برکناری ویرانگر

۲۷ آذر ۱۳۸۹ | ۱۹:۵۷ کد : ۱۱۶۰۳ نگاه ایرانی
يادداشتى از محمود خوشرو، کارشناس مسائل سياسى و اقتصادى براى ديپلماسى ايراني.
برکناری ویرانگر
قوانین و رعایت آداب دیپلماتیک در روابط بین کشورها بسیار ظریف، مستحکم و عمل دقیق به آن بین همه کشورها پذیرفته شده است و از اصول اولیه آن به شمار می‌رود. اگر هیاتی دیپلماتیک حتی چند دقیقه دیرتر از موعد مقرر توسط میزبان پذیرفته شود، سایه دلخوری و گلایه و بعضا اعتراض تا آخر مذاکرات بر جو جلسات سنگینی کرده و نتایج آن را تحت تأثیر منفی خود قرار خواهد داد. در چنین فضای حساس و قانونمندی آقای متکی هنگامی ‌که از طرف جمهوری اسلامی ‌ایران میهمان یک کشور خارجی بود، عزل می‌شود. برکناری متکی را به شکل و ترتیبی که در رسانه‌ها منعکس شده است، می‌توان به انفجاری عظیم در مرکز ثقل خط مقدم جبهه نبرد دیپلماتیک جمهوری اسلامی ‌با جامعه جهانی تلقی کرد. انفجاری که صرفا شخص وزیر خارجه را هدف قرار نداد بلکه امواج شدید آن اعتبار، شأن، صلابت و امنیت کلیه مدیران نظام و به ویژه مدیران و مأموران و فرستادگان دولت و نظام در صحنه‌های حساس، پیچیده و قانونمند جهانی را ویران کرد، به نحوی که بازگشت به وضعیت سابق و بازسازی و ترمیم آن نیاز به صرف سال‌ها تلاش و کوشش دارد تا بتوان کمی‌ از آثار منفی آن را جبران کرد.
وقوع حوادث و اتفاقات عجیب و خارق العاده در صحنه‌های بین المللی برای فرستادگان دولت‌ها به‌ویژه دولت ایران در گذشته‌های دور و نزدیک کم نبوده است. حوادث و وقایعی که منشاء آنها عمدتا از جانب دشمنان و رقبا در خارج از کشور بر فرستادگان دولت‌ها تحمیل می‌شده است. اما با توجه به ماهیت این حوادث، نتیجه آنها در راستای حفظ و افزایش اعتبار و شئونات مأموران و اهمیت و حساسیت مأموریت‌های دیپلماتیک بوده است که از قضا در برخی از موارد برای مأموران بسیار مخاطره آمیز بوده است. این وقایع که به تعداد اندکی از آنها، به شرح ذیل اشاره می‌شود، در دراز مدت موجب ارتقای اعتبار وعزت دولت‌ها می‌شده است نه خفت و خواری و تحقیر آنها:
در جنگ‌ها و تنش‌های میان ایران و عثمانی، سلطان سلیم در19 مارس 1514 میلادی (20-919 ق ) با سپاهی گران عازم ایران شد. در طول راه نامه‌های تهدید آمیزی به زبان فارسی به طرق مختلف برای شاه اسماعیل ارسال داشت. شاه اسماعیل در جواب نامه‌های زننده و دشنام آمیز سلطان سلیم، نامه‌ای ملایم و شاهانه و آراسته به ادب و احترام نگاشت و ضمن آن با کمال ذوق و زیرکی به سلطان تندخوی ترک نیش‌هایی زد که تحمل آنها با طبع سرکش و بی‌حوصله و آتشین وی سازگار نبود. شاه اسماعیل نامه مزبور را به وسیله سفیرخود به نام شاه قلی آقا نزد سلطان عثمانی فرستاد ولی سلطان سلیم بر خلاف کلیه آداب و رسوم دستور داد سفیر ایران را گردن زدند. در این حادثه سفیر ایران با آگاهی از حساسیت مأموریت خود، از انجام وظیفه هراسی به خود راه نداد و جان خود را برای اهداف کشورش از دست داد.
