آخرین فرصت بشار اسد
دیپلماسی ایرانی: بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه با سخنرانیای که در پارلمان سوریه انجام داد تعجب بسیاری را برانگیخت. شاید در اظهاراتش حرف از اصلاحات زد ولی دست از تهدید هم بر نداشت و تظاهرکنندگان را نیز فتنهگر توصیف کرد. با این حال بسیاری بر این اعتقادند که بشار اسد هنوز فرصت اصلاحات دارد و نطقش در پارلمان نیز ثابت کرد که ممکن است این آخرین فرصتش باشد.
روزنامه الحیات چاپ لندن در یادداشتی به قلم خلیل العنانی، استاد مصری دانشگاه دورهام در بریتانیا به همین موضوع پرداخته و مینویسد: عدهای از جمله دوستان ما در همین روزنامه الحیات نوشتند که بشار اسد، دموکراسی را از نظام سیاسی سوریه حذف کرده و نظام دیکتاتوری را جایگزین آن کرده است. چنین تحلیلی جای تامل دارد. از این بابت که بشار اسد از سال 2000 که بر سر کار آمد تلاش کرد خود را رهبری اصلاحطلب معرفی کند و بر خلاف پدرش حافظ اسد به هیچ وجه لباس سلطه بر تن نکرد اگر چه لباسی را که بر تن او پوشاندند، لباس مندرس به جای مانده از دوران پدرش بود. ولی حوادثی که طی سه هفته گذشته در سوریه رخ داد، نشان داد که نظام سوریه نیز دست کمی از نظام حسنی مبارک و زین العابدین بن علی ندارد.
وی در ادامه مینویسد: نظامی که بشار اسد در سال 2000 به ارث برد تجدید همان نظام سلطهای بود که نزدیک به چهل سال در سوریه بر سر کار بود. به اعتقاد بسیاری انتقال قدرت از حافظ اسد به بشار اسد در حقیقت نوعی انقلاب سفید بود که زمینههای آن از دهه نود میلادی توسط پدر و همراهانش فراهم شده بود. ولی یک تفاوت عمده میان بشار و پدرش وجود دارد. حافظ اسد از طریق یک انتقال قدرت کاملا قانونی به قدرت رسید و از یک چهره کاریزماتیک هم در داخل و هم در خارج برخوردار بود. در حالی که این سه ویژگی مهم را نمیتوان چندان در پسر جستجو کرد. در حقیقت هم بنا نبود بشار اسد قدرت را به دست بگیرد. همه چیز برای روی کار آمدن باسل مهیا شده بود که با مرگ ناگهانی باسل اوضاع به هم خورد و قدرت به بشار منتقل شد.
نویسنده این یادداشت در ادامه به دستاوردهای بشار قبل از رسیدن به قدرت اشاره میکند و مینویسد: این درست است که بشار تلاش کرد در طول دهه نود چهره تازهای برای خود به وجود بیاورد و به مثابه یک مذاکره کننده سیاسی قدم به دنیای سیاست بگذارد، کما این که پرونده لبنان را به او محول کرده بودند ولی به رغم موفقیتهایی که در این پرونده به دست آورد این موفقیت نتیجه نفوذ پدر در داخل لبنان و مقبولیتی که در سطوح مختلف این کشور داشت، به دست آمده بود. پروسه اصلاحاتی که رهبری آن را بر عهده گرفت نیز از فساد اقتصادی و اداری دوران دولت محمود الزعبی حاصل شد که آن قضیه فضاحتبار ایرباس را به راه انداخت.
