روسها نيروگاه ديگرى ساخته اند

۱۴ آذر ۱۳۸۶ | ۱۷:۴۲ کد : ۱۱۵۷ اخبار اصلی
گفت و گوی روزنامه اعتماد با دکتر فريدون سحابى رئيس سازمان انرژى اتمى در دولت بازرگان
روسها نيروگاه ديگرى ساخته اند
" کار سازمان انرژى اتمى، نيروگاه هسته يى ساختن نيست. نيروگاه را بايد وزارت نيرو بسازد."
 
اين جمله را اولين رئيس سازمان انرژى اتمى ايران پس از پیروزی انقلاب می گوید و در تکميل صحبتش مى افزايد:" اين سازمان فقط  نماينده آژانس انرژى اتمى در کشور است که مسووليت نظارت بر پروژه هاى هسته يى و رعايت ضوابط ايمنى را برعهده دارد."
 
دکتر فريدون سحابى با بيان اينکه سپردن ساخت نيروگاه اتمى بوشهر، کار نادرست شاه بود مى گويد:" بعد از انقلاب هم روس ها نيروگاه بوشهر را تکميل نکردند بلکه طى قراردادى متعهد شدند در همان بوشهر نيروگاهى ديگر را از نو و به سبک خودشان بسازند. زيرا به علت تفاوت روش روس ها و آلمان ها در ساخت نيروگاه هاى هسته يى آنها ازعهده تکميل کار آلمان ها برنيامدند."
 
 
نيروگاه بوشهر هنگامى که قرارداد ساختنش با آلمان ها بسته مى شد، از کم نظيرترين نيروگاه هاى دنيا محسوب مى شد، اين در حالى بود که کشورهاى صاحب تکنولوژى هسته يى، نيروگاه هايى به مراتب کوچک تر داشتند. چه شد که چنين نيروگاهى به اين سايز و اندازه براى ايران در نظر گرفته شد؟
 
نيروگاهى که آلمان ها قرار بود بسازند از نوع خاصى است به نام نيروگاه آب تحت فشار که PWR ناميده مى شود و قرار بود با ظرفيت 2400 مگاوات (در دو واحد 1200 مگاواتى) ساخته شود. تا آن زمان آلمان ها حتى براى خودشان هم چنين نيروگاهى در اين اندازه و بزرگى نساخته بودند.
 
آمريکايى ها هم همين طور، تا آن زمان نيروگاهى به اين اندازه نداشتند. آنها براى داشتن مثلاً 2400 مگاوات برق، نيروگاه هاى هسته يى در قالب واحدهاى کوچک تر مى ساختند.
 
آمريکايى ها نيروگاهى در نزديکى نيويورک داشتند به اسم «ترى مايلز آيلند» که مشکل نشت در لوله هاى آب گرمش پيدا کرد که مى توانست به خطر بزرگى تبديل شود، اما درمجموع طى چند ساعت توانستند آن را مهار کنند.
 
نيروگاه چرنوبيل نيز که نيروگاه کوچک ترى با ظرفيت 400 مگاوات بود، نشت بزرگ ترى پيدا کرد و آب مداراول که آلوده هم بود به خارج از رآکتور راه يافت و فاجعه اتمى چرنوبيل رخ داد و هنوز که هنوز است آثار و صدماتى که اين ضايعه به وجود آورده پاک نشده است.
 
پس وقتى مى بينيم براى آمريکا و روسيه که از پيشکسوت هاى تکنولوژى هسته يى اند چنين مشکلاتى پيش مى آيد بدون شک براى کشورهاى جهان سوم احتمال وقوع اين گونه ضايعات به طريق اولى، خيلى بيشتر خواهد بود.
 
با اين حساب چرا در دوره پهلوى طراحانى که نيروگاه بوشهر را ساختند تاسيساتى کوچک تر را توصيه نکردند؟
 
آن گونه که اسناد و سوابق نشان مى دهد آنها چنين توصيه يى کرده بودند. پيشنهاد ساخت چهار نيروگاه کوچک تر پانصد مگاواتى که در مجموع حدود دو هزار مگاوات برق هسته يى توليد کند از سوى آلمان ها مطرح شده بود ولى در نهايت به خاطر آنکه خواست خود شاه ساخت نيروگاهى به بزرگى بوشهر بود اين پيشنهاد مورد قبول واقع نشد.
 
