قطعنامه 1929و ناکارآمدی دیپلماسی پوپولیستی
نویسنده خبر:
جاوید قربان اوغلى
یادداشتی از جاوید قربان اوغلی برای دیپلماسی ایرانی.
روز پنجشنبه (19/03/1389) قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد در باره پرونده هستهای ایران با 12 رای موافق، دو رای مخالف و یک رای ممتنع به تصویب رسید. دو کشور برزیل و ترکیه که مبتکر "اعلامیه تهران" بودند با تصویب قطعنامهای که آن را مغایر با تلاشهای خود میدانستند، به مخالفت برخاسته و به آن رای منفی دادند. لبنان، متحد استراتژیک ایران به آن رای ممتنع داد.
پنج کشور اعضاء دائم (آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین) از قبل حمایت خود را از مفاد قطعنامه اعلام کرده بودند. از میان هفت عضو دیگر سه کشور آفریقایی نیجریه، گابن و اوگاندا که هرسه از اعضاء نهضت عدم تعهد هستهای به همراه ژاپن، اتریش، مکزیک و بوسنی هرزگوین دیگر کشورهایی بودند که به درخواستهای مکرر ایران وقعی ننهاده و ترجیح دادند در کنار بانیان قطعنامه با رای مثبت خود از مفاد آن حمایت نمایند.
پنج کشور اعضاء دائم (آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین) از قبل حمایت خود را از مفاد قطعنامه اعلام کرده بودند. از میان هفت عضو دیگر سه کشور آفریقایی نیجریه، گابن و اوگاندا که هرسه از اعضاء نهضت عدم تعهد هستهای به همراه ژاپن، اتریش، مکزیک و بوسنی هرزگوین دیگر کشورهایی بودند که به درخواستهای مکرر ایران وقعی ننهاده و ترجیح دادند در کنار بانیان قطعنامه با رای مثبت خود از مفاد آن حمایت نمایند.
آقای احمدی نژاد اولین مقام ایرانی بود که با ادبیات مخصوص خود به تصویب این قطعنامه واکنش نشان داد. او در جریان دیدار از تاجیکستان در مقام پاسخ به سوالاتی در خصوص تصویب قطعنامه چهارم شورای امنیت آن را بیارزش خواند و تاکید کرد " این قطعنامهها برای ملت ایران پشیزی نمیارزد، به یکی از آنها پیغام دادم که این قطعنامههایی که شما صادر میکنید مثل دستمال مصرف شدهای است که باید در زبالهدان انداخته شود".(خبر آنلاین-چهارشنبه 19 خرداد-خروجی 67851). ایشان مطالب بیشتری را در جریان بازدید از چین در باره قطعنامه مذکور بیان کرد که بخاطر اختصار از بیان آن صرفنظر و خوانندگان یادداشت را به مراجعه به متن ارجاع میدهم.
در این یادداشت قصد ندارم به محتوای این قطعنامه و تاثیرات احتمالی آن بر آینده پرونده هستهای بپردازم و این موارد را در مقالهای بهطور جداگانه تشریح خواهم کرد. هدف از این یادداشت نشان دادن صحت و سقم حرفهای رییس دولت در واکنش به قطعنامه و تلاشهای بی وقفه (و البته بی ثمری) که خود ایشان و دستگاه دیپلماسی دولت برای تاثیرگذاری و جلب آراء کشورهای عضو شورای امنیت برای مخالفت با همین "ورق پاره و دستمال مصرف شده" ای که برای ملت ما "پشیزی" نمیارزد انجام دادند.
1) بدون هیچ اغراقی دستگاه دیپلماسی دولت از تمام ظرفیتهای موجود خود برای ممعانت از تصویب ابن قطعنامه استفاده کرد و آقای منوچهر متکی شخصا به همه کشورهای اعضاء دائم و غیر دائم شورای امنیت سفر کرد تا بتواند یا جلوی صدور قطعنامه را بگیرد و یا بر آراء کشورهای عضو شورای امنیت در هنگام رایگیری تاثیر بگذارد. اگر به کشوری هم سفر نکرد دلیلش نه عدم رغبت مشارالیه بلکه عدم پذیرش ایشان از سوی کشور هدف بود. متکی برای تحقق این مهم به یک بدعت سیاسی هم دست زد و آن "دعوت از نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد برای مهمانی شام در اقامتگاه سفیر و نماینده دائم کشورمان در سازمان ملل متحد بود". خانم سوزان رایس به همراه 14 عضو دیگر از سوی آقای خزاعی به مهمانی شامیکه آقای متکی در آن حضور داشت دعوت شدند. هرچند که خانم رایس و چند کشور دیگر غربی ترجیح دادند نفرات دون پایه سفارت را به این دعوت سخاوتمندانه اعزام نمایند که در عرف دیپلماتیک نوعی"بی اعتنایی" به میزبان است. برخی از آنان هم در پایان این میهمانی "به اینکه شام خوبی " تناول کردند اکتفاء کردند.
