اوباما و تغيير مواضع امريکا در برابر اسراييل
نویسنده خبر:
بهمن آقارضى
يادداشتى از مدیر کل سابق آسیای غربی وزارت امور خارجه برای دیپلماسی ایرانی
هجوم و تجاوز وحشیانه ارتش رژیم صهیونیستی به مردم بی دفاع غزه در فلسطین و کشتار زنان و کودکان که بنا بر گزارشهای منتشره بیش از نیمی از کشته شدگان و بیشتر مجروحان حملات را تشکیل میدهند چنان تبعات و پیامدهای مخرب و منفی بی سابقه ای برای اسرائیل و رهبران دولت این رژیم در پی داشته که منجر به تظاهرات و اعتراضات سراسری ،بی شمار و مداوم جهانی فارغ از دین و مذهب و ملیت مردم کشورهای مختلف شده است.
به جرات میتوان گفت که بد نامی و رسوایی اسرائیلیها که بعد از ایجاد دولت آن توسط بنیان گذاران صهیونیست و قدرتهای بین الملل پس از جنگ های دوم بین الملل در سال 1948 آغاز شده است در پی کشتار مردمان غزه به اوج خود رسیده است. کشتار غزه در اذهان نسل های جوان حوادث تاریخی کفر قاسم، دیر یاسین و صبرا و شتیلا را باز تولید و به روز میکند. تجربه و بهایی که سردمداران این رژیم را برای تضمین بقای اسرائیل در آینده بیشتر از گذشته نگران خواهد کرد.
اما چه انگیزه و محرکی سبب شده تا دولت ضعیف و ائتلافی اولمرت، لیونی و باراک از دو حزب کادیما و کار اسرائیل دست به حرکتی که با خطر خودکشی سیاسی همراه است، بزنند؟
هر چند تهاجم اسرائیل با هدف نابودی زیر ساختهای زندگی در غزه و ساقط کردن دولت منتخب آن صورت گرفته اما دلایل سیاسی مختلفی برای این تصمیم اسرائیل در پیش چشم افکار عمومی و زنده دنیا مطرح شده است. حمایت از ادامه ریاست محمود عباس بر تشکیلا ت خودگردان که نهم ژانویه به سر میآید، رقابت های داخلی وتضمین پیروزی زود رس برای حزب کادیما و رهبر آن خانم لیونی که کمتر از چهل روز دیگر به رای یهودیان مهاجر و ساکن گذاشته خواهد شد، تحت فشار قرار دادن و جلب توجه رئیس جمهوری جدید امریکا آقای اوباما نسبت به موقعیت رژیم اسرائیل در منطقه و بالاخره جلوگیری از موشک اندازی حماس به شهرکهای اسرائیلی در حالی که حماس و غزه همچنان در محاصره نظامیان این رژیم قرار دارند از جمله این توجیهات است.
تحولات غزه و جنایات بی سابقه علیه غیر نظامیان و تصویر خونین کودکان بی پناه برصفحات تلویزیونی و ماهواره ای از چنان برد تبلیغاتی و انگیزشی برای مردم جهان و از جمله مسیحیان که آماده جشنهای اول سال نوی میلادی می شدند برخوردار بوده است که تمام تحولاتی که پیش از آن مورد توجه رسانه ای و انظار جهانی بود را کاملا تحت تاثیر قرار داده و به فراموشی سپرده است. تنشهای هند و پاکستان و آستانه جنگ چهارم در شبه قاره، ادامه بحران مالی و اقتصادی امریکا و ورشکستگی پی در پی شرکتهای معظم امریکایی و غربی، پرونده هسته ای ایران و سایر تحولات آن و حتی قطع گاز روسیه به اکراین و اروپای شرقی و غربی و احساس سردی شدید ناشی از آن در تمام اروپا همگی تا قبل از حوادث خونبار غزه در رقابت با هم برای جلب توجه جامعه جهانی قرار داشتند.
اما اظهارات مقامات و دوستان اسرائیل در خلال دو هفته ای که از حوادث غزه میگذرد شواهد جدیدی را از نگرانی جدی رژیم تلآویو که شاید به باز شدن جبهه مهمی علیه آن منجر شود را بر ملا میکند.
با انتخاب آقای اوباما در انتخابات چهارم نوامبر در امریکاو تقریبا بعد از اولین تماسها و گردش نظرات رئیس جمهور جدید در میان نخبگان امریکا مقامات اسرائیل از جمله اولمرت و باراک وزیر جنگ این رژیم اعلام کردند، "تاکنون هیچ مقام امریکایی اسرائیل را از تصمیم گیری و هر گونه حمله احتمالی به تاسیسات هسته ای ایران منع نکرده است ". این اولین هشدار تل آویو به رئیس جمهور سیاه پوست و بنظر نوگرای امریکا برای عدم مخالفت احتمالی وی با برنامه ها و نگرانی های اسرائیل در منطقه بود. در حالی که بعد از انتشار گزارش دوایر اطلاعاتی امریکا در قبال فعالیتهای هسته ای ایران و اعتراض منابع و محافل اسرائیلی به این گزارشها و اعلام تمایل خود برای حمله پیشگیرانه علیه تاسیسات اتمی کشورمان مقامات نظامی و سیاسی امریکا بلا فاصله با سفر به تل آویو و یا احضار مقامات این رژیم به واشنگتن آنها را از هر گونه ماجرا جویی در قبال ایران بر حذر داشته تا جاییکه برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر و گروه دمکراتها تاکید کرد "اسرائیل بدون اجازه امریکا نه میتواند و نه قادر است حمله ای را علیه ایران انجام دهد."