دراين ارتباط شاه از آنها مى پرسد بزرگ ترين نيروگاهى که تا حالا ساخته ايد چه اندازه بوده؟ که پاسخ مى دهند عين نيروگاه بوشهر را براى برزيل طراحى کرده و ساخته ايم و شاه هم مى گويد که مشابه آن را براى ايران بسازند و به همين سادگى تصميم گرفته مى شود نيروگاه 2400 مگاواتى بوشهر در دو واحد ساخته شود.
 
علاوه بر اين موضوع، دشوارى هاى ديگر ساخت نيروگاه بوشهر چه بود؟
 
موضوع ايمنى نيروگاه بوشهر به مراتب مهم تر از نيروگاه برزيل بود. بنابراين ساخت يک نيروگاه 2400 مگاواتى به جز آنکه به خودى خود کارى دشوار است، لذا ايمنى اين نيروگاه از جمله مسائلى بوده که در رأس کارها قرار داشته است.
 
با توجه به حرف هايى که مطرح کرديد يعنى براى جايگاه ساخت نيروگاه هم هيچ تحقيقى صورت نگرفته بود يا فقط براساس خواست شاه آن مکان برايش در نظر گرفته شد؟
 
يکى از کارهاى مهمى که براى احداث هر سازه عمرانى در نظر گرفته مى شود بررسى انتخاب محل آن است.
 
از اين رو براى احداث نيروگاهى به عظمت مرکز بوشهر، حداقل چهار سال وقت لازم بود تا تحقيقات مربوط به انتخاب محل صورت بگيرد.
 
در نامه يى که يک نظامى هلندى به عنوان دوست و کارشناس مورد تاييد و اعتماد شاه محل نيروگاه را تعيين مى کند عنوان شده بود:" اينجا (بوشهر) جاى مناسبى است زيرا يکى از جهات مثبت آن اين است که کشتى ها مى توانند در خليج آن به راحتى بارگيرى و تخليه بار کنند. ازسوى ديگر به نظر مى رسد که نکته ديگرى هم مى تواند مد نظر بوده باشد و آن دسترسى آسان و سريع به نيروگاه از طريق آب هاى آزاد و خليج فارس است. اين مساله مى تواند يکى از دلايل پشت پرده و پنهان موافقت آلمان و آمريکا با ساخت نيروگاه هسته يى در مکان تعيين شده در بوشهر باشد."
 
البته طراحى و ساخت نيروگاه هاى هسته يى يک مساله است. مجوز، اداره و کنترل آن مساله ديگرى است؛ اولى موضوعى فنى است و دومى امرى است سياسي. اصولاً تاسيسات هسته يى ابعادى سياسى دارند به خصوص اگر قرار باشد در کشورهاى جهان سوم ساخته شوند.
 
يعنى روس ها در زمانى که شما به مدت دو سال مسووليت رياست سازمان انرژى اتمى را برعهده داشتيد براى صحبت درباره ساخت نيروگاه به ايران آمدند؟
 
نه. بعد ازآن دو سال بود. منتها بعدها در سال هاى 73 تا 75 دوباره از سوى سازمان انرژى اتمى دعوت شدم تا به عنوان مشاور با بخش انتخاب محل در معاونت نيروگاه در آن سازمان همکارى کنم. آن موقع روس ها آمده بودند و تمام اطلاعات فنى و محاسبات و موضوعات محرمانه درباره نيروگاه بوشهر را مى خواستند.
 
ابتدا همه جور امکانات و اطلاعات لازم در اختيارشان گذاشته شد تا به بررسى بپردازند. بعد به اين نتيجه رسيدند که ادامه و تکميل آن نيروگاهى که آلمان ها نيمه کاره رهايش کردند براى روس ها مقدور نيست. به اين دليل که روش، استاندارد و ضوابط طراحى و ساختار اجرايى روس ها در مورد نيروگاه هاى هسته يى با روش غربى ها کاملاً متفاوت است.
 
بنابراين براى روس ها حتى بعد از فروپاشى شوروى اين امر خيلى حياتى بود که به اين استانداردها دست پيدا کنند. به همين علت خود روس ها به اين نتيجه رسيدند نيروگاه بوشهر را در قالب طرح و الگوى خودشان که با طرح قبلى بسيار متفاوت بود، بسازند نه آنکه در جهت تکميل آنچه آلمان ها ساخته بودند برآيند.
 
اين درحالى بود که در ابتدا از روس ها خواسته شده بود براى تکميل نيروگاهى که آلمان ها حاضربه اتمام آن نشدند به ايران بيايند.
 