شاه محمد در سال 1582 میلادی (989 ق) ابراهیم خان ترکمان حاکم قم را برای عقد قرارداد صلح به همراه سنان پاشا سردار عثمانی به استانبول فرستاد. سلطان مراد، سفیر ایران را با احترام و مهربانی بسیار پذیرفت ولی هنگامی ‌که مذاکرات صلح بین دو کشور به نتیجه نرسید و آتش جنگ بار دیگر شعله ور شد، سفیر ایران را به زندان افکند و همراهان او را هم که در حدود 360 تن از جوانان قزلباش بودند، مانند بردگان و اسیران در کشتی‌های دولتی به پارو زدن گماشت. در این واقعه فرستاده ایران و همراهان به خاطر وفاداری به مأموریت محوله و کشور خود زندان و تحقیر را تحمل کردند اما مورد توجه احترام و توجه بیشتر دولت و مردم خود قرار گرفتند.
هیأت نمایندگی ایران در بهار سال 1601 میلادی (1009 ق) عازم ایتالیا شد تا با پاپ اعظم ملاقات کند و حمایت رهبر مسیحیان را در مبارزه علیه ترکان عثمانی جلب کند و در صورت امکان پاپ را وادار سازد با اعلان جهاد و تجدید جنگ‌ها صلیبی، خطر عثمانی‌ها را از مرزهای ایران دور کند. در رم بین حسینعلی بیک بیات و سرآنتونی شرلی بر سر موضوع تقدم اختلاف بروز کرد به طوری که پاپ آن دو را به طور جداگانه به حضور پذیرفت و پس از آن شرلی به ونیز رفت و به لحاظ کدورتی که پیدا کرده بود، دیگر به ایران بازنگشت. در عین حال حسینعلی بیگ به مأموریت خود ادامه داد و در اسپانیا نیز از طرف فلیپ سوم پادشاه اسپانیا به طور رسمی‌ پذیرفته شد و پس از تقدیم نامه‌های شاه عباس در سال 1602 از لیسبون با کشتی به سوی ایران عزیمت کرد. ولی پس از رسیدن به ایران به مناسبت رفتاری که با سر آنتونی شرلی کرده بود از طرف شاه عباس به سختی مجازات شد. در این حادثه سفیر ایران علی‌رغم اختلافاتی که درحین انجام مأموریت با همراهان خود پیداکرده بود به مأموریت خود ادامه داد و علی‌رغم مخاطراتی که در بازگشت به ایران برای خود می‌دید مأموریت خود را به پایان رساند و شاه عباس او را پس از بازگشت و ارائه گزارش مأموریت، درایران مجازات کرد.
محمدرضا بیگ در 19 فوریه 1715 میلادی (1122 ق ) با تشریفات کامل در قصر ورسای به حضور لویی چهاردهم شرفیاب شد و سپس با تورسی وزیر امورخارجه فرانسه وارد مذاکره شد. این گفت‌وگوها مدتی به طول انجامید زیرا فرانسویان از قبول تعهد کمک نظامی‌ به ایران برای تسخیر مسقط و عمان که منظور اصلی سفارت محمدرضا بیگ بود، خودداری می‌کردند و سرانجام به امضای قرارداد بازرگانی تکمیلی در 13 اوت 1715 میلادی (1122ق ) اکتفا کردند. سفیر ایران در بازگشت از فرانسه در 15 اکتبر 1717 میلادی (1134 ق ) در ایران خودکشی کرد، زیرا نتوانسته بود مأموریت خود را به نحو مطلوب انجام دهد و برادر او هدایای لویی چهاردهم را به شاه سلطان حسین تقدیم کرد.
