ليبى و روسيه نگران

۱۵ فروردین ۱۳۹۰ | ۱۶:۰۹ کد : ۱۰۸۷۱ اروپا
گفت و گوى ديپلماسى ايرانى با جهانگير کرمى، دکتراى روابط بين‌الملل و عضو هيات علمى گروه مطالعات روسیه دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران
ليبى و روسيه نگران

ديپماسى ايرانى: نگاه روسيه نسبت به تحولات ليبى قبل از حمله به اين کشور چه بوده است؟

در مورد نگاه روسيه نسبت به تحولات ليبى تا قبل از حملات بايد گفت که در حقيقت نوعى نگاه در روسيه وجود داشت که اين نگاه چندان با ديدگاه کشورهاى غربى متفاوت نبود. به اين معنا که روسيه هم مانند کشورهاى غربى اقدامات آقاى قذافى را در سرکوب مردم محکوم کرد. به ويژه رئيس جمهور روسيه نگاه دموکراتیک‌ترى نسبت به حوادث و قضايا داشت، بر خلاف نخست وزير که تا حدى نسبت به موضع کشورهاى غربى به ليبى بدبين بود. اما رئيس جمهور روسيه به شدت اقدامات آقاى قذافى را محکوم کرد.

بعد از حمله به ليبى روسيه به شدت با اين اقدام مخالفت کرده است. دليل مخالفت روسيه با اين اقدامات چيست؟

همان طور که گفتم نگاه روسيه تا قبل از حمله کشورهاى غربى به ليبى اين گونه بود که اقدامات ضد انسانى آقاى قذافى را محکوم مