چمران، مردی از تبار جهاد و آزادی
شهید چمران را نخست باید شناخت. چرا که بدون شناخت عظمت اندیشههایش و بزرگی روح و قلبش نمیتوان به عظمت و شکوه شخصیت او پی برد. اسوهها نادرند. گوهر انسانی ایشان ناب است. چمران تربیت یافته جامعه سنتی و مذهبی ایران و رشد یافته در محلههای سنتی پامنار و محله سربیلک تهران بود. او آمیخته با تجدد و سنت و آموخته دارالفنون و مکتب فکری امام خمینی، آیتالله طالقانی و شهید مطهری بود. او در دانشکده فنی دانشگاهتهران و مهمترین مراکز آموزشی فیزیک آمریکا تا مراحل فوق دکتری پیش رفت. اما همچنان اهل ایمان و عقیده و باورهای دینی خود بود. هرگز سیاستپیشه وسیاستمدار از نوع و جنس امروزین نبود. او خرقه درویشی، لباس دانشگاهی وکلاه دولتمردی را در زیر گامهای مجاهدانه خویش قرار داد و لباس جهاد رابا شهادت در هم آمیخت.
مصطفی چمران فرزند زمانه خود بود. همواره در جستجوی عدالت، آزادی و رهایی انسان بود. در ایالات متحده بنیانگذار نحله و حرکت دانشجویان مسلمان شد. یعنی علم و عمل را با هم پبوند داد. پس از ماجرای 15خرداد به مصر رفت. نخستین اردوگاه و پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه را پایه گذاشت و جالب آنکه این شخصیت آزادمنش در مقابل انحراف میزبان که جمال عبدالناصر است ایستادگی میکند. وی رو در رو نسبت به تفرقه امت اسلامی و ماجرای آلوده ناسیونالیسم عربی نقد آگاهانه و دلسوزانه میکند و جمال عبدالناصر و رهبر فقید مصر که از بنیانگذاران نحله ناسیونالیسم عربی و قومگرایی عربی است در برابر اعتراض و منطق شهید چمران به تکریم و تائید اندیشههای والای مرحوم چمران میپردازد.
چمران به دعوت امام موسی صدر به لبنان میرود. مونس امام صدر و محرومین و شیعیان آن دیار میگردد. کسانی که با تاریخ منطقه و تحول فکری مردم لبنان آشنا هستند، نیک میدانند که امام صدر و چمران یک امت را احیا میکنند. شیعه تجلی حضور پیدا میکند. اعتماد به نفس خود راباز مییابد. حرکت المحرومین لبنان از آبشخور دو بزرگ ایرانی یعنی امام صدر و شهید چمران شکل میگیرد. رمز اعلای ماندگاری و مقاومت امروزین لبنان از عمق اقدامات جهادی، فرهنگی و آموزشی صدر و چمران ریشه میگیرد تا نسلی که فرهیخته و سرآمد امت اسلامی و امت عرب است، ظهور میکند. چمران فرزندزمانه بود ولی توانسته بود درگذر سنت به مدرنیته، اصول خودش را حفظ کند.این نشانگر تربیت و خودسازی وی است. هیچگاه حاضر نشد در دامان اندیشههای انحرافی و پر زرق و برق چپ یا مقاومت بی هویت یاسر عرفات قراربگیرد. انسانهای پر فضیلت سرچشمه مهربانی و وحدت هستند. شکوه شِکوههای پر درد زمانه وی را در مناجاتش میتوان یافت. او روح بلند بیداری است و این بیداری را با درد دشنام و تهمت آن روزگار تجربه میکند. او انسانی بودکه جدا محاسب خودش بود. هیچگاه غرور و خودخواهی نتوانست وی را از مسیر حق و عدالت گمراه کند.
