ترفندهای سیاسی «تزار پوتین»
انتظار دومای تک حزبی از انتخابات چند حزبی
ماهها پیش تحلیلگران خارجی انتخابات 2 دسامبر دومای روسیه را انتخاباتی قابل پیشبینی و به نوعی تشریفاتی قلمداد میکردند؛ این پیشبینی هنوز درست به نظر میرسد و شاید کمتر کسی درباره نتیجه نهایی آن تردید داشته باشد، اما به هم ریختگی خطوط سیاسی و آشفتگی حاکم بر جو سیاسی روسیه درک موقعیت فعلی و چگونگی رویدادهای بعدی را از همیشه دشوارتر کرده است.
ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه که از ماهها قبل از رسیدن به این سمت در مارس 2000 به طور رسمی و غیر رسمی (در مقام نخست وزیر و پس از آن به عنوان کفیل ریاست جمهوری) مرد شماره یک روسیه به شمار میرفته است، اکنون با خروج از کرملین قصد دارد کانون قدرت را نیز به جایی منتقل کند که خود در سالهای آتی در آن حضور دارد و این حرکت موجب تلاطم و آشفتگی جو سیاسی و درهم ریختن معادلات در روسیه شده است. این وضعیت به گونهای است که حتی هنوز به طور قطع نمیتوان برنامه پوتین و هدف او را از این اقدامات تعیین کرد.
در همین زمینه پوتین اواخر هفته گذشته (چهارشنبه) به طور رسمی حضور خود را در حزب «روسیه متحد» (Единая Россия) اعلام کرد، یکی از سه حزبی که برای ایجاد جو تصنعی سیاستهای حزبی و آزادی احزاب در روسیه توسط کرملین پدید آمدهاند.
اکنون با توجه به این که حضور پوتین در مقام ریاست این حزب قطعی است، پیشبینی میشود که او خود را برای نخستوزیری آماده کرده باشد؛ نقشی که در صورت تغییر نظام حاکم جمهوری به جمهوری پارلمانی، پوتین را قادر میسازد تا فارغ از تابوی سه دور متوالی ریاست جمهوری که قانون اساسی قدغن کرده است و دورههای محدود چهار ساله، مادامی که حزب یا احزاب متبوعاش اکثریت کرسیهای پارلمان را در اختیار دارند، در نقش نخستوزیر صاحب قدرت رشته امور را در روسیه در دست داشته باشد و رییسجمهوری که تا حد یک مقام تشریفاتی تنزل کرده، نقش عروسکی را در دستهای چیره عروسکگردانی مانند پوتین خواهد داشت.
البته برای تحقق این شرایط حزب متبوع پوتین یعنی «روسیه متحد» نیاز به تصاحب دو سوم کرسیهای دوما دارد تا بتواند به اصلاح قانون اساسی رای دهد، امتیازی که تنها نصیب اکثریتی مطلق میشود مانند آن چه در دوره پیشین انتخابات دوما در سال 2003 نصیب «روسیه متحد» شد؛ حزبی بیفرم و بیشخصیت متشکل از تودهای تکنوکرات که با هزینه کردن از محبوبیت پوتین و پشتیبانی او پیروز انتخابات شد. اکنون بار دیگر در حالی که محبوبیت پوتین به واسطه رونق اقتصادی و کسب مجدد افتخار و غرور ملی که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق از دست رفته بود، در اوج قرار دارد، پیروزی چشمگیر این حزب چندان بعید به نظر نمیرسد.
پوتین ظاهراً با تمهید دور اندیشانهای که در سال 2005 به بهانه تقویت احزاب و تحزب در روسیه وارد قانون انتخابات این کشور کرده، توانسته است با ایجاد محدودیتهایی فهرست احزاب مشروع برای حضور در انتخابات را به 11 حزب کاهش داده، نامزدهای مستقل را به کلی از انتخابات دوما حذف کرده، و در همین حال با وضع پیششرطهایی برای سهم بردن از کرسیهای دوما، حضور مخالفان خود را با اما و اگرهای فراوانی همراه کند؛ چیزی که فارغ از محبوبیت پوتین در بین عامه مردم روسیه و حمایت او از حزب «روسیه متحد» به معنای تضمین اطاعت اکثریت کرسیهای دوما از پوتین است.
اما به رغم تضمین پیروزی حزب مطلوب پوتین توسط این تمهیدات، هنوز برای کسب اکثریت مطلق بیش از دو سوم توسط «روسیه متحد» و پیاده کردن سناریویی که تحلیلگران از قبل پیشبینی کردهاند، تضمینی وجود ندارد.