اخبار منتشره از سفرهای مکرر متکی به کشورها "بسیار خوشبینانه" تنظیم و از طریق رسانههای دولت آگراندیسمان میشد. به یاد دارم اخبارسفر ایشان همراه به گابن و اوگاندا، همراهی این کشورها با ایران در مساله قطعنامه احتمالی را القاء میکرد، در حالیکه بر هیچکس پوشیده نبود که این کشورها "نه میخواهند و نه میتوانند" در شورای امنیت در حمایت از ایران برعلیه قطعنامه پیشنهادی رای بدهند و در خوشبینانهترین ارزیابی همانطور که آقای احمدی نژاد در شانگهای گفت " مىماند سه عضو ديگر که به ما گفتهاند به شدت تحت فشار هستند".
سفر متکی به بوسنی یکی دیگر از اعضاء غیر دائم شورای امنیت با حاشیه دیگری همراه بود. دفتر رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین قبل از ملاقات با متکی با صدور بیانیهای "حمایت این کشور از تحریمهای احتمالی شورای امنیت علیه ایران را اعلام کرد " و پس از دیدارمتکی با آقای "حارث سیلایجیچ" رییس شورای ریاست جمهوری بوسنی نیز دفتر آقای سیلایجیچ با صدور بیانیهای تاکید کرده بود "بوسنی با همپیمانان غربی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص تحریمهای احتمالی علیه ایران به علت برنامه هستهای تهران، متحد خواهد شد"(تابناک-8/2/89-کد خبر 95608). معلوم نیست چگونه وزیر خارجه دولت مکتبی که دکترین سیاست خارجی را "عزت، حکمت و مصلحت" اعلام کرده است این چنین توهینی را به جان میخرد و دم بر نمیآورد تا شاید از این رهگذر ولو رای ممتنعی از بوسنی را داشته باشد. تردید ندارم اگر اسلاف آقای متکی (خرازی وزیر خارجه دولت اصلاحات و متهم به سازشکاری و مرعوب بودن در مقابل غربیها و حتی ولایتی وزیر خارجه اسبق) در چنین وضع توهین آمیزی قرار میگرفتند آن را تحمل نکرده و از ملاقات با آن فرد-در هر مقامیکه باشد- سرباز میزدند.
متکی حتی از سفر ژاپن - محل ماموریت دیپلماتیک سابق خود- هم با علم به موضع غیرقابل تغییر آن کشور در قبال قطعنامه غافل نماند و رایزنیهای خود را به این کشور هم تسری داد. جالب است که آقای احمدی نژاد درسفر اخیر به شانگهای (پس از رای مثبت این کشور به قطعنامه) با سخیف ترین عبارات از این کشور-ژاپن- یاد کرده و گفت "..... چطور کشورى که پادگان نظامى آمريکا در آن مستقر است مىتواند راى مستقل بدهد؟ معلوم است که رايش مستقل نيست".(سایت خبری فرارو 21 خرداد و همچنین فارس نیوز/ایرنا و....). با این توصیف درک اینکه آقای متکی برای انجام چه کاری به توکیو رفته بود اندکی دشوار مینماید.
2) علاوه بر متکی که از همه ظرفیتهای دستگاه دیپلماسی- و اعتبار کشورمان- برای تاثیرگذاری بر آراء کشورهای شورای امنیت استفاده کرد، سفرها و تلاشهای شخص آقای احمدی نژاد نیزدر راستای تاثیرگذاری بر صحنه بینالمللی برای جلوگیری از صدور قطعنامه بود که از جمله این اقدامات به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
*حضور ایشان در جمع وزرای خارجه 192 کشور که برای بازنگری معاهده عدم توسعه سلاحهای هستهای در نیویورک جمع شده بودند. وی در حاشیه این اجلاس در مصاحبه با روزنامه بوستون گلاب اهمیت قطعنامه شورای امنیت برای ایران در در قالب جملاتی که قطعنامه را مرتبط به روابط ایران و امریکا میکرد چنین بیان کرد: "ما نشانه های خوبی را برای بهبود روابط با آمریکا فرستادیم اما پاسخ طرف مقابل مناسب نبود... تصویب قطعنامه دیگری در شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران باعث خواهد شد تا راه روابط آمریکا و ایران برای همیشه بسته شود... عدهای در داخل آمریکا و برخی اعضاء شورای امنیت، اوباما را به سرعت به سمت یک موضعگیری تند علیه ایران سوق میدهند که این موضوع به نفع دولت آقای اوباما نیست....(پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامیایران- چهارشنبه 15 /2/1389).
