پیام پنهان – ملت – یهود ازدید رحیم مشايى

۲۸ مرداد ۱۳۸۷ | ۲۳:۳۷ کد : ۱۱۱۹۵ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: نعمت احمدى
نگاه انتقادى نعمت احمدى، حقوقدان و تحليلگر مسائل سياسى به سخنان اخير مشايى در مورد دوستى با ملت اسرائيل
پیام پنهان – ملت – یهود ازدید رحیم مشايى
اسفندیار رحیم مشائی را شاید بتوان خبرسازترین عضوکابینه نهم دانست که اتفاقاً از حاشیه امنی برخورداراست، او عضو ثابت سفرهای رئیس جمهور در طول سه سال گذشته بوده، هرچند سفرهايی به تنهايی داشته که بازهم بی حاشیه نبوده است؛ سفر ترکیه او و شرکت در مجلسی که ظاهراً خانمی در آن رقصيده از پرحاشیه ترین سفرهای اوست.
 
 ازقضا رحیم مشايی به تبع عنوان خود، ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بلکه از باب دعوتی که از بعضى چهره های خبرساز به عمل آورد نیز پرحاشیه بوده است. نخستین سفر هوشنگ امیراحمدی کسی که ظاهراً بیشترین کوشش را در جهت نزدیکی ایران و آمریکا انجام می دهد به دعوت رحیم مشايی بوده است، موضوعی که امیراحمدی ازآن خبر داد و رحیم مشايی هم آن‌را تکذیب نکرد. وقتی پازل حضور امیراحمدی آ‌‌ن‌هم به دعوت رحیم مشايی به عنوان معاون رئیس جمهور را کنار مسافرت امیراحمدی به اسرائیل و ملاقات با شائول موفاز کنار هم می گذاریم، ناخوداگاه به سادگی ازتولد – ملت – اسرائیل درذهن معاون رئیس جمهور نمی توان گذشت – ملت – در ادبیات سیاسی تعریف خاصی دارد. ملت تشکیل دهندۀ دولت است و دولت مشروعیت خود را از- ملت - می گیرد.
 
وقتی مقام سیاسی یک کشورآن هم در سطح معاون رئیس جمهوراز دوستی دولت ایران با - ملت - اسرائیل می گوید، قسمت دوم این گزاره یعنی: پذیرش دولتی که همین ملت با رأی خود تشکیل داده است، ناخوداگاه مورد قبول دولت طرف اول و درنهایت دو ملت خواهد بود. بدواً باید بگویم بین- امت – حضرت موسی به عنوان یکی از پیامبران اولوالعزم با ملتی – که هم اکنون دراسرائیل بعد از سال 1948 مورد نظرآقای رحیم مشايی است باید تفاوت قائل شد. مجموعه مردمی که امروز در اسرائیل جمع شده اند را باید - امت مذهبی - یا جامعه ای با اشتراکات مذهبی مشترک دانست که حداقل نسل اول این مجموعه حتی از زبان مشترک هم برخوردار نبودند، امروزه مجموعه ای که در اسرائیل زندگی می کنند از رنگ و زبان و نژاد متفاوتی برخوردارند و کوشش گردانندگان اسرائیل علاوه بر فراخوان یهودیان از پنج قاره جهان و ایجاد دولت یهودی، بیشتر صرف تشکیل زبان واحدی شده است که ادبیات عبری یهودیان هرمنطقه با هم فرق داشته و کوشش گردانندگان اسرائیلی این مجموعه حول این محور بوده است که زبان واحدی هم به‌وجود آورد و ظاهراً در نسل دومی ها و بالتبع نسل سومی ها موفق بوده است. از آغاز قرن نوزدهم و خیزش جهانی، ملت های زیادی در جغرافیايی معین شکل گرفتند. اگر دقت کنیم کل کشورهايی که مثلاً درسال 1917 بعد از جنگ جهانی اول شکل گرفتند و عضو جامعه ملل شدند تا کشورهايی که بعد از جنگ دوم در جغرافیايی محدودتر تشکیل شدند یا رابطه استعماری خود را با کشورهای مستعمره قطع کردند و عضو سازمان ملل شدند تقریباً هیچ‌کدام با جابه‌جايی یا آوارگی یک ملت و اسکان مردم دیگر از پیکرۀ پراکندۀ جهانی به وجود نیامدند الا اسرائیل.
 
صرف نظر از مسلمان بودن نگارنده و علقه ای که به اولین قبله مسلمین دارم، از واقعیت تاریخی نمی توان فرار کرد که با آوارگی یک جمعیت نمی توان جای به زورخالی شده او را به مردمی فراخوانده از کل جهان داد و کشوری تشکیل داد. حقیقت تلخی که امروز اسرائیل نامیده می شود. اگر ظلم به قومی که او رااز سرزمین اجدادی اش اخراج می کنیم در مقابل اسکان او در مکانی دیگر و تشکیل دولتی برای این ملت آواره همراه بود، می شد تنها نسبت به تعلقات دینی یا قومی و ملی این مردم که از جایگاه اصلی خود رانده شده اند نگاه کرد نه اینکه ملتی را آواره کنیم به این بهانه که به مردم دیگری در جايی دیگر ظلم شده و باید برای اینان دولتی تشکیل داد، اما فکری به حال آوارگانی که از سرزمین آباء و اجدادی خود رانده شده اند نکرد.
 
