تهديد آمريکا، مذاکرات هستهاى را از مسير خارج مىکند
پس از گذشت يک سال و نيم از توقف در مذاکرات، ديپلماتهاى ايرانى و همتايان آنها از کشورهاى 1+5 در ژنو دور هم مىنشينند تا در خصوص موضوعات مختلف از جمله برنامه هستهاى ايران با هم گفتگو کنند. فضاى حاکم پيش از اين نشست منفى بوده و ديپلماتهاى آمريکايى و اروپايى هيچ گونه پيشرفت يا برون رفت از بحران را در اين مذاکرات پيش بينى نمىکنند. اما حقيقت اين است که زمينه پيشرفت در اين مذاکرات مهيا است البته اگر امريکا و متحدانش با رويکردى مثبت سر ميز حاضر شوند و نه از تهديد سخنى به ميان آيد و نه از پيش شرط.
پيش از آغاز اين مذاکرات زمزمههايى به گوش مىرسيد دال بر اينکه گروه پنج به اضافه يک شامل آمريکا، روسيه، بريتانيا، چين، فرانسه و المان طرحى را براى ارائه به ايران مهيا کردهاند. جزئيات اين طرح هم علنى نشده اما گزارشها حاکى از اين بود که در اين طرح از ايران سه امر خواسته مىشود:
1. انتقال بخش اعظمى از اورانيوم غنى سازى شده به خارج از کشور
2. متوقف کردن غنى سازى بيشتر
3. حضور در پاى ميز مذاکره و گفتگو در خصوص برنامه هستهاى
ايران هنوز به اين پيشنهاد پاسخى نداده است. پيش از اين مذاکره کننده ارشد ايران خواهان شفاف سازى غرب در خصوص بند سوم و مذاکرات آتى شده بود. شفاف سازى در خصوص مسائلى نظير اين که آيا برنامه هستهاى اسرائيل هم مورد بحث و تبادل نظر قرار خواهد گرفت؟ آيا کشورهاى ديگرى به غير از اعضاى پنج به اضافه يک هم مىتوانند در اين مذاکرات شرکت کنند. با تمام اين تفاسير ايران آمادگى خود را براى گفتگو اعلام کرد. در حقيقت ايران بر اين باور است که روند منصفانه مذاکرات مىتواند اهداف اين کشور را در گفتگوها برآورده سازد، اهدافى مانند برخوردارى از حق استفاده از مواد هستهاى که طبق معاهده ان پى تى يا منع تکثير تسليحات هستهاى، مجاز است. علاوه بر اين دولتمردان ايرانى اعتقاد دارند که تهران مىتواند جامعه جهانى را نسبت به ماهيت و نيت برنامه هستهاى خود در مذاکرات مستقيم مطمئن کند. به بيان کوتاهتر، فرصت براى نتيجه گيرى بهينه مهيا است.
با اينهمه براى به ثمر نشستن اين مذاکرات، تبعيت از چندين اصول راهنما مورد نياز است. هر دو طرف از مواضع يکديگر آگاهند و بنابراين سخن گفتن از پيش شرط ها اندکى بىمعنا است. اين فرايند که يکى از طرفين ابتدا پيش شرطهايى را براى گفتگو مطرح مىکند و ديگرى وادار به ارائه پيششرطهاى متقابل مىشود، مىتواند مذاکرات را از بدو تولد يا حتى پيش از آن از مسير منحرف کند. هيچ کدام از طرفين متحمل خسران نخواهند شد اگر از خود انعطاف نشان دهند و در خصوص دستور کار توافق کنند.علاوه بر اين ايالات متحده و متحدانش بايد در استراتژى چماق و هويج خود هم بازنگرى کنند. ايالات متحده علاوه بر تحريمهاى يکجانبه از ديگر کشورهاى اروپايى و آسيايى هم خواسته که ارتباط هاى اقتصادى خود را با ايران قطع کنند. در حال حاضر هم زمزمههاى تحريمهاى بيشتر در صورت به ثمر ننشستن مذاکرات ژنو به گوش مىرسد. ارجاع پرونده ايران به سازمان ملل و صدور قطعنامه اى ديگر هم در زمره همين زمزمهها است. اين استراتژى اما ره به جايى نمىبرد. ايران از مذاکرات فعلى حمايت مىکند اما بارها تاکيد کرده که تدابير تنبيهى بيشتر چه مستقيم و چه غيرمستقيم، به خصومت ورزى عليه مردم ايران تعبير خواهد شد. حتى اصرار ورزيدن بر همين چماق هاى جارى هم مىتواند مخدوشکننده اعتماد طرفين باشد و اين مذاکرات را حتى پيش از آغاز تحت تاثير قرار دهد.