 در این حادثه سفیر ایران، به میزان اهمیت و حساسیت مأموریت و حفظ منافع کشور اذعان داشت و لذا تحمل رویاروئی با شاه سلطان حسین و گزارش کار خود را نداشت و خودکشی را ترجیح داد تا به همکاران خود بفهماند که به چه میزان انجام مأموریت‌های دیپلماتیک و مواجه با دیگر کشورها و حفظ منافع ملی از اهمیت حیاتی برخوردار است.
در تاریخ اسلام نیز سفرا و فرستادگانی از جانب پیامبر اسلام محمد بن عبدالله (ص) و ائمه معصومین علیهم السلام به اقصی نقاط جهان اعزام شده اند که هر یک بعضا با اسارت و شکنجه و شهادت نام خود را جاودانه کرده و رسم وفاداری و رشادت و شجاعت را به همگان آموخته‌اند.
در دوران انقلاب نیز هیات‌های دیپلماتیک در سطوح مختلف همواره مورد تهاجم تبلیغاتی و رسانه‌ای و حتی فیزیکی قرارگرفته‌اند که مشخصا می‌توان به شهادت کارکنان سرکنسولگری ايران در مزار شریف توسط طالبان و اسارت کاردارمان و همراهان، توسط اسرائیل اشاره کرد.
در صحنه‌های مختلف سیاست خارجی، به دلیل وجود مخاطرات و حوادث و رودیداد‌های غیرمترقبه، که به طور اختصار به مواردی از آن اشاره شد، و همچنین اهمیت چهره بیرونی دولت‌ها نزد مجامع بین المللی و دیگر دولت‌ها، وزارت امور خارجه و وزرای خارجه همواره از اهمیت و ارشدیت ویژه‌ای نزد دولت فرستنده و پذیرنده، برخوردار بوده‌اند.
اولین وزارتخانه‌ای که در ایران به صورت مدرن و دارای تشکیلات نسبتا منظم و مرتب، در نزدیک به دو قرن پیش تأسیس شده، وزارت خارجه بوده است و معمولا وزرای امور خارجه از میان رجال سرشناس و مشهور انتخاب و با ثبات ترین وزرا محسوب می‌شدند. در دوره اول و دوم سلطنت قاجار، تا برقراری مشروطه جمعا یازده وزیر خارجه به مدت حدود نود سال پست وزارت خارجه را به عهده داشته‌اند. میرزا عبدالوهاب نشاط اولین وزیر خارجه (1237 ق) به مدت هفت سال، میرزا ابوالحسن خان شیرازی معروف به ایلچی کبیر دومین وزیر خارجه به مدت پانزده سال، سومین وزیرخارجه ایران میرزا مسعود خان انصاری گرمرودی به مدت یازده سال، چهارمین وزیر خارجه میرزا سعید خان مؤتمن الملک به مدت بیست و سه سال در این سمت فعالیت داشته‌اند. حتی در دوران مشروطه که دولت‌های مستعجل فراوانی بر سر کار آمدند و عمر برخی از آنان گاهی به یک ماه نمی‌رسید، تنها وزیری که در چندین کابینه پیاپی ابقا می‌شد، وزیر امورخارجه بود.
پس از انقلاب اسلامی ‌نیز در مدت سی و دو سال گذشته دو وزیر خارجه به مدت 24 سال سکان وزارت خارجه را به عهده داشتند. وزاری امور خارجه به ویژه دوران وزارت آقای دکتر ولایتی، همواره مورد حمایت حضرت امام (ره ) و رهبری معظم انقلاب بوده‌اند و وزارت ایشان شانزده سال تداوم یافت. وزارت آقای دکتر خرازی نیز دو دوره چهار ساله تداوم یافت.