او اسوه بود و جمع اضداد. شخصیتهای متفاوت و متضاد در وجودش جمع شده بود و او توانست قدر هر کدام را با خوبی پاس دارد.یک انسان آگاه به زمان و جهان به سیاست و جهاد و ایدئولوژیها و مکاتب فکری از یک سو، یک هنرمند نقاش، طناز، اهل ادب و قلم از سوی دگر! یک رزمنده جنگجوی که مصداق کلام امیر مومنان بود و به اقصی دشمن مینگریست و آرامش ظاهریاش چهره ملکوتی و صبوری با مجاهدت و ریاضت قوام و شکل گرفته بود. چمران با فداکاری معنی پیدا میکند. با مناجات و دعاهای نیمه شبش و تضرع سحرگاهانش آموزگار و اسوه انسان و تاریخ میگردد. او میداند چه میگوید و چه میکند. سحر قلمش را با بینش رها گشته از قید و بند این جهان فانی پیوند میزند و میگوید:
"خدایا همیشه میخواستم که شمع باشم بسوزم نور بدهم و نمونهای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم. میخواستم دردریای فقر غوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم. خدایا تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم. تومرا آه کردی که از سینه بینوایان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا دردریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان تنهایی سوزاندی... تو پوچی لذات زود گذر را عیان نمودی تو ناپایداری روزگار را نشانمان دادی لذت مبارزه را چشاندی و ارزش شهادت راآموختی."
چمران شیفته امام و مرشد خود بود. امام خمینی رامظهر همه فضیلتها میدانست که در جستجویش جوانی و عمرش را هزینه کرده بود. با وقوع انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی با باور و ایمان و صداقت و اخلاص خود نسبت به امام خمینی پس از بیست و چند سال هجرت پای به وطن میگذارد. او امین امام بود از همان آغاز پیروزی انقلاب آرام و متین در زمره نخستین اصحاب امام در شکلگیری و آموزش و تربیت نیروهای انقلابی گامهای عملی بر میدارد. خود را اسیر جدولبندیهای صوری سیاسی زمانه نمیکند. گویی چشمانش به حقیقت روشن شده بود. هرجایی که جهاد و خون واخلاص و گذشت درکردستان یا جبهههای جنگ ضرورت مینمود، شهید چمران آنجا بود. درشکلگیری ستاد جنگهای نامنظم و نیروهای مقاومت مردمی در جنوب به اتفاق آیت الله خامنهای گامهای عملی برداشتند. هر دو از فرماندهی آن ایام جنگ خون دل فراوانی داشتند ولی چون صخرههای ساحل صبر و نجابت به عظمت و آینده ایران و انقلاب و اسلام میاندیشیدند. چمران به این دلیل بزرگ بود که خود خواسته بود نه رقیبانش که کوچک بودند و کوچک بین! او ازتبار مردان تاریخ اسلام، ایران است. تجلی اندیشههایش را از رفتار و کردار و باورهایش میتوان فهمید. او عارفی سالک و خود ساخته و الگوی ماندگار و اسوه همیشگی برای انسان ایرانی و جوان ایرانی است. اگرچه چمران شهید خرداد است و قربانی کفر و ظلم ولی او قرائت دیگری از بارزترین و منحصرترین مجاهدفی سبیل الله در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. او زاده جهاد و شهادت، مصیبت دیده ایام هجرت و اسوه مقاومت و عارفی سالک و انسانی خود ساخته و فداکار و درد آشنایی بود که همواره در پشتیبانی مجاهدتهای تاریخی ملت ایران و امت اسلامی ماندگار است. قلم از وصف اوصافش عاجز است. تنها به رسم ادب قسمتی از نجوای دلش را با هم میخوانیم که در آخرین لحظات عمرش این گونه نوشت:
”خدایا تو را شکر میکنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم. به ارزش کیمیایی درد پی ببرم و ناخالصیهای وجودم را در آتش درد بسوزم و خواستههای نفسانی خود را زیر کوهی از غم و درد بکوبم و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت وجود خود را حس کنم."
نظر شما :