این مواضع مقامات اسرائیل بعد از انتخاب آقای اوباما در واقع اولین حرکت آنها به نمایش و ژست استقلال خواهی سیاسی در برابر حمایت های همه جانبه واشنگتن از این رژیم در منطقه بعد از ایجاد دولت یهود در سال 1948 در سرزمینهای اشغالی تلقی می شود.
اعلام نگرانی مقامات اسرائیل از تغییر رویکرد احتمالی رئیس جمهور جدید در قبال پرونده هسته ای ایران فقط ابتدای ماجرا بود. ادامه ماجرا جالبتر است. با شروع جنگ و حملات ارتش کاملا مجهز اسرائیل به ناحیه حدود 360 کیلومتری غزه خانم لیونی وزیر خارجه اسرائیل در چند مصاحبه رسانه ای خود در خلال جنگ تاکید کرد، "اسرائیل کشور مستقلی است و تصمیم به حمله و تامین امنیت خود را راسا اتخاذ کرده است. ارتش اسرائیل جزو ارتش های قوی منطقه است و خود میتواند در برابر موشک های حماس از خود دفاع کند." وی به شبکه ماهواره ای الجزیره هم گفت، "اسرائیل به نیابت از طرف هیچ کشور منطقه ای و بین المللی به غزه حمله نکرده است."
در حمایت از این مواضع نو ظهور، دیک چنی معاون افراط گرای جرج بوش و متحد جمهوریخواه دولت صهیون نیز در مصاحبه خود با کانال سی بی اس امریکا تاکید کرد، "اسرائیل برای اعزام نیرو به غزه از امریکا اجازه قبلی نگرفته است." چنی در ادامه از ورود نظامیان اسرائیل به غزه دفاع کرده و این اقدام را برای خاتمه حملات موشکی به سرزمینهای تحت اشغال اسرائیل لازم دانسته است.
برخورد سرد باراک اوباما رئیس جمهور انتخابی امریکا با مقامات و فرستادگان اسرائیل قبل از پیروزی خود و در طی هفته های اخیر حکایت بیشتری از احتمال اتفاقات و تغییر رویکرد در راهبرد و خط مشی هم پیمان سنتی دولت یهود میکند. به ویژه اینکه در پی بحران ورشکستگی اقتصادی مراکز مالی امریکا که برخی، دست های کانونهای مالی یهود را در آن موثر میدانند و به نوعی آن را استقبال از پیروزی رئیس جمهور جدید در این کشور قلمداد می کنند، فضای سیاسی ایالات متحد را به شدت آلوده و ظن بر انگیز کرده است. طرفین نیزفعلا از پرداختن به آن یا برملا کردن تنش های موجود میان خود پرهیز میکنند.
تاریخ روابط امریکا و اسرائیل و حوادثی که که در روابط دو طرف اتفاق افتاده است حکایت از این میکند که اسرائیل هیچگاه از موضع مستقل نتوانسته در مورد خود و سیاستهایش تصمیمی اتخاذ کند و در موارد نادر و کوچکی که بدنبال اینگونه ژست ها بوده بلافاصله با توقف و بن بست کلیه حمایتها و ارتباطات سیاسی، اقتصادی و نظامی واشنگتن روبهرو شده است. مواردی شبیه جاسوسی جاناتان پولارد اسرائیلی در تاسیسات نظامی امریکا به نفع اسرائیل، دستور فریز کردن کلیه نیازمندیهای اسرائیل از طرف رونالد ریگان و نهایتا محکومیت او در سال 1987 به حبس ابد نشانه ای ازمحتوای این روابط بوده است.
درست است که جامعه صهیون نفوذ زیاد و موثری در خرید و فروش آراء و تصمیمات مقامات امریکا داشته و دارد ولی هیچگاه امکان تصمیم گیری مستقل و اختیار لازم از طرف دولت های امریکا به این رژیم واگذار نشده است. لذا تاکید مقامات اسرائیل و دیک چینی بر اینکه اسرائیل برای حمله به غزه از امریکا و دیگران اجازه نگرفته است موضعی که در جنگ 33 روزه اسرائیل علیه حزب الله لبنان در سال 2006 اهمیتی برای گفتن و تکرار نداشت، همه حکایت از احتمال تحولات مهمی در داخل امریکا و روابط رئیس جمهور جدید در کاخ سفید با رژیم اسرائیل میکند .
