انتخاب اوباما تعامل ایران و امریکا را دشوارتر می سازد

۱۲ مهر ۱۳۸۷ | ۱۵:۲۷ کد : ۱۱۲۱۱ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: سید علی محمودی
یادداشتی از سید علی محمودی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبايى برای دیپلماسی ایرانی
انتخاب اوباما تعامل ایران و امریکا را دشوارتر می سازد
دیپلماسی ایرانی در راستای اهمیت انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 ایالات متحده امریکا، در قالب پرونده ای تاثیر این انتخابات و نتایج احتمالی آن را بر سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی ایران بررسی می کند.
 
 
در شرایطی که رقابت­های انتخاباتی میان نامزدهای دوحزب دمکرات و جمهوری­خواه در ایالات متحده امریکا بالا می­گیرد، راه بردن به نوع نگاه و سیاست این دو حزب در مورد رفتار با جمهوری اسلامی ایر ان، برای امنیت و منافع ملی کشور ما واجد اهمیت است. بی­تردید میان دو حزب دمکرات وجمهوری­خواه در امریکا، در مسائل سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و بین­المللی اختلاف نظر وجود دارد. خاستگاه این اختلافات تا حدی به فلسفه سیاسی و نوع نگر ش این دو حزب به مقوله­های قدرت، منافع، حقوق شهروندان و اخلاق سیاسی باز می­گردد. اما به ویژه در ارتباط با سیاست­های رسمی امریکا در خصوص امنیت و منافع ملی ایالات متحده، اختلاف بنیادین میان این دو حزب به چشم نمی­خورد؛ اختلاف نظر نه در استراتژی، بلکه در روش­ها و تاکتیک­ها است. کارکردهای حزب جمهوری­خواه، در گذشته و حال، با بساطت و صراحت بیشتری همراه بوده و در رابطه با مسائل اجتماعی و فرهنگی، راه و رسمی محافظه­کارانه داشته است. در برابر ، حز ب دمکرات از سیاست­ها و مواضعی پیچیده­تر و سنجیده­تر برخوردار است و همواره به حقوق بشر، دمکراسی و آزادی در سیاست­های ملی و بین­المللی تأکید گذارده است.
در مورد روابط امریکا و ایران، بر پایه مرور تحولات جاری در ایالات متحده، می­توان دریافت که مواضع دو حزب جمهوری­خواه و دمکرات از یک استراتژی مشترک به ویژه در برابر موضوع هسته­ای ایران حکایت می­کند. به تازگی، اعضای بلند پایه دوحزب دمکرات و جمهوری­خواه ائتلافی با نام «اتحاد علیه ایران هسته­ای» درچارچوب تشکیل مرکز «سیاستگاری­های دو حزبی» بوجود آورده­اند. راهکار این ائتلاف، اعمال فشار افکار عمومی و بین­المللی بر جمهوری اسلامی در رابطه با پروژه هسته­ای ایر ان است. این مرکز با اذعان به ناکامی سیاست کنونی امریکا در خصوص ایران، خواستار به کارگیری ابزارهای جدید دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی در برابر جمهوری اسلامی شده است. روش پیشنهادی مرکز یاد شده به رئیس جمهور آینده امریکا، گفت­وگو با تهران همراه با افزایش تحریم­های اقتصادی بیشتر علیه ایران و همگام با کشورهای اروپایی است.
درکنار ائتلاف دوحزب امریکا علیه جمهوری اسلامی، «مرکز امنیت جدید امریکا» (C N A S) در گزارشی 128 صفحه­ای از اولویت برنامه هسته­ای ایران برای رئیس جمهور آینده امریکا و هم چنین ارزیابی گزینه­های نظامی مختلف علیه ایران و بررسی واکنشهای احتمالی سخن گفته است.
بنظر می­رسد رخدادهای گرجستان، نزدیک شدن مرزهای پیمان ناتو به روسیه و سپر موشکی ایالات متحده در اروپا، گرچه به رقابت همراه با کشمکش سیاسی میان فدراسیون روسیه و امریکا انجامیده، نظم و آرایش موجود میان این دوکشور را برهم نخواهد زد؛ حداکثر، میدانی بر ای مانورهای سیاسی میان روسیه و امریکا و بهره­برداری­های متقابل ایجاد می­کند. از سوی دیگر، بالا رفتن ضریب امنیتی در عراق، خروج تدریجی نیروهای امریکایی از این کشور و ر وند رو به توافق میان دولتمردان بیشتر به ایران، در صور ت عدم توافق مرضی­الطرفین میان غرب و جمهوری اسلامی، بازتر خواهد کر د.
در صورتی که اوباما در امریکا به پیروزی برسد و حزب دمکرات برنده انتخابات شود، نوع گفت­وگو وتعامل میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی دشوارتر خواهد شد؛ زیرا رفتار پیچیده دیپلماسی امریکا در قبال ایران،‌ بار سنگینی بر دوش سیاست خارجی ایران خواهد نهاد؛ به ویژه که مؤلفه­های دمکراسی، حقوق بشر و آزادی­ها- که از بن مایه­های سیاست دمکرات­ها است- بر دشواری­ها خواهد افزود.
