انتخاب اوباما تعامل ایران و امریکا را دشوارتر می سازد
نویسنده خبر:
سید علی محمودی
یادداشتی از سید علی محمودی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبايى برای دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی در راستای اهمیت انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 ایالات متحده امریکا، در قالب پرونده ای تاثیر این انتخابات و نتایج احتمالی آن را بر سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی ایران بررسی می کند.
در شرایطی که رقابتهای انتخاباتی میان نامزدهای دوحزب دمکرات و جمهوریخواه در ایالات متحده امریکا بالا میگیرد، راه بردن به نوع نگاه و سیاست این دو حزب در مورد رفتار با جمهوری اسلامی ایر ان، برای امنیت و منافع ملی کشور ما واجد اهمیت است. بیتردید میان دو حزب دمکرات وجمهوریخواه در امریکا، در مسائل سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و بینالمللی اختلاف نظر وجود دارد. خاستگاه این اختلافات تا حدی به فلسفه سیاسی و نوع نگر ش این دو حزب به مقولههای قدرت، منافع، حقوق شهروندان و اخلاق سیاسی باز میگردد. اما به ویژه در ارتباط با سیاستهای رسمی امریکا در خصوص امنیت و منافع ملی ایالات متحده، اختلاف بنیادین میان این دو حزب به چشم نمیخورد؛ اختلاف نظر نه در استراتژی، بلکه در روشها و تاکتیکها است. کارکردهای حزب جمهوریخواه، در گذشته و حال، با بساطت و صراحت بیشتری همراه بوده و در رابطه با مسائل اجتماعی و فرهنگی، راه و رسمی محافظهکارانه داشته است. در برابر ، حز ب دمکرات از سیاستها و مواضعی پیچیدهتر و سنجیدهتر برخوردار است و همواره به حقوق بشر، دمکراسی و آزادی در سیاستهای ملی و بینالمللی تأکید گذارده است.
در مورد روابط امریکا و ایران، بر پایه مرور تحولات جاری در ایالات متحده، میتوان دریافت که مواضع دو حزب جمهوریخواه و دمکرات از یک استراتژی مشترک به ویژه در برابر موضوع هستهای ایران حکایت میکند. به تازگی، اعضای بلند پایه دوحزب دمکرات و جمهوریخواه ائتلافی با نام «اتحاد علیه ایران هستهای» درچارچوب تشکیل مرکز «سیاستگاریهای دو حزبی» بوجود آوردهاند. راهکار این ائتلاف، اعمال فشار افکار عمومی و بینالمللی بر جمهوری اسلامی در رابطه با پروژه هستهای ایر ان است. این مرکز با اذعان به ناکامی سیاست کنونی امریکا در خصوص ایران، خواستار به کارگیری ابزارهای جدید دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی در برابر جمهوری اسلامی شده است. روش پیشنهادی مرکز یاد شده به رئیس جمهور آینده امریکا، گفتوگو با تهران همراه با افزایش تحریمهای اقتصادی بیشتر علیه ایران و همگام با کشورهای اروپایی است.
درکنار ائتلاف دوحزب امریکا علیه جمهوری اسلامی، «مرکز امنیت جدید امریکا» (C N A S) در گزارشی 128 صفحهای از اولویت برنامه هستهای ایران برای رئیس جمهور آینده امریکا و هم چنین ارزیابی گزینههای نظامی مختلف علیه ایران و بررسی واکنشهای احتمالی سخن گفته است.
بنظر میرسد رخدادهای گرجستان، نزدیک شدن مرزهای پیمان ناتو به روسیه و سپر موشکی ایالات متحده در اروپا، گرچه به رقابت همراه با کشمکش سیاسی میان فدراسیون روسیه و امریکا انجامیده، نظم و آرایش موجود میان این دوکشور را برهم نخواهد زد؛ حداکثر، میدانی بر ای مانورهای سیاسی میان روسیه و امریکا و بهرهبرداریهای متقابل ایجاد میکند. از سوی دیگر، بالا رفتن ضریب امنیتی در عراق، خروج تدریجی نیروهای امریکایی از این کشور و ر وند رو به توافق میان دولتمردان بیشتر به ایران، در صور ت عدم توافق مرضیالطرفین میان غرب و جمهوری اسلامی، بازتر خواهد کر د.
در صورتی که اوباما در امریکا به پیروزی برسد و حزب دمکرات برنده انتخابات شود، نوع گفتوگو وتعامل میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی دشوارتر خواهد شد؛ زیرا رفتار پیچیده دیپلماسی امریکا در قبال ایران، بار سنگینی بر دوش سیاست خارجی ایران خواهد نهاد؛ به ویژه که مؤلفههای دمکراسی، حقوق بشر و آزادیها- که از بن مایههای سیاست دمکراتها است- بر دشواریها خواهد افزود.
