عراق؛ تحولی ناخواسته یا تقابلی برخاسته؟

۱۳ شهریور ۱۳۸۸ | ۰۱:۱۶ کد : ۱۱۳۲۵ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: سیدعلى موجانى
یادداشتی از سید علی موجانی درباره عراق و تحولات اخیر آن.
عراق؛ تحولی ناخواسته یا تقابلی برخاسته؟

 ماه های متعددی است که تمرکز خود را به مطالعه و بررسی موضوع تحولات سیاسی – اجتماعی محیط شیعی عراق طی دویست سال اخیر معطوف داشته ام و کوشیدم در قالب پژوهشی مستند روایت و قرائتی نویافته و متکی به اسناد ایران و عثمانی را مدوّن کنم.

 طی این ایام رهگیری اخبار عراق برایم ناخواسته مورد توجه و تامل بود. در حقیقت وقتی شما می کوشید فرآیندی دویست ساله را بازسازی کنید در ذهن خود تنها با مجموعه اطلاعاتی و مدارک تاریخی سرگرم نخواهید بود. اخبار و اطلاعات تاریخی جامعه متحولی چون محیط شیعی عراق در فاصله سقوط دولت عثمانی تا تشکیل جمهوری عراق در آغازین سال دهه دوم قرن بیستم مشحون از حوادث و رویدادهایی است که در ذهن چالشگر هر کاونده ای پرسش های دشواری را مطرح می‌کند.

هنگامی‌که بیش از یک سال و اندی پیش در پی اقتضای ایام کار مطالعه در احوال عتبات عالیات عرش درجات را دنبال کردم، چرایی بکارگیری تجربیات مشابه و متاسفانه عموما ناموفق از یک جهت و خطاهای استراتژیک رهبران اجتماعی – سیاسی محیط شیعی عراق طی دو سده مهم هجدهم و نوزدهم میلادی از دیگر زوایه بود.

اگر بخواهیم از وجهی غیر مستقیم درباره شیعیان عراق قضاوتی داشته باشیم، می توانیم با جسارت بگوئیم در پی زوال اقتدار سیاسی حکومت‌های ایران طی ادوار مختلف تاریخی، محیط شیعی عراق نیز دستخوش تحولاتی ناخواسته شده است. پس با پذیرش این اصل می توان از شرایط پیش رو به اندیشه درباره  تبعات تحولات کنونی بر طرف دیگر این معادله مفهومی یعنی کشورمان نیز توجه داشت. مراد من از این تحولات ناخواسته چیست؟ مگر نه این است که انقلاب‌های ناموفق دهه های بیست و نود میلادی قرن بیستم شیعیان جنوب عراق ساده ترین پاسخ به پرسش مورد اشاره می تواند باشد؟ تحولات ناموفقی که موجبات برخاستن تقابلی نامیمون میان ایران و عراق را به دنبال داشت.

هر فردی می تواند برای روزهای عمر خود، صفت یا مشخصه ای را بازجوید و بنا به دلایلی آن روز را به آن موصوف سازد. بدون تردید روز جاری برای نگارنده که در غربت کوتاه مدت خاک میهن از سر مشارکت در کمیسیون نسخ خطی هفتاد و پنجمین نشست جهانی فدراسیون بین المللی کتابخانه و آرشیوها بسر می برد، روز عراق بود.

بیگاه شب پیش را با سنجش تبعات خبر بهت آور حذف  حزب نخست وزیر شیعه عراق از ائتلاف یکپارچه شیعی عراق به روز رساندم به این امید که تاریکی شب و سنگینی خبر را روشنایی پگاه خواهد زدود. اما نمی دانم سرنوشت چگونه است که گاه دنیای پر شتاب ما دامنه تحولات چنان بهم پیوسته می گرداند که قدرت تحلیل و هضم آنچه واقع شده است را از ذهن می زداید.

برای یک محقق و پژوهنده حوزه تاریخ، اگرچه خبر فراخوانی سفرای سوریه و عراق - در پی سفر ناموفق آقای نوری المالکی به دمشق و انفجارات بغداد – یا فقدان تاسف برانگیز مجاهد فاضل عبدالعزیر حکیم در کنار سایر تحولات منطقه ای طی یک روز قابل تامل است، اما این دو خبر به تنهایی سبب نشد تا برای خود امروز را « یوم العراق » ثبت کنم.

شاید مهمتر از این چند خبر تاسف برانگیز، اشاره و بیانی ناخواسته در سخنرانی خانم دکتر Anne Marie AUSTENFELD استاد انستیتو MEDIAVISTISCHES دانشگاه FREIBURG سوئیس در سالن 163 مجموعه قدیمی نمایشگاه بین المللی شهر میلان و در اجلاس مورد اشاره بود که در توصیف آفات مترتب بر حافظه بشری رسما اظهار داشت مقامات امریکایی در سال 2003 تمام آرشیو حزب بعث عراق را به امریکا منتقل کرد و تا سال 2006 بخش های مهمی از ذخایر کتابخانه و آرشیو ملی عراق را مورد غارت ( Loot ) قرار دادند.

شاید درگذشت سید عبدالعزیر حکیم فقدان یک شخصیت موثر از جمع رادمردانی باشد که عراق جدید پس از صدام را ساختند، اما انتقال بایگانی حزب بعث یا آرشیو ملی جمهوری جوان و ُپر حادثه عراق در محیط پُر تاریخ منطقه ما، بدون شک پاک کردن حافظه جمعی و تجربیات تاریخی گذشته یا مدیریت یکسویه تحولات آینده از ناحیه امریکائیان است.

