11سپتامبر، پیامی شنیده شده
ساعت 20:30 روز سه شنبه 20 شهریورماه 1380 بود که تلفن خواهرزاده ام به دفتر کارم - معاونت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات وفناوری -خبر حادثه سقوط برج های دو قلوی نیویورک را داد. طبق عرف مسئولیت های اجرایی، غفلت از آنچه در اطراف می گذرد، طبیعی است. من هم تازه وقتی تلویزیون را روشن کردم فهمیدم ازچه اتفاق غیر طبیعی بی خبر مانده ام.
به سراغ خط تلکس های ویژه رفتم، دیدم دنیا خیلی بیشتر از آنچه فکرش را می کردم تکان خورده است. خبر پشت خبر، خطر پشت خطر و واکنش پشت واکنش، روند رویدادهایی که لحظه به لحظه برجسته می شدند، انتظار وقوع مسایلی عمیق تر وماندگارتر از آن انفجار را هم به وجود می آورد: انتظار انفجاری در عرصه زندگی متعارف مردم جهان در دور ونزدیک عالم، انفجاری در زمینه دیگر"هراسی ها" و"فوبیاهای"معمول جهانی، انفجاری در مناسبات لرزان تمدنی وفرهنگی.خبرها تصویر خوفناک آینده ای را ترسیم می کرد که در آن بیشتر بار تروریسم وخشونت را بر دوش اسلام ومسلمانان بگذارد واسلام ومسلمانان را در قاب "بن لادن وبن لادنیسم" فشرده وخلاصه کند.
هنوز بر اساس مصوبه سازمان ملل متحد، سال، سالی بود که به پیشنهاد آقای خاتمی، نام گفت وگوی تمدن ها بر خود داشت وباید تلاشی می شد که این راهبرد در ابعادی عملی تر پیش رود وآن تصویر خشن ازدین ودینداری، تصویر واحد وغالب در اذهان عمومی وعواطف جریمه دار شده انسانی در سراسر جهان نشود.
به دفتر آقای خاتمی زنگ زدم و با آقای مهندس خاتمی رئیس دفتر ایشان در باب این مساله وضروریت های پیش رو صحبت کردم. فهمیدم آقای خاتمی هم سخت نگران موضوع و پیگیر آن هستند، قرار شد مساله را با مشورت دوستان صاحب نظر ومسئول در این کار دنبال کنیم.
با آقای محسن امین زاده که در غیاب آقای دکتر سید کمال خرازی مکفل امورخارجه بودند و دکتر جواد فرید زاده نخستین رئیس مرکز بین المللی گفت وگوی تمدن ها و دکتر احمد جلالی سفیر جمهوری اسلامی ایران در یونسکو صحبت کردم، همگی هم نظر بودیم که باید در کوتاه ترین زمان با صریح ترین بیان و دربالاترین سطح اجرایی کشور، بیانیه ای صادر شود.
آقای خاتمی هم که اساساً در امور مختلف به لحاظ بینش ومنش اهل مشورتند، بر این نتیجه صحه نهادند. وقت خیلی تنگ بود و باید سخن همان زمانی زده می شد که امکان شنیده شدن آن بیشتر بود، این زمان تنها محدود به همان ساعات اولیه پس از حادثه و پیش از موضع گیری های گوناگون دولت ها وشخصیت ها در قبال آن شد باید در قالب متنی کوتاه وشفاف به نام ایران واسلام، خشونت وتروریسم درهرجا وعلیه هر کس محکوم می گردید.
پیشنهادها به آقای خاتمی داده شد که قبل از ساعت 22:30 پیامشان را تنظیم و ارسال دارند. چنین شد وایشان متن صریح وروشنی را بلافاصله دادند که انعکاس سیاسی ورسانه ای کم نظیری یافت. آن متن چنین بود:
"بنام ملت ودولت جمهوری اسلامی ایران
اقدام تروریستی هواپیما ربایی وحمله به مراکز عمومی در شهرهای آمریکا را که شمار زیادی ازمردم بی دفاع را به کام مرگ کشید محکوم می کنم وتاسف عمیق وهمدردی خود را با ملت امریکا به ویژه آسیب دیدگان وخانواده ی قربانیان حادثه اعلام می دارم.
تروریسم محکوم است وجامعه جهانی باید ریشه ها وابعاد آن را بشناسد وبرای خشکاندن آن گام های اساسی بردارد. اراده اصولی دولت جمهوری اسلامی ایران قطعا در این مسیر قرار دارد و برای تحقق این باور اسلامی وانسانی از هیچ اقدامی دریغ نخواهد داشت."
آنچه مهم بود تفکیک نگرش و روش در حوزه دین وسیاست بود که خشونت وتروریزم را به هیچ بها وبهانه ای عملاً بر نمی تابد ونمی گذارد از دین ابزاری برای اعمال زور ساخته شود؛ رویکردی که 70روز پس از11سپتامبر2001باز هم در مجمع عمومی سازمان ملل متحد کارآیی خود را نشان داد.
نظر شما :