اين احتمال وجود دارد که پذيرش ساخت نيروگاه بوشهر از سوى روس ها به علت دستيابى آنان به اطلاعات محرمانه نيروگاه بوده باشد؟
 
بله. من در جريان کار بودم و نکته جالب آنکه روس ها خيلى اصرار داشتند اطلاعات مربوط به طراحى، ساخت و اجراى نيروگاه بوشهر دربست و به طور تمام و کمال دراختيارشان باشد. اين اطلاعات جز مسائل کاملاً سرى بود.
 
اصولاً درسازمان انرژى اتمى بايگانى مربوط به نيروگاه در آرشيو خاصى که خيلى هم محرمانه بود نگهدارى مى شد. ولى در نهايت روس ها اين اجازه را يافتند و به آرشيو اطلاعات محرمانه دسترسى پيدا کردند.
 
نتيجه تحقيقات شما و توصيه تان در تيمى که به بررسى مکان ساخت نيروگاه مى پرداخت چه بود؟
 
ما نظرمان اين بود که اگر قراراست نيروگاه ديگرى ساخته شود در محل ديگرى غير از بوشهر باشد.
 
چرا؟ کجا را پيشنهاد کرديد؟
 
نيروگاه بوشهر نيمه کاره بود. مقدارى از قطعاتش هنوز به ايران تسليم نشده بود و اين مساله در قالب اختلافات ايران و شرکت کرافت ورک يونيون بعد از انقلاب حل نشد و لاينحل ماند.
 
هرچند که ايران خيلى تلاش کرد و اصرار داشت که آلمان ها نيروگاه را تمام کنند اما آنها نيامدند و صراحتاً اعلام کردند نمى توانند بيايند، چرا که مجاز به تکميل آن نيستند.
 
حتى يادم هست آقاى دکترامراللهى رئيس وقت سازمان انرژى اتمى تلاش زيادى کردند تا خود آلمان ها برگردند اما اين گونه نشد، زيرا قبل از انقلاب، ايران مجاز بود نه تنها نيروگاه بوشهر بلکه 23 نيروگاه هسته يى داشته باشد اما بعد از انقلاب به لحاظ همان مسائل سياسى، حتى تکميل نيروگاه نيمه کاره بوشهر هم مقدور نشد.
 
از سوى ديگر وقتى قرار شد نيروگاهى ديگر ساخته شود کار مطالعاتى آغاز شد. جاهاى بهترى هم وجود داشت. منطقه دارخوين اهواز (دشت آبادان) يکى از آنها بود که قبل از انقلاب، فرانسوى ها(شرکت فراماتوم) در اين منطقه عمليات احداث دومين نيروگاه را آغاز کرده بودند و تا انقلاب و قبل از توقف فعاليت هايشان، حدود 10 درصدش را پيش برده بودند.
 
دشت آبادان به لحاظ زمين شناسى يکى از امن ترين مناطق ايران است اما ديديد که در جريان جنگ تحميلى خيلى زودتراز بوشهر مورد تهاجم نيروهاى عراقى قرار گرفت.
 
بنابراين منطقى است که کشورهايى مثل ما براى اين گونه سازه ها، ملاحظاتى اين چنينى هم داشته باشند. به همين خاطر منطقه دارخوين به رغم پيشنهاد گروه بررسى کننده انتخاب نشد.
 
چه عوامل ديگرى در انتخاب منطقه بوشهر براى احداث نيروگاه هسته يى دخيل بود؟
 
مساله اياب و ذهاب و سهولت دسترسى نيز مورد مهمى است. ببينيد، حتى در منطقه زلزله خيز هم مى توان نيروگاه هسته يى ساخت مشروط به اينکه ملاحظات ايمنى و ساختارى را در نظر گرفته باشيم.
 
چه تفاوتى ميان نيروگاه هاى اتمى مدل روسى و غربى وجود دارد؟
 
به اتفاق معاونت نيروگاه هاى هسته يى، در مدتى که با ايشان همکارى مى کردم، بازديدى از چند نيروگاه روسى احداث شده در چند کشور به عمل آورديم؛ دوتا در فنلاند و دانمارک بود و ديگرى در جنوب روسيه.
 
آنها نيروگاه هاى ساده يى بودند که ظرفيت چهارصد مگاواتى داشتند اما تکنولوژى ساخت آنها با نيروگاه هايى که درغرب ساخته مى شد، اصلاً قابل قياس نبود.
اين در حالى بود که خود دانمارکى ها و فنلاندى ها درطراحى و ساخت نيروگاه هايشان به مقدار خيلى زيادى، ضوابط و ايده هاى روسى را تغيير داده بودند. با اين وجود، آن نيروگاه ها مطلقاً قابل مقايسه با نيروگاه هاى آمريکايى يا حتى آلمانى نبود.
 