عموم ما شناختی کوتاه از اختصار حافظه تاریخی و باوری عمیق از کم اعتنایی به تحلیل داده ها بر اساس مستندات و مدارک نزد سیاست ورزان منطقه خود داریم که تبعات چنین اخباری را گسترش می بخشد.

صرف نظر از اینکه هدف امریکا از حمله سال 2003 به عراق تسلط بر منابع نفت و گاز عراق بوده یا مقابله با تهدید تسلیح عراق به امکان دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی، از بین بردن تهدید بالقوه عربی علیه اسرائیل یا مبارزه از گسترش شبکه های تروریستی مرتبط با القاعده، گسترش دمکراسی (؟!) یا ایجاد پایگاه دائمی در نزدیکی مرزهای ما برای کنترل ایران، و .... این نکته دیگر یقین است که با دستیابی ایالات متحده به اطلاعات حزب بعث عراق دیگر تحقق این نکات نه تنها دور از دسترس نیست بلکه دامنه نقش آفرینی واشنگتن در منطقه ای با وسعتی افزون تر از عراق کنونی دیرپا و موثرتر خواهد بود.

حزب بعث عراق واجد قویترین شبکه اجتماعی در میان کشورهای عربی و سر شاخه تشکیلات دفاعی، امنیتی و استخباراتی عراق به شمار می‌آمد. تشکیلاتی که توان تاثیرگذاری بالقوه سیاسی و تخریبی بالفعل در بسیاری از کشورهای پیرامونی خود را داشت. اگرچه شبکه های مرتبط با حزب بعث عراق در نخستین سال‌های پس از سقوط دگرباره بغداد در سال 2003 آسیب جدی دیدند، اما بازسازی این ساختار در شرایطی که اجرای قانون بعث زدایی طی دولت کنونی عراق با کم اقبالی روبرو شده، متاسفانه دیگر چندان دور از تصور نیست.

با این نگرش، زاویه دید موشکافانه و پرسشگر یک محقق می تواند در فضای سیال اندیشه جولان یافته به چرایی و چگونگی برخی از رویدادهای پس از سال 2006 – یعنی زمان پایان انتقال و چپاول مورد اشاره - بپردازد. حوادثی چون شناسایی و دستگیری رهبران حکومت صدام و دستیابی به مشخصات مخفی‌گاه‌ها و کانال های ارتباطی، چگونگی نفوذ در شبکه‌های جهادی و حذف رهبران سلفی و شاخه‌های عملیاتی القاعده عراق ( زرقاوی، ابوحفص البغدادی) و ...

بنابر این در قیاس با سهم برگرفته از منابع انرژی عراق که به هر حال دوره ای محدود را در بر دارد، ما و بسیاری از کشورهای منطقه با واقعیت سیطره امریکائیان بر شبکه ها بَرساخته عراقی‌ها که اینک با اشراف امریکا روز رسانی خواهند شد روبه‌رو هستیم یا به زودی خواهیم شد.

در برابر این واقعیت که واجد پیام خطرناکی برای تصمیم سازان و مقامات ما است چه تمهیدی اندیشیده شده است؟ آیا ساختار اداری – سیاسی ما توانسته تا از فرصت این سالهای پس از صدام در ساخت یک بستر همکاری با نظام اداری – سیاسی عراق بهره گیرد؟ آیا مناسبات اجتماعی به شدت آسیب دیده میان دو ملت ایران و عراق در پس سال‌ها بی اعتمادی بازسازی شده است؟ آیا به این پرسش پاسخ داده ایم که چه عاملی سبب شد تا صدام بتواند از جامعه اکثریتی شیعی هم مذهب یا اقلیت کرد هم نژاد در جنگی دهشتناک علیه ما بهره گیرد؟ چه چیزی سبب شد تا اندیشه بعث بر باورهای مذهبی همسان یا ریشه های نژادی هم‌زاد تفوق یابد؟ در خاطر دارم که یک بار از یک دیپلمات شیعی عراقی در کنایه به ظرفیت دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران شنیده بودم که «شاید شما بتوانید هشت سال در برابر ما بجنگید اما نتوانستید در میز مذاکره طی پانزده سال با ما به نتیجه برسید.»

باورم چنین است که کاویدن پاسخ برای این پرسش‌ها ضرورتی است که اگرچه آفت کم توجهی سالیان اخیر به آن لطمه وارد ساخت اما با توجه به این که امروز به یقین دانستیم در برابر ما دیگر برادران عراقی نبوده تا بتوانیم مناسبات خود را در فضای اعتماد و احترام پس از صدام و بعث باز تعریف کنیم، تعجیل در توجه به زُدودن این ابهامات از واجبات دستگاه دیپلماسی ما خواهد بود.

تردید نباید داشت که حوادث چند روز اخیر هشداری برای ما خواهد بود که اگر به این تحول ناخواسته مبنایی توجه نکنیم ، با تقابلی برخاسته در زمانی نه چندان دور روبه‌رو خواهیم شد.
سیدعلى موجانى

نویسنده خبر

دیپلمات، کارشناس مسائل بین الملل و گروه های اسلامی

اطلاعات بیشتر


نظر شما :