 من به مباحثی از این دست در نوشته حاضر کار ندارم، صرفاً یادآوری موضوعی بود که بقیه نوشته راحت تر و قابل هضم باشد. یهودیان پراکنده درجهان بیشتر به تجارت مشغول شدند و هرجا سود بیشتری بود بدان سو کوچیدند، هر حرفه ای پرسودتر بود بدان حرفه روی آوردند و عده ای از این راه پولدار شدند و درصدد آن برآمدند که از مجموعه افرادی که پول کمتری دارند دولتی بسازند. جدای از وانگری تاریخی این انگیزه، امروزه این معادله در سطح جهانی بین قوم یهود برقراراست. افراد کمتر تأثیرگذار ازنظر مالی را به اسرائیل فرستادند و هنوزادامه دارد ( چند سال قبل کل قبیله ای از اهالی اتیوپی را که مردمی فقیر بودند و مذهب خاصی ازدین یهود داشتند را به اسرائیل کوچ دادند تا کارهای پست جامعه اسرائیل را انجام دهند ) اما تقریباً اکثریت مجاری درآمدزا را در سایر کشورها گروهی اندک از قوم یهود در دست گرفتند، از بانکداری و بورس و نفت و ارتباطات و روزنامه و ...
 
 هراتفاقی درجهان - حداقل بعد ازجنگ دوم - به وقوع می پیوندد، به نوعی به آن شاخه از افراد یهودی وصل است که پولدارند و امروزه به – صهیونیست – معروفند.
 
این‌همه را گفتم تا برسیم به حرکت آقای اسفندیار رحیم مشايی، کسی که از دوستی ملت اسرائیل یاد کرد و ابايی ندارد که هزار بار دیگرآن را تکرار کند، معاون رئیس جمهور با تکیه بر رابطه فامیلی خود با رئیس جمهور و نشست هايی که بالتبع خارج از هیأت دولت دارند، به باور من بدون هماهنگی با رئیس دولت به گفتن چنین سخنانی نزده است. اگر بدون مشورت باشد صرف نظر از باور شخصی ایشان، باید گفت به نوعی انتحار سیاسی دست زده است، اما اگر با مشورت بوده که یقیناً چنین است، این ادبیات را باید در ادامه برنامه سه ساله دولت آقای احمدی نژاد دانست.
 
   احمدی نژاد از بدو تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری دست به اقداماتی زد که اگر سایر رؤسای جمهور می زدند، حداقل اتفاقی که می افتاد با رأی برکناری از طرف مجلس روبرو می شدند. حال نمی گویم به کفایتی یا عدم کفایت، بلکه خروج از برنامه کلی نظام. اما احمدی نژاد به بوش نامه نوشت. این عمل را بگذارید درکنار منعی که برای گرفتن عکس توسط آقای خاتمی در شورای امنیت و کنار بیل کلینتون، که در تمام مدت سخنرانی آقای خاتمی به همراه هیأت آمریکايی در سالن شورای امنیت به احترام نشستند و گرفتن عکس یادگاری که مرسوم هرساله شورای امنیت است به تأخیر افتاد تا شاید خاتمی کنار کلینتون جمهوری خواه به فلش دوربین نگاه کند. هنوز مصاحبه آقای خاتمی با CNN مورد اعتراض است اما احمدی نژاد با اینکه جواب نامه خود را نگرفت ام همواره از مذاکره مستقیم با مقامات آمریکايی خصوصاً رئیس جمهور و نامزدهای ریاست جمهوری یاد می کند. من باور دارم صحبت های مشايی با برنامه ریزی خاصی صورت گرفته و در واقع پیام به یهودیان خارج از اسرائیل است که وضع موجود را درخصوص رابطه جهان با ایران خواستارند. از تحریم های ایران، جامعه سرمایه داری که در دست یهودیان است سود می برد. رحیم مشايی با این اقدام خود پیامی را به یهودیان خارج از اسرائیل فرستاد که ما ملت داخل اسرائیل را دوست ملت ایران می دانیم و شما دست از لجاجت با ایران بردارید. در واقع نوعی جدید و ادبیاتی خاص در دولت نهم برای مذاکره با آمریکا وجود دارد، اما اگر لابی صهیونیست ها بخواهد، به یقین پاسخ این‌همه درخواست مذاکره بی پاسخ نخواهد ماند. رحیم مشايی به تنهايی این بار را بر دوش کشید تا ضمن شکستن تابوی نابودی اسرائیل و پیام این چرخش در نگرش دولت نهم استمزاجی از جامعه یهودی خارج از اسرائیل بکند، البته با ادبیاتی که ملت اسرائیل مورد قبول است.
نعمت احمدى

نویسنده خبر


( ۲ )

نظر شما :