در این رابطه اگر چه در نیمه راه انتخاباتی ریاست جمهوری در امریکا آقای اوباما سخنانی در حمایت از اسرائیل و موجودیت رژیم حاکم بر آن که هیچگاه نتوانسته ازمشروعیت لازم در نزد جامعه جهانی برخوردار شود، داشته است ولی اوباما اظهاراتی داشته که جامعه یهود و متحدان آنها را در اسرائیل و امریکا و حتی اروپا را بسیار نگران ساخته است.
برای نمونه اوباما "سرنوشت بیت المقدس را به عنوان بخشی از مذاکرات صلح فلسطینی – اسرائیلی دانسته است" و در این مورد چک سفید در اختیار دولت صهیون قرار نداده است. قبلا اوبا ما و در اوایل سال 2008 تاکید کرد ه بود که "هیچ کس به اندازه فلسطینی ها رنج نمی کشد " و در واقع سکوت و عدم موضع گیری صریح و روشن کنونی اوباما در حمایت از رفتار وحشیانه اسرائیل در غزه و بر خلاف اسلاف خود پیام دیگری را نیز برای آنها و جهانیان دارد که اوباما ظاهرا قصد ندارد در چارچوب پیوندهای مالی، نفتی وتسلیحاتی رایج و همیشگی در روابط اسرائیل و امریکا عمل کند. و در واقع اوبا ما که با شعار تغییر و نجات و اصلاح چهره به شدت منفی امریکا در نزد جهانیان به کاخ سفید راه پیدا کرده واقف است که چناچه به حمایت بی حد و حصر گذشته از اسرائیل و جنایات آن ادامه دهد خیلی زود در افکار جهانی و بویژه جهان اسلام مورد خشم و طرد قرار گرفته و سرنوشتی بهتر از روسای جمهور سابق امریکا نخواهد داشت و با بحرانهای داخلی و خارجی که امروز امریکا با آن دست به گریبان است ممکن است فاجعه فروپاشی اخلاقی و اجتماعی هم به آن اضافه شود و دیگر چیزی و کسی حاضر به حمایت از واشنگتن و سیاستهای شکست خورده آن در داخل و خارج بر نیاید.
نگرانی از رفتار احتمالی اوباما فقط به سیاستمداران اسرائیلی و رهبران آن محدود نمی شود. اروپا که همواره در تنشهای اسرائیل و فلسطینی ها جانب احتیاط را می گرفت و عملا هم در کمک و امداد به فلسطین سخاوتمندانه عمل میکرد بخاطر همین نگرانی در تغییرسیاستی عجیب حمایت جدی خود را از حملات وحشیانه اسرائیل به غزه اعلام کرد.
در این رابطه اسرائیل و اروپا تنها نگران نیستند. گروه القاعده و ایمن اظواهری نیز بعد از یک سکوت 9 روزه در برابر حملات اسرائیل و احتمالا ناشی از همین نگرانیها این حملات را "هدیه اوباما به اسرائیل در آستانه ورود به کاخ سفید اعلام کرد." در حالی که بعد از دو هفته از شروع حملات ارتش اسرائیل به غزه علی رغم حمایتهای مداوم و بی چون و چرای جمهوریخواهان و دولت بوش از فجایع صورت گرفته، اوباما حاضر به رفتار مشابه نشده و در برابر آن مقامت نشان داده است و در واقع این کاکتوس زهر آلود اسرائیل به اوباما در آستانه ورودش به کاخ سفید است. تنها بعد از اعلام موضع دفتر اوباما مبنی بر اینکه رئیس جمهور جدید "عمیقا نگران" تحولات غزه و کشته شدگان دو طرف است اسرائیل بدون اشاره به این موضع و بی اعتنایی به آن و در پاسخ به دعوت فرانسه و مصر آمادگی خود را برای حصول به آتش بسی مشروط اعلام کرده است.
و لذا با توجه به این که منطق ترمیم چهره امریکا و احیای نفوذ آن با ادامه حمایت از اسرائیل و موجودیت غیر مشروع و پر هزینه آن امکان پذیر نیست میتوان پیش بینی کرد اوباما از هم اکنون در جستجوی راهی است تا از قبل آن به وعده های خود به رای دهندگان امریکایی جامه عمل پوشانده و افکار عمومی جهان را نیز متقاعد کند که امریکای صدمه دیده از حادثه 11 سپتامبر و ورشکسته شده ناشی از سیاستهای بی بند و بار و گران و پر هزینه در این کشور آماده است مسئولیتهای جدیدی را بر پایه منافع ملی خود و انتظارات بین المللی به عهده بگیرد. و سئوال این است که آیا اوبامای جوان قادر به انجام و حصول به این هدف مهم و مقدس است ؟
نظر شما :