بدیهی است همه این تمهیدات و دوراندیشی‌ها دلالت بر شناخت صحیح موقعیت ویژه کشور در مجامع و محافل بین المللی، متشکل از نقش آفرینان و ناظران دقیق و تیزهوش اعم از دوست و دشمن، دارد. مقام معظم رهبری بارها در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگی‌های خارج از کشور به اهمیت وزارت خارجه اشاره فرموده‌اند و از آن به یک روی سکه نظام تعبیر کرده‌اند و رعایت عزت و حکمت و مصلحت نظام را بر دوش وزیر خارجه و همکاران وی قرار داده‌اند و طبیعی است که بایستی کارگزاران نظام در خط مقدم جبهه دیپلماسی مورد حمایت همه جانبه ارکان نظام به‌ویژه دولت به عنوان متولی اصلی، قرار گیرند تا بتوانند با اعتماد به نفس کامل از همه ظرفیت‌ها و توان خود در شرایط همواره سخت و پیچیده، استفاده کرده و برای کشور امنیت به ارمغان بیاورند.
تجربه و خاطرات نگارنده از عزل و نصب‌ها در کشور و به ویژه وزارت خارجه همواره حکایت از رعایت شأن وحرمت افراد داشته است. در وزارت خارجه اگر قرار بر تغییراتی بود همواره قائم مقام وزیر و یا شخص وزیر و یا رئیس دفتر وی به نحو شایسته و مقتضی مراتب را به اطلاع طرفین می‌رساند و ضمن تشریح دلائل لزوم تغییرات، همزمان پیشنهاد سمت جدید برای حفظ حرمت و احترام آنها، به ایشان ابلاغ می‌شد و در مراسم تودیع و معارفه نیز اعلام عمومی ‌می‌شد. منصفانه‌تر بگویم شاید درموارد نادری همه ترتیبات فوق به نحو دقیق و لازم انجام نشده باشد اما عوارض منفی آن در چهاردیواری وزارت خارجه محبوس می‌ماند.
نحوه عزل آقای متکی درشرایط دشوار کنونی، انعکاس گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و خارجی داشته و از آن با تعابیری همچون \"عزل تحقیرآمیز وزیر خارجه ایران\" و یا \"زلزله در وزارت خارجه\" یاد کرده‌اند؛ معتقدم اثرات این نحو برکناری خیلی بیش از یک زلزله است. می‌توان آن را به یک سونامی‌عظیمی ‌تعبیر کرد که اثرات منفی آن بسیار عمیق، گسترده و درازمدت است، چرا که از این پس مقامات دیپلماتیک جمهورى اسلامى ايران در همه رده‌ها در مواجه با همتایان خارجی خود پس از تعارفات معمول، برای ادامه مذاکرات سازنده و مؤثر، باید به طرف مقابل اطمینان دهند که تا پایان مدت مذاکرات در سمت خود باقی می‌مانند و دچار همان وضعیتی نمی‌شوند که آقای متکی شد. در واقع از مذاکرات سازنده و مؤثر فقط یک پوسته نازکی از تشریفات معمول و رایج باقی می‌ماند؛ و در صورتی که تعهدات دوجانبه و چند جانبه‌ای بین طرفین تبادل گردد ضمانت اجرائی قبلی را نخواهد داشت و پس از بررسی دقیق و مجدد اوضاع و تا اطلاع ثانوی به عهده تعویق خواهد افتاد.
نحوه مدیریت نیروی انسانی آقای متکی و همکاران مربوطه در مدت وزارت، چندان رضایت بخش نبوده است و پرداختن به جزئیات آن در وضعیت پیش آمده برای ایشان دور از انصاف و البته دیگر بی‌ثمر است.
در پایان برای آقای دکتر صالحی آرزوی موفقت داریم و امید است با توجه سوابق درخشان علمی ‌و شهرت بین المللی با استفاده از امکانات موجود، فرصت‌های جدیدی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ‌ایران فراهم آورند.
منابع:
- تاریخ روابط خارجی ایران، عبدالرضا هوشنگ مهدوی
- تاریخچه وزارت خارجه از ابتدا تا پایان سلسله قاجاریه، گردآوری توسط نگارنده

دکتری روابط بین الملل از دانشگاه تهران- کارشناس وزارت امور خارجه

اطلاعات بیشتر


نظر شما :