به توصیه‌های عربستان تن دهند.

مسئولین سیاست خارجی کشورمان باید بدانند که سایه ایران بر حوادث و انقلاب‌های عربی نقش بازدارنده ای در پیشبرد حوادث به نفع مردم را دارد. هرکجا که حاکمان عربی بتوانند رد پایی از ایران نشان دهند، جامعه جهانی در حمایت از مردم دچار تردید می‌گردند. شاید به همین دلیل است که اقدام ناهنجارعربستان در اعزام نیرو به بحرین برای سرکوب مردم این کشور با بی تفاوتی جامعه جهانی مواجه شد و انتقادات رسانه‌ها و ناظران مستقل د نیز درباره استانداردهای دوگانه غرب در برخورد با خیزش عربی به جایی نرسید. این درحالی است که توسل شورای همکاری به اساسنامه این شورا و اساسنامه «سپر جزیره» نمی‌تواند بر اساس اعراف و هنجار‌های بین المللی توجیه کننده اعزام نیرو به بحرین برای سرکوب مردم باشد.

وجدان جامعه بین المللی علی القاعده باید استفاده از نیروهای نظامی، چه نیروهای نظامی ‌داخلی و چه خارجی، برای سرکوب مردم را رد کند. هیچ پیمان دفاعی هم نمی‌تواند توجیه کننده چنین وضعیتی باشد. پیمان دفاعی شورای همکاری و اساسنامه این شورا، کشورهای عضو را ملتزم به دفاع از امنیت یکدیگر در مقابل تهدید خارجی می‌کند. اما باید توجه داشت که امنیت یک کشور صرفا امنیت حاکمان نیست و امنیت مردم مولفه مهمتری تلقی می‌گردد.

لذا یک پیمان دفاعی مشروع نمی‌تواند دستاویز ورود نیروهای خارجی برای سرکوب مردم باشد. آیا سران شورای همکاری خلیج فارس که به اساسنامه شورا استناد می‌کنند حاضرند تصریح کنند که پیمانهای فیمابین آنها صرفا منافع وامنیت حکومت‌ها را تضمین می‌کند و منافع و امنیت مردم و ساکنان این کشورها مورد بحث این پیمان‌ها نیست؟

 با وجود اینکه رفتار عربستان و شورای همکاری قابل دفاع نیست و نوعی هنجار شکنی بین المللی و مصداق بارز استفاده از قوه قهریه علیه مردم و غیر نظامی ان محسوب می‌شود. اما بنظر می‌رسد تا زمانی که مسئله بحرین به عنوان یک بحران منطقه ای بین ایران و شورای همکاری مطرح است، مجامع بین المللی تمایلی به موضع گیری به نفع مردم بحرین و علیه اقدام عربستان را نخواهند داشت.



نظر شما :