سیاست جمهوری اسلامی در برابر امریکا، با در نظر گرفتن برنامة هستهای و مواضع کشورهای 1+5 ، آژانس بین المللی انرژی هستهای و شورای امنیت در قبال آن، مقولهای بغرنج است که نرمشهای بیمنطق و تندرویهای بیحساب، میتواند به یک اندازه برای پیشبرد آن زیان آور باشد. به نظر صاحب این قلم، نوع رابطه وتعامل میان ایران و امریکا، بگونهای که با پایین آوردن تنشها و کشمکشها، به ارتقای امنیت ملی و منافع ملی ایران بیانجامد، به عوامل گوناگون بستگی دارد. از جمله این عوامل، بازنگری در ادبیات و گفتمان کنونی جمهوری اسلامی از نوع به اصطلاح «انقلابی و تهاجمی» به ادبیات گفتمان واقع بینانه، عینی، علمی و خردگرایانه است؛ گفتمانی که ظرفیتهای مفاهمه و درک متقابل را برمدار استقلال، احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر، به طرفین ارزانی دارد. در مسیر چنین گفتمانی است که میتوان از امنیت و منافع ملی مردم ایران دفاع نمود؛ وگرنه دنبال کردن سیاستهای متناقض، نسنجیده، تنشآفرین، بهانه ساز و غیر قابل دفاع، به عقبنشینیها و عامل مهم دیگر ، بازسازی گفتوگو و تعامل فعال میان جمهوری اسلامی و کشورهای همسایه به ویژه حوزه خلیجفارس است. در گام بعدی، میباید روابط ایران و اروپا به دوران پیش از سال 1384 باز گردد، به این معنی که روابط اعتماد آفرین، فعال و تفاهم آمیز و به نسبت گرم آن دوران، تجدید شود. از سوی دیگر، آرایش جدید سیاسی دیپلماتیک روسیه در برابر امریکا که چیزی جز دفاع روسیه از منافع ملی خویش در برابر زیادخواهیهای ایالات متحده نیست، نباید این توهم را در ایران پدید آورد که از این پس روسیه در کنار ایران خواهد ایستاد و در عمل(نه درحرف) در مجامع بینالمللی بویژه در شورای امنیت، جانب جمهوری اسلامی را خواهد گرفت.
مجموعه بازنگریها و بازسازیهای یاد شده، میتواند ایران را در جایگاهی قویتر و قابل دفاعتر در پیگیری امنیت و منافع ملی خویش قرار دهد، از حجم فشارها و محدودیتها بکاهد و روند روابط تهران- واشنگتن را به سوی تعادل و بهبود تدریجی سوق دهد.
از یاد نباید برد که پشتوانه اصلی استقلال و سازنده و فعال یک کشور در عرضة مناسبات جهانی، میزان قدرت آن کشور است. این قدرت مؤلفههای سیاسی، اقتصادی، نظامی وفرهنگی را در بر میگیرد. کشوری میتواند درجهان امروز از استقلال و منافع خویش دفاع کند و بر سطوح امنیت و منافع ملی خویش بیافزاید که در اداره درون خانه و کاشانه خود موفق باشد. کشوری خود رفته در بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، نمیتواند در عرصه سیاست خارجی، انتخابگر، فعال و پیشرو باشد و چه بسا مجبور است به تحمیلها و باج خواهیها تن دهد و یا ضربههای خرد کنندة نظامی را بر پیکر نحیف خویش بپذیرد. این قاعده ارتباطی به یک کشور خاص ندارد. همه کشور های جهان را در بر میگیرد؛ چرا که با پایه این گزارة منطقی استعمار است که قدرت را فقط با قدرت میتوان تحدید و کنترل کرد.
جمهوری اسلامی ایران هنگامی میتواند خطرها، فشارها و تحریمهای موجود را از خود دور سازد که بتواند در بعد داخلی، شاخص های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ثبت و رضایت بخشی در کارنامه خویش ثبت کند؛ شاخصهایی که نشان دهد ایران رو به توسعة همه جانبه، توازن و پایدار گام برمیدارد. توفیق در چنین راهی، نیازمند بسط و ارتقای آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و مدارا و تکثرگرایی در ایران امروز است. در یک کلام، توفیق در اداره کشور به گونهای که به توسعه و پیشرفت مداوم دست یابد که برآیند آن رضایت و اعتماد مردم و وحدت ملی است، نمایانگر سطح قدرت آن کشور در بعد داخلی و ملی است. کشورها در جهان امروز فقط با تکیه بر سطح قدرت بدست آورده میتواند در عرصه مناسبات جهانی بازیگری کنند. در ارتباط با روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای مختلف ویژه جهان توسعه یافته، سطح و حجم قدرت کشور، برخاسته از چگونگی توسعه و پیشرفت آن را نباید از یاد برد.
لازم به تأکید است که سطح توسعه و پیشرفت یک کشور را آمار و ارزیابیهای علمی تغییر میکند، نه اظهار نظرهای شخصی و تبلیغات و ادعاهای بی بنیان. به سخن دیگر، قدرت یک کشور با داوریهای مثبت و منفی ایدئولوژیک تعیین نمیشود. قدرت یک کشور را شاخصهای تعریف شده جهانی در دو بعد ملی و بین المللی در مسیر آن کشور و دستاوردهای حاصله اندازه گیری میکند. کارنامه جمهوری اسلامی از این قواعد مستثنی نیست و نخواهد بود.
نظر شما :