نگاه دولت درآن وقت به نيروگاه بوشهر چگونه بود و چه تصميمى درباره آن گرفته شد؟
 
قبلاً گفته ام که پس از انقلاب مرحوم مهندس بازرگان رئيس دولت موقت ازمن خواستند تا واقعيت هاى موجود درباره نيروگاه هاى بوشهر و اهواز را با نظرخواهى از افراد متخصص در سطح کل کشور جمع آورى کنم و براساس اين نظرات، گزارشى به دولت و شوراى انقلاب ارائه دهم تا هر تصميمى را که آنها گرفتند اجرا کنيم.
 
درآن موقع حدود 65 درصد ازدو واحد نيروگاه بوشهر آماده بود و نيروگاه اهواز هم حداکثر 12 درصدش ساخته شده بود. اين بود که شوراى انقلاب بعد از بررسى گزارش به اين نتيجه رسيدند که نيروگاه اهواز را کناربگذارند و قراردادش فسخ شود اما نيروگاه بوشهر را اگر بشود تکميل کنند.
 
ايران خسارتى هم پرداخت کرد؟
 
نمى دانم. چون بعد از اتمام دوره مسووليت من در اين باره اقدام شد که بايد از آقاى دکتر امراللهى رياست وقت سازمان سوال شود.
 
من فقط اين را مى دانم که تمامى طرف هاى قرارداد ايران، حتى قراردادهاى مربوط به تامين اورانيوم و غنى سازى را به طور يکجانبه فسخ کردند.
 
البته اصولاً اوايل انقلاب به علت مشکلات خاص آن دوره، ايران اين امکان را نداشت که مثلاً حقوق متقابل طرف ها را بدهد يا حق الشرکه سازمان انرژى اتمى يا هر سازمان ديگر به نمايندگى دولت ايران مستقيماً پرداخت شود.
 
آن موقع اصلاً اولويت ها با اين مسائل نبود، چرا که مشکلات حادترى وجود داشت. مضاف بر اينکه در آن موقع جو سياسى و احساسات ضدغربى در سطح جامعه و اکثر مسوولان مزيد بر علت بود.
 
بسيار گفته مى شد که اصلاً چرا ما بايد برويم و با غربى ها ازجمله آلمان و فرانسه قرارداد ببنديم. از سوى ديگر تامين اعتبار و پرداختن به مشکلات سازمان انرژى اتمى مانع از در اولويت قرار گرفتن نيروگاه هاى هسته يى بود.
 
اين شد که تا ما به خودمان بياييم آلمان ها با شکايت و ادعاى خسارت و ... خودشان بريدند و دوختند و قراردادها فسخ شد.
 
يادم مى آيد آن اوايل داخل خود سازمان مخالفت هاى بسيار زيادى با نيروگاه بوشهر مى شد. به عقيده آنها " خون واحد نيروگاه بوشهر در سازمان انرژى اتمى هميشه قرمزتر از واحدهاى ديگر سازمان بوده " و خيلى بيشتراز پروژه هاى ديگر به آن اهميت داده مى شد.
 
بنابراین اگر بگوييم آلمان ها کار نيروگاه بوشهر را تعطيل کردند و پروژه متوقف شد، تحليل درستى نيست. در اينجا بد نيست موردى را ذکر کنم که در دوره مسووليتم شاهد آن بودم. دربوشهر ما يک انبار مجهز و مملو از مصالح ساختمانى و لوازم داشتيم.
 
آن موقع هر موسسه و سازمانى را که فکرش را بکنيد به اين انبار چشم داشت. يک روز شاهد اين بوديم که براى انتقال آب از يک طرف جاده هاى محلى به طرف ديگر از لوله هاى بسيار گران قيمت و نادر از جنس تيتانيوم که در قلب نيروگاه به کار مى رود به جاى لوله هاى چدنى استفاده کرده بودند و اتومبيل هم از روى اين لوله رد مى شد. وقتى مى پرسيديم چرا؟ پاسخ مى دادند جهاد کرده.
 
باز يادم مى آيد سازمان انرژى اتمى چند موسسه آموزشى بسيارعالى داشت. به همين علت شهيد رجايى از من خواستند تا امکانات آن را در اختيار آموزش و پرورش تهران قرار دهيم. مجموعه اين قضايا نشان مى دهد که شرايط آن دوران به خصوص سال هاى اول نه ايجاب مى کرد و نه مقدور بود که بخواهيم به توانمند کردن نيروگاه هسته يى بوشهر بپردازيم.

نظر شما :