سیاست جمهوری اسلامی در برابر امریکا، با در نظر گرفتن برنامة هسته­ای و مواضع کشورهای 1+5 ، آژانس بین المللی انرژی هسته­ای و شورای امنیت در قبال آن، مقوله­ای بغرنج است که نرمش­های بی­منطق و تندروی­های بی­حساب، می­تواند به یک اندازه برای پیشبرد آن زیان آور باشد. به نظر صاحب این قلم، نوع رابطه وتعامل میان ایران و امریکا، بگونه­ای که با پایین آوردن تنش­ها و کشمکش­ها، به ارتقای امنیت ملی و منافع ملی ایران بیانجامد، به عوامل گوناگون بستگی دارد. از جمله این عوامل، بازنگری در ادبیات و گفتمان کنونی جمهوری اسلامی از نوع به اصطلاح «انقلابی و تهاجمی» به ادبیات گفتمان واقع بینانه، عینی، علمی و خردگرایانه است؛ گفتمانی که ظرفیت­های مفاهمه و درک متقابل را برمدار استقلال، احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر، به طرفین ارزانی دارد. در مسیر چنین گفتمانی است که می­توان از امنیت و منافع ملی مردم ایران دفاع نمود؛ وگرنه دنبال کردن سیاست­های متناقض، نسنجیده، تنش‌­آفرین، بهانه ساز و غیر قابل دفاع، به عقب­نشینی­ها و عامل مهم دیگر ، بازسازی گفت­وگو و تعامل فعال میان جمهوری اسلامی و کشورهای همسایه به ویژه حوزه خلیج­فارس است. در گام بعدی، می­باید روابط ایران و اروپا به دوران پیش از سال 1384 باز گردد، به این معنی که روابط اعتماد آفرین، فعال و تفاهم آمیز و به نسبت گرم آن دوران، تجدید شود. از سوی دیگر، آرایش جدید سیاسی دیپلماتیک روسیه در برابر امریکا که چیزی جز دفاع روسیه از منافع ملی خویش در برابر زیادخواهی­های ایالات متحده نیست، نباید این توهم را در ایران پدید آورد که از این پس روسیه در کنار ایران خواهد ایستاد و  در عمل(نه درحرف) در مجامع بین­المللی بویژه در شورای امنیت، جانب جمهوری اسلامی را خواهد گرفت.
مجموعه بازنگری­ها و بازسازی­های یاد شده، می­تواند ایران را در جایگاهی قوی­تر و قابل دفاع­تر در پی­گیری امنیت و منافع ملی خویش قرار دهد، از حجم فشارها و محدودیت­ها بکاهد و روند روابط تهران- واشنگتن را به سوی تعادل و بهبود تدریجی سوق دهد.
از یاد نباید برد که پشتوانه اصلی استقلال و سازنده و فعال یک کشور در عرضة مناسبات جهانی، میزان قدرت آن کشور است. این قدرت مؤلفه­های سیاسی، اقتصادی، نظامی وفرهنگی را در بر می­گیرد. کشوری می­تواند درجهان امروز از استقلال و منافع خویش دفاع کند و بر سطوح امنیت و منافع ملی خویش بیافزاید که در اداره درون خانه و کاشانه خود موفق باشد. کشوری خود رفته در بحران­های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، نمی­تواند در عرصه سیاست خارجی، انتخاب­گر، فعال و پیشرو باشد و چه بسا مجبور است به تحمیل­ها و باج خواهی­ها تن دهد و یا ضربه­های خرد کنندة نظامی را بر پیکر نحیف خویش بپذیرد. این قاعده ارتباطی به یک کشور خاص ندارد. همه کشور های جهان را در بر می­گیرد؛ چرا که با پایه این گزارة منطقی استعمار است که قدرت را فقط با قدرت می­توان تحدید و کنترل کرد.
جمهوری اسلامی ایران هنگامی می­تواند خطرها، فشارها و تحریم­های موجود را از خود دور سازد که بتواند در بعد داخلی، شاخص های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ثبت و رضایت بخشی در کارنامه خویش ثبت کند؛ شاخص­هایی که نشان دهد ایران رو به توسعة همه جانبه، توازن و پایدار گام برمی­دارد. توفیق در چنین راهی، نیازمند بسط و ارتقای آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و مدارا و تکثرگرایی در ایران امروز است. در یک کلام، توفیق در اداره کشور به گونه­ای که به توسعه و پیشرفت مداوم دست یابد که برآیند آن رضایت و اعتماد مردم و وحدت ملی است، نمایانگر سطح قدرت آن کشور در بعد داخلی و ملی است. کشورها در جهان امروز فقط با تکیه بر سطح قدرت بدست آورده می­تواند در عرصه مناسبات جهانی بازیگری کنند. در ارتباط با روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای مختلف ویژه جهان توسعه یافته، سطح و حجم قدرت کشور، برخاسته از چگونگی توسعه و پیشرفت آن را نباید از یاد برد.
لازم به تأکید است که سطح توسعه و پیشرفت یک کشور را آمار و ارزیابی­های علمی تغییر می­کند، نه اظهار نظر­های شخصی و تبلیغات و ادعاهای بی بنیان. به سخن دیگر، قدرت یک کشور با داوری­های مثبت و منفی ایدئولوژیک تعیین نمی­شود. قدرت یک کشور را شاخص­های تعریف شده جهانی در دو بعد ملی و بین المللی در مسیر آن کشور و دستاوردهای حاصله اندازه­ گیری می­کند.  کارنامه جمهوری اسلامی از این قواعد مستثنی نیست و نخواهد بود.
سید علی  محمودی

نویسنده خبر


نظر شما :