وی سپس دوران ریاست جمهوری بشار اسد را به دو پنج سال تقسیم میکند و مینویسد: در طول پنج سال اول، بشار اسد تلاش کرد که اصلاحات سیاسی و اجتماعی گستردهای را آغاز کند. در همان ابتدای آغاز به کار حکومتش به مردم سوریه آزادیهای اجتماعی داد و اصلاحات اقتصادی گستردهای را نیز آغاز کرد. اما این اصلاحات که توانسته بود اعتماد جامعه سوری را جذب کند، شش ماه بیشتر دوام نیاورد و وی پس از آن تمامی منافذ اقتصادی را بست، دستور به بازداشت فعالان سیاسی و رهبران اپوزسیون داد و آزادی بیان نیز به شدت محدود شد. در پنج ساله دوم همان وعدهها را تکرار کرد و البته به طور جدی نیز اصلاحات را پیش برد. به خصوص اصلاحات اقتصادی. وی در کنگره سالانه حزب بعث بر لزوم پیگیری اصلاحات به طور کامل تاکید کرد ولی حقیقت این بود که هدف از برگزاری این کنگره کندن گوری برای حزب بعث سوسیالیستی بود که البته برای آن نیز تمامی تدابیر اندیشیده شده بود. بهانه اصلاحات اقتصادی ابزار خوبی برای سر دادن فاتحه حزب بعث بود. ولی نتایج حکومت پنج سال دوم بشار اسد، بهتر از پنج سال اول بود. اگر چه از لحاظ فساد اقتصادی سوریه از میان 180 کشور رتبه 138 را گرفت ولی با این حال نرخ خط فقر کشور را به 11 درصد کاهش داد، بیکاری را به 9 درصد رساند و میزان بدهیهای خارجی سوریه را نیز تا نزدیک 9 میلیارد دلار کاهش داد. ولی همچنان برای اصلاحات سیاسی کاری از پیش نبرد. وضعیت فوق العاده که از سال 1963 برقرار است، همچنان برقرار ماند و قانون وعده شده برای اصلاح قانون احزاب نیز عملی نشد.
در ادامه این یادداشت میخوانیم: پنج سال سوم حکومت بشار اسد به شکل بدی آغاز شده است. قضیه درعا و برخوردی که با تظاهرکنندگان در سراسر سوریه شد چندان نوید دهنده روزهای خوشی برای نظام بعث نیست. حالا با سخنرانی اسد در پارلمان سوریه به نظر میرسد آخرین فرصت برای او برای انجام اصلاحات در سوریه مهیا شده باشد. ای کاش پس از سخنرانی بشار اسد شاهد قلع و قمع تظاهرکنندگان نمیبودیم و وی فورا دستور به انجام اصلاحات میداد. متاسفانه سرکوب شدیدی که پس از آن تجویز شد، وضعیت سوریه را بسیار شبیه وضعیت مصر کرد. حالا بشار اسد، فرصت آخر حیات سیاسی خود را سپری میکند اگر وعدههایی که داده محقق نشود معلوم نیست تا به کی در راس قدرت باقی بماند.
وی در نهایت مینویسد: با مصاحبهها و گفتگوهایی که متفکران و اندیشمندان سوری در شبکههای مختلف عربی داشتند و دائما میگفتند که از حکومت بشار اسد حمایت میکنند و وی میتواند بحران را به سلامت بگذراند، این گونه میتوان برداشت کرد که بشار اسد همچنان از فرصت حمایت روشنفکران و اندیشمندان برخوردار است. دوم بسیاری از تحلیلگران میگویند، اگر اوضاع بحرانیتر شود ارتش به صف انقلابیون نخواهد پیوست، بر اساس دادهها این پیشبینی صحیح است اگر چه وقتی موضوع انقلاب به میان میآید مثل آنچه در تونس و مصر و یمن دیدیم، همه چیز فرق خواهد کرد. این هم فرصت دیگری است که بشار اسد در اختیار دارد. در نهایت این که به اعتقاد بسیاری در صورتی که انقلابی در سوریه رخ دهد، بحث شیعه و سنی بسیار پررنگ خواهد شد تا کنون خلاف این دیدگاه در سوریه دیده شده، در چهار دهه گذشته هیچ گاه ما شاهد تعصبات قومی یا تلاش برای برتری یک قوم بر دیگری نبودهایم. چنین موضوعی در هیچ کدام از کشورهای انقلابی عربی نیز تا کنون مطرح نشده است. بلکه بر عکس همگی برای رسیدن به یک هدف به وحدت رسیدهاند، نیل به آزادی و کرامت انسانی. بشار اسد این فرصتها را نباید آسان از دست دهد.
نظر شما :