*سخنان آقای احمدی نژاد و یا به تعبیر بهتر دیپلماسی عمومی و شفاف او در ترغیب روسیه به عدم پیروی از آمریکا در مساله هستهای کشورمان با واکنش بسیار تندی از زبان یکی از مشاورین مدودوف روبرو شد. آقای احمدی نژاد در سخنرانی خود در اجتماع مردم کرمان با اشاره به اين که «امروز توضيح دادن رفتار آقای مدودف به ملت ايران برای ما خيلی مشکل شده است» گفته بود: «ما نبايد ببينيم که همسايه ما (روسيه) در مواقع حساس در کنار کسانی قرار میگيرد که سی سال است با همه توان عليه ملت ما دشمنی کرده اند. اين قابل توجيه و قابل قبول ملت ايران نيست.» لابد آیشان بر این تصور بود که پس از این اطهارات روسها متنبه شده و از آمریکا فاصله خواهند گرفت.
یک روز پس از این سخنان آقای سرگئی پريخودکو، دستيار و مشاور ارشد سياست خارجی رييس جمهور روسيه، با تاکید بر اینکه: "موضع ما در قبال مناقشه هستهای ايران موضع روسيه است؛ و بيانگر منافع همه ملت بزرگ روسيه است و اين موضع نمیتواند در طرفداری آمريکا و يا جانبداری ايران باشد و در راستای طرفداری از آمريکا يا جانبداری از ايران نيست بلکه مسکو منافع درازمدت خود را مد نظر دارد و روسيه بدون ترديد به دنبال دستيابی به منافع ملی دراز مدت خود است "در پاسخ به انتقاد احمدی نژاد گفت: "هيچکس هرگز نتوانسته که با عوام فريبی سياسی قدرت خود را حفظ کند. من اطمينان دارم که تاريخ هزاران ساله ايران خود شاهد اين مدعا است."
اين مقام روسی همچنين تاکيد کرد: "هرگونه غيرقابل پيشبينی بودن، هرگونه افراط گرايی سياسی، فقدان شفافيت و غيرقابل پيگيری کردن در اتخاذ تصميمات مرتبط به جامعه بينالمللی که موجبات نگرانی همگانی را فراهم میآورد، برای ما پذيرفتنی نيست."
تصور میکنم این صریحترین موضعی است که روسها از زمان بینالمللی شدن مساله هستهای در قبال ایران اتخاذ کرده اند که با شفاف ترین عبارات در مورد رییس یک کشور آن هم از زبان یک مقام رده پایین بیان شده است.
اين مقام روسی همچنين تاکيد کرد: "هرگونه غيرقابل پيشبينی بودن، هرگونه افراط گرايی سياسی، فقدان شفافيت و غيرقابل پيگيری کردن در اتخاذ تصميمات مرتبط به جامعه بينالمللی که موجبات نگرانی همگانی را فراهم میآورد، برای ما پذيرفتنی نيست."
تصور میکنم این صریحترین موضعی است که روسها از زمان بینالمللی شدن مساله هستهای در قبال ایران اتخاذ کرده اند که با شفاف ترین عبارات در مورد رییس یک کشور آن هم از زبان یک مقام رده پایین بیان شده است.
*عدول –یا به زبان بهتر عقبنشینی - ایران از نظرات 9 ماه قبل خود در مساله مبادله سوخت اقدامی تاخیری دیگر ایران برای تاثیرگذاری در روند صدور قطعنامه بود. در همین رابطه آقای احمدی نژاد تمام هم و غم خود را به کار گرفت تا اردوغان در نشست گروه 15 تهران شرکت نماید. هدف از این تلاشها نهایی کردن موافقت ایران با مبادله اورانیوم 5/3 درصد با اورانیم مورد نیاز رآکتور تهران بود. اما آقای اردوغان که برای حضور خود شرایطی را مشخص کرده بود نهایتا پس از اطمینان از موضع تهران در مساله مبادله آن هم با محوریت ترکیه با حضور چند ساعته خود در تهران و امضاء "اعلامیه تهران " به همراه رییس جمهور برزیل اقدامیمثبت –ولی با تاخیر – را برای ممانعت از صدور و
تصویب قطعنامه به انجام رساندند.
