رایزنیهایی از جنس شکست
نویسنده خبر:
حسین شیخالاسلام
گفتاری از حسین شیخ السلام، مشاور رئیس مجلس و تحلیلگر مسائل بینالملل برای دیپلماسی ایرانی.
سفرهای مکرر مقامهای امریکایی به منطقه با محوریت ایران و برنامه هستهای این کشور به عنوان مکملی برای رایزنیهای امریکا با طرفهای موثر در تصمیم گیری پیرامون پرونده هستهای ایران و تلاشی برای جلب همکاری کشورهای عربی در اقدامات مورد نظر واشنگتن دنبال شده و جای بحث و بررسی بیشتری دارد.
گفتاری از حسین شیخ السلام، مشاور رئیس مجلس و تحلیلگر مسائل بین المللی:
چنانچه سفرهای مقامهای امریکایی به منطقه موفق بود لازم نبود که در این میزان تکرار شود، از سفرهای مکرر این مقامات مشخص میشود که از سفرها و رایزنیهای قبلی دست آوردی بدست نیامده است.
در آخرین سفر شاهد رایزنیهای رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا با عربستان و امارات بودیم و هدف از این سفر جلب همکاری این کشورها برای همراه سازی چین در تحریم ایران اعلام شد؛ در این ارتباط باید گفت که اولا چین عاقلتر از آن است که امنیت انرژی خود را کاملا در اختیار امریکا یا کشورهایی تحت امر این کشور در خاورمیانه قرار دهد.
هیچ کشوری نیازهای راهبردی و حیاتی خود را وابسته به رقیب، دشمن یا وابستگان به آنها نمیکند. برای چین امنیت انرژی حیاتی است. این کشور پنجاه درصد انرژی مورد نیاز خود را از خلیج فارس وارد میکند.
این در حالی است که چهل درصد انرژی صادراتی دنیا از تنگه هرمز گذر میکند و امریکا تلاش دارد با اداره جریان انرژی این منطقه دنیا را اداره کند. قبل از انقلاب این کار به دلیل ژاندارمی شاه برای امریکا راحت بود اما پس از انقلاب این هدف با توجه به اسقلال ایران برای امریکا سخت شده است و اکنون شاهدیم که امریکا در هفت کشور از هشت کشور خلیج فارس پایگاه نظامی دارد تا جریان انرژی را بتواند تحت کنترل داشته باشد.
نکته این است که امنیت انرژی از قیمت انرژی اهمیت بیشتری دارد، برای چین همین مساله قابل توجه است. پکن برای این که اطمینان حاصل کند از سوی امریکا مورد بازی قرار نگرفته است، تلاش دارد منابع انرژی مستقلی از امریکا برای خود فراهم آورد. با این وجود واشنگتن در رایزنیهای خود تلاش دارند چین را به نفت و انرژی عربستان یا امارات به جای ایران سوق دهند؛ این سیاست به دلیل دوراندیشی مقامات چینی در بطن خود با شکست مواجه است. به کمک طلبیدن کشورهای دسته دومی مانند عربستان و امارات برای چنین منظوری خود گواه شکست امریکاییها همراه کردن چین است.
در عین حال اگر رایزنی مقامهای امریکایی حتی در مورد عربستان هم به نتیجه میرسید دیگر نیازی نبود که طی چند هفته اخیر مقامهای این کشور سفرهای متعددی به این منطقه داشته باشند؛ طی هفتههای اخیر شاهد سفر خانم کلینتون سپس مایکل مولن پس از او ژنرال پترائوس و در نهایت رابرت گیتس به عربستان بودیم. تکرار این سفرها نشان دهنده شکست مذاکرات امریکایی هاست.
از سوی دیگر امریکاییان در برخی از این سفرها اعلام میکنند که بدنبال اطمینان دادن به کشورهای منطقه برای حمایت از آنها در برابر حمله موشکی ایران هستند؛ این در حالی است که برای امریکا و کل غرب اسرائیل اهمیت و اولویت بیشتری به نسبت عربستان دارد. این در شرایطی است که اسرائیل نتوانست در جنگ سی و سه روزه با تمام توان ضد موشکی غرب و امریکا که در شمال فلسطین مستقر شده بود حتی یکی از موشکهای حزب الله را منحرف کند. همچنین در شرایطی که غرب مدعی است ایران حزب الله و حماس را مورد حمایت قرار میدهد، قصد دارند در مقابل ایران که قدرتی به مراتب بالاتر و پیشرفتهتر از حزب الله و حماس دارد از کشورهای منطقه دفاع کند.
سقوط شاه و عدم توانایی امریکا و غرب در حفظ قدرت او در مقابل خواست ملت ایران درس خوبی است که کشورهای منطقه اشتباه شاه یعنی حمایت از اسرائیل در درگیری اعراب و اسرئیل را در درگیری ایران و امریکا یا ایران و اسرائیل تکرار نکنند.
البته ایجاد هراس و دلهره به بهانه دروغ بزرگ مقابله با سلاح اتمی ایران بهانهای است برای حضور در منطقه، کنترل جریان نقت و جذب دلارهای نفتی برای اقتصاد ورشکسته امریکا که در قالب تقویت بنیه دفاعی کشورهای منطقه در مقابل ایران عرضه میشود.
نظر شما :