همين مساله در خصوص برخى مفاد مورد مذاکره هم مصداق دارد. به عنوان نمونه، ايران براى راکتورهاى تحقيقاتى خود به اورانيوم غنى شده بيشترى نياز دارد. اين کشور بايد بتواند در قالب معاهده ان پى تى، مواد مورد نياز خود را خريدارى کند. قدرتهاى جهانى از فروش اين مواد به ايران از بيم مورد استفاده قرار گرفتن در ساخت تسليحات هستهاى سرباز مىزنند. در مقابل غربىها اصرار دارند که ايران بايد 2000 کيلوگرم از اورانيوم در اختيار خود را به خارج از مرزها بفرستد و سپس مواد مورد نياز خود را دريافت کند.
اين مساله توجيه عقلانى چندانى ندارد. مذاکرهکنندگان 1+5 به خوبى مىدانند که ايران اين طرح را پيش از اين در وين در سال 2009 رد کرده است. در اين ميان، آمريکا و شرکايش توافقنامه تهران به امضا رسيده ميان ايران – ترکيه - برزيل در ماه مى 2010 را هم رد کردند و دور جديد تحريمها عليه ايران را در شوراى امنيت به تصويب رساندند.
ايران به سهم خود، براى نوعى از تبادل سوخت آمادگى دارد. با اين همه، قدرتهاى جهانى مىدانند که 2 هزار کيلوگرم مىتواند اورانيوم غنى سازى شده بسيار بيشتر از حد مورد نياز تهران را توليد کند. از اين استدلال اينگونه نتيجه گيرى مىشود که اين رقم در حقيقت تبديل به ابزارى شده است براى خارج کردن بيشترين حد اورانيوم از ايران. اينجاست که امريکا و متحدان غربىاش بايد بدانند که نمىتوانند درخواست خارج کردن اورانيوم بيشتر از ايران را مطرح کنند بدون آن که در مقابل چيزى را به ايران پيشنهاد دهند.
در روند گفتگوها، هر دو طرف مىتوانند در خصوص اين موضوع و ساير مسائل به توافقى قابل توجه دست يابند. اين توافق مىتواند شرايطى را شامل شود که تحت لواى آن تحريمها در صورت توافق ايران لغو شود. اين مساله نزد ايرانىها از اولويت کارى برخوردار است. با اين همه نمىتوان از پيش پارامترهاى توافقنامه نهايى را پيش بينى و تبيين کرد.
در تمامى اين مراحل ايران معتقد است بايد در مذاکرات مورد احترام واقع شود. احتمال موفقيت هم وجود دارد اما در شرايطى که فضاى حاکم بر اين مذاکرات به نفع هر دو طرف باشد. ايران بايد تضمينهاى امنيتى دريافت کند و ديگران نقش حقوقى ايران و منافع اين کشور در منطقه خود را به رسميت بشناسند.
تهديد تحريمهاى تازه مىتواند اندک اميد باقى مانده براى صلح را زير سوال ببرد و البته تبعات منفى آن دامن کل منطقه را مىگيرد. در اين فضا مهم آن است که هر دو طرف همزمان با ادامه مذاکرات از لحن تند و تيز نسبت به هم بکاهند. اگر اين دور از مذاکرات هم به شکست بينجامد مطمئنا هيچ کدام از طرفين برنده نخواهند بود. اما هر دو طرف بازنده خواهند بود اگر مذاکرات به واقع از ابتدا آغاز نشود.
منبع: فايننشال تايمز
نظر شما :