در مورد روسيه احساساتى نباشيم
یکی از نمایندگان مجلس اظهار نظر کرده است که اگر روسیه در شورای امنیت بر سر پرونده هستهای به ما رای منفی داده است، در حقیقت میخواسته است جلوی فتنه بزرگتری را بگیرد. این در حالی است که روسیه با ممانعت از تحویل S-300 به ایران و مخالفت با عضویت ایران در معاهده شانگهای به نظر میرسد روشی دیگر در رابطه با ایران اتخاذ کرده است.
گفتاری از بهرام امیراحمدیان کارشناس مسائل روسیه در این زمینه:
این که همیشه گفته میشود روسیه در این قطعنامهها سعی میکند کمترین ضرر را برای ایران داشته باشد و گفته میشود تا آنجا که بتواند تلاش میکند از غلظت و حدت این قطعنامهها نسبت به ایران بکاهد، سخن درستی است. روسیه منافعی را برای خودش دارد. اما اگر در نظر بگیریم که ایران فقط یک درصد در روابط تجاری و اقتصادی روسیه سهم دارد نباید بیش از این انتظار داشته باشیم روسیه بیش از این منافع خود را به منافع ترجیح دهد. چرا که هر کس تلاش میکند منافع خود را بر منافع دیگران ترجیح دهد.
این که روسیه سامانههای S-300 را تحویل نداده است، آن هم بحثی است که تحت تاثیر مناسبات روسیه با غرب نیز میتواند باشد به انضمام این که در نظر گرفتن فضای تحریم چهارم نیز بسیار مهم است. از این منظر با وجود این که ایران و روسیه در سال 2005 این قرارداد را امضا کردند و ایران نیز اعتبارهای لازم را برای آن پرداخته کرده است ولی روسیه تا کنون آن را به تاخیر انداخته است، بسیار معنادار است. اگر بنا بوده که این موشکها فروخته نشوند پس چرا روسیه این قرارداد را منعقد کرده است. دیگر این که اگر روسیه تحت تاثیر معاهده جدید قرار گرفته باشد باید خسارتهای ایران را بپردازد چرا که روسیه به تعهدات خود عمل نکرده است. ارزش این قرارداد نزدیک به 800 میلیارد دلار بوده است.
درباره پیمان شانگهای باید در نظر داشته باشیم که ایران عضو ناظر آن است. ایران از طرف دیگر عضو جنبش غیرمتعهدها نیز هست. اگر ایران بخواهد وارد چنین سازمانهای منطقهای که فعالیتهایشان بیشتر امنیتی است، شود با توجه به این که ایران عضو جنبش غیر متعهدها نیز هست این عضویت کمی با آن مغایرت دارد. با این حال ایران عضو ناظر بوده است. آنها نیز بر اساس پیماننامه شانگهای برای پذیرش عضو جدید نیز تا کنون اقدام نکردهاند تا این که اخیرا پذیرفتند عضوگیری جدید را بررسی کنند.
شاید بتوان گفت این قضیه شبیه عضویت روسیه در پیمان ناتو است. یعنی این مسئله یک ممانعت الجمع را به وجود آورده است. شانگهای ممکن است از لحاظ اقتصادی و منطقهای پیمان خوبی باشد ولی نگاه به شانگهای به عنوان یک سازمان منطقهای در مقابل ناتو بر اساس آنچه صحبت میشود و گفته میشود تصور غلطی است.
از این منظر اگر ایران به سازمان شانگهای به عنوان عضو پذیرفته نشود، زیاد برای ایران ضرر نخواهد داشت. به نظر من ایران آنچه میخواهد به دست بیاورد را در منطقه میتواند به دست آورد. به نظر میرسد پیمان شانگهای بیشتر مربوط به کشورهای آسیای مرکزی است. از طرفی چین و روسیه که در این پیمان عضویت دارند، حجم روابطشان با غرب آن قدری هست که تا دهههای آینده بتوانند در برابر غرب یا امریکا یا ناتو نایستند.
از این منظر به نظر من پیمان شانگهای مجموعهای از تضادها است. مثل چین و هندوستان یا هند و پاکستان، اگرچه هند و پاکستان دو عضو ناظر هستند ولی این کشورها رقابتشان با یکدیگر و همزمان رقابت دو جانبه یا چند جانبهشان با چین و همین طور مناسبات هندوستان با امریکا مجموعهای از تضادها را شکل داده است که من بارها به آن اشاره کردهام. به نظر من اگر ایران در شانگهای پذیرفته نشده است، چیز زیادی از دست نداده است.
بنابر این آینده روابط ایران و روسیه رابطهای چند مجهولی است. نخست این که نگاه روسها به ایران متفاوت است. اگر رابطه ما با غرب اصلاح بشود شاید روسیه دیگر در ایران نقشی نخواهد داشت. یکی از علل تیرگی روابط ایران با غرب که به راحتی هم ترمیم نمیشود ممکن است خود روسیه نیز باشد که بخواهد از این فضا استفاده هم بکند.
اینکه ما به روسیه در روابط خارجیمان بیش از اندازه اهمیت میدهیم شاید به این دلیل است که ما به تکنولوژی غرب نیاز داریم و غرب این نیاز ما را تامین نمیکند، روسیه میتواند این نیاز ما را تامین کند. کما این که روسیه این کار را برای ما انجام هم داده است. در مسائل هوا – فضا، موشکی، بالستیک یا تسلیحات نظامی به ما کمک کرده است.
ما باید این را هم بدانیم که اتکا به نیروهای ملی از همه چیز بهتر است. طبیعی است که روسیه هر جا منافعش ایجاب کند با ما خواهد بود و هر جا نسبت به منافعش احساس خطر کند سیاست خود را تغییر خواهد داد. مثل هر کشور دیگری، ما نباید فراموش کنیم که دوستان و دشمنان در صحنه بینالمللی دائمی نیستند. تنها منافع ملی دائمی است. من فکر میکنم که مناسبات با روسیه بستگی به نگاه ما به روسیه و نگاه روسیه به ما دارد. در این دو منظر هم روسها نسبت به ما اشکال دارند و هم ما نسبت به روسها. ما باید نوع روابط خود را عقلاییتر کنیم و احساس را کمتر در مناسبات بین المللی دخالت بدهیم. هر کشوری میتواند مثل روسیه دو گانه عمل کند.
ما باید در دیپلماسی خود کاملا احساسات را کنار بگذاریم و واقعیتر و منطقیتر عمل کنیم. به اعتقاد من سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است.
ما اگر بتوانیم سیاست داخلی خود را اصلاح بکنیم و قدرت خود را مبتنی بر نیروهای ملی بکنیم و در زمینه ایجاد وحدت و تمایت ملی خودمان بهتر کار کنیم موفقتر خواهیم بود. ایران این پتانسیل را دارد ولی باید بیشتر به کار بگیرد. تواناییهای ما در سیاست خارجی باید بر مبنای سیاست داخلی ما استوار شود و دستگاه دیپلماسی ما باید بیشتر این را دقت کند. من خیلی امیدوار هستم که در آینده روابط ایران و روسیه بیشتر به سمت عملگرایی برود تا به سمت احساسی و دورهای و غلیانی.
نظر شما :