در حقیقت بر اساس اصلاحیههایی که در سال 2005 وارد قانون انتخابات روسیه شد، حقوق حوزههای انتخابیهای که یک نماینده داشتند حذف شده و در عوض تقسیم کرسیهای دوما به نسبت آرای احزاب تعریف شد. البته تنها احزابی در این تقسیم شریک خواهند بود که توانسته باشند بیش از 7 درصد آراء را برای فهرست کلی خود کسب کنند. این تمهیدات برای احزاب کوچکتر و احزابی که مانند احزاب تحت حمایت دولت به رسانههای جمعی دسترسی ندارند به معنای مرگ آنی است و حتی شانس کسب یک کرسی را هم از آنها میگیرد.
در این شرایط و بر اساس آخرین نظرسنجیهایی که تا پیش از انتخابات انجام شده بود، علاوه بر حزب «روسیه متحد» تنها حزب کمونیست روسیه، یکی از احزاب اپوزیسیون روسیه، از عبور خود از این مانع 7 درصدی مطمئن است و از اکنون میتواند درباره سهماش از کرسیهای دوما تصمیمگیری کند. البته کارشناسان بر این عقیدهاند که این نظر سنجیها به این صورت قابل استناد نیستند و علاوه بر حزب کمونیست و «روسیه متحد»، حزب لیبرال دموکرات از سوی مخالفان پوتین و حزب «عدالت روسیه» از موافقان پوتین نیز شانس زیادی برای رد شدن از این مانع دارند.
اما حزب «عدالت روسیه»، یکی از احزاب سهگانه خلق شده توسط کرملین که در کنار «روسیه متحد» و حزب «نیروی مدنی» به پوتین وفاداری کامل دارد، ظاهراً با پشتیبانی رسمی پوتین از حزب «روسیه متحد» که در حیطه احزاب هوادار دولت رقیب او محسوب میشود، دچار بیشترین دردسر شده است. سرگئی میرونوف، رهبر این حزب که قطعاً یارای ایستادگی در برابر خواست «تزار پوتین» را ندارد نخواهد توانست به عنوان رقیبی برای «روسیه متحد» ظاهر شود و شاید به همین خاطر در آخرین لحظات حتی از شرکت در انتخابات منصرف شود.
این اقدام احتمالی «عدالت روسیه» به برآورده شدن خواست پوتین کمک خواهد کرد که چند روز پیش در صحن کنگره «روسیه متحد» اعلام کرده بود تنها یک پیروزی برای او و این حزب کافی نیست بلکه آن چه پوتین به آن احتیاج دارد، پیروزی چشمگیر است (مسالهای که شاید به طور تلویحی موید قصد و نیت پوتین برای کسب اکثریت مطلق تنها و تنها توسط حزب «روسیه متحد» باشد.)
به این ترتیب تقسیم کرسیهای دوما به سه حزب کمونیست، «روسیه متحد»، و سوسیال دموکرات منحصر خواهد شد که در این بین، سوسیال دموکراتها به رهبری ولادیمیر ژیرونوفسکی در مرکز هدف حملات پوتین چه قبل و چه بعد از انتخابات خواهند بود و حتی پیشبینی میشود این فشارها در مقطعی نه چندان دور به کنارهگیری ژیرونوفسکی از رهبری حزب و عقیم ماندن فعالیتهای آن بیانجامد؛ رویدادی که نیروهای فعال دومای آتی را به نمایندگان کمونیست و «روسیه متحد» محدود خواهد کرد.
از طرفی دیگر کمونیستها چنان با سیستم پوتینیسم حاکم بر روسیه در سالهای گذشته آمیخته و اجین شدهاند که شاید حتی با اندکی اغراق بتوان گفت پوتین حضور این ورشکستههای سیاسی و بازمانده دوران اتحاد جماهیر سوسیالیستی را در دوما به حضور احزاب مطیعی مانند «عدالت روسیه» ترجیح میدهد.
به این ترتیب در نهایت به نتیجهگیری عجیبی میرسیم که: در روسیه پوتین سیاست حمایت از تحزب و نظام چند حزبی به پدیده حکومت تکحزبی منجر میشود که طی آن دوما، مجلس سفلی پارلمان روسیه، از نهادی مستقل به یکی از ادارات دولتی تحت نظارت کرملین (یا به بیان بهتر پوتین) تبدیل میشود.
این مساله در کنار نهادهای اقتصادی کلان که به ظاهر خصوصی هستند اما در باطن توسط کرملین و مرد شماره یک اداره میشوند تداوم حکومت پوتین بر نهاد سیاست و اقتصاد روسیه را در سالهای آینده تضمین میکند، چه او صاحب منصبی رسمی باشد و چه خانه نشین. با این حال چیزی که هنوز برای تحلیلگران روشن نیست، این است که پوتین از این قدرت چگونه و برای رسیدن به چه هدفی میخواهد استفاده کند و تاثیرات آن بر تحولات اقتصادی و سیاسی آینده روسیه چیست؟
نظر شما :