*سفر ایشان به اوگاندا-یکی از اعضاء غیر دائم شورای امنیت- و اختصاص بخش مهمی از مذاکرات به مساله هستهای و قطعنامه شورای امنیت(به اخبار سفر مراجعه شود). جالب اینکه علاوه بر سفر آقای احمدی نژاد، آقای متکی در یک سفر جداگانه و آقای دکتر لاریجانی رییس مجلس(برای شرکت در اجلاس بین المجالس اسلامی) نیز به این کشور آفریقایی سفر کرده بودند که به طور طبیعی مساله هستهای بکی از محورهای اصلی مذاکرات مقامات کشورمان با رییس جمهور و دیگر مسولین اوگاندایی بود.
تصویب قطعنامه به انجام رساندند.
*سفر ایشان به اوگاندا-یکی از اعضاء غیر دائم شورای امنیت- و اختصاص بخش مهمی از مذاکرات به مساله هستهای و قطعنامه شورای امنیت(به اخبار سفر مراجعه شود). جالب اینکه علاوه بر سفر آقای احمدی نژاد، آقای متکی در یک سفر جداگانه و آقای دکتر لاریجانی رییس مجلس(برای شرکت در اجلاس بین المجالس اسلامی) نیز به این کشور آفریقایی سفر کرده بودند که به طور طبیعی مساله هستهای بکی از محورهای اصلی مذاکرات مقامات کشورمان با رییس جمهور و دیگر مسولین اوگاندایی بود.
موارد فوق در کنار امتیازات بیشماراقتصادی و تجاری است که به دولتهای روسیه و چین داده شد تا شاید با تلاش خود مانع از تصویب همین "کاغذ بی ارزش" شوند.
با این همه تلاش، رفت و آمد و پیامهای دیپلماتیک، آقای احمدی نژاد در جریان دیدار از شانگهای موضع خود را در باره قطعنامه و آراء کشورها با به کارگیری عباراتی همچون "کاغذی بی ارزش که پشیزی نمیارزد - فاقد ارزش حقوقی- ضعف سیاسی و منطق-تیر خلاصی به شورای امنیت و سیاست تغییر اوباما و....." تکرار کرد. حال باید منتظر بود و دید:
اولا: ملت چه هزینه هنگفتی را برای همین کاغذ بی ارزش خواهد پرداخت.
ثانیا:همین آقایان از موضعی به مراتب ضعیفتر از گذشته به میز مذاکره با اعضاء موثر همین شورای امنیتی که "ابزار دست دولت آمريکاست و متعلق به ملتها نيست و ساختار آن دیکتاتوری است"(بخشی از مواضع آقای احمدی نژاد در شانگهای چین) باز خواهند گشت.
ثالثا: برخلاف تصریح اقای احمدی نژاد نه تنها راه روابط با آمریکا پس از تصویب این قطعنامه مسدود نخواهد شد بلکه کسانی که مستقیم و غیرمستقیم از طرف دولت با آمریکا مذاکره میکنند آن را ادامه خواهند داد. مگر نه اینکه حتی برای یک مذاکره پرمنفعت باید دست بالا را داشت یعنی همان کاری که امریکا پس از دریافت پیام آقای احمدی نژاد (ارسال نشانههای خوب و گرفتن پاسخ نامناسب) و در پاسخ به "اعلامیه تهران" در توزیع پیشنویس قطعنامه برای رایگیری و تصویب آن انجام داد.
یک تحقیق مستقل از سوی نهادهای مستقل نشان خواهد داد ملت ایران چه هزینههای گزافی را برای اتخاذ سیاستهای زیکزاکی و با شعارهای پر طمطراق و بی محتوای آقای احمدی نژاد که فقط برای مصارف داخلی است، پرداخته و میپردازد.
چه کسی مسول رسیدگی به عدول دولت از مشی "عزت، حکمت و مصلحت"ی است که از طرف رهبری به عنوان دکترین سیاست خارجی کشورتعیین شده است و کدام نهاد، سازمان و یا شورا مامور حفاظت از قانون اساسی است که رییس جمهور بر اساس سوگند خود ملزم به اجرای آن است؟ و از همه مهمتر چه کسی پاسخگوی توهین به کرامت این ملت است که بخاطر مطلقالعنان بودن یک فرد باید آن را تحمل نماید و دم فرو بندد چرا که هرگونه مخالفت با دولت و یا حتی نقد اشتباهات آن مترادف با توطئه و نفاق و کفر و تبعیت از اسکتبار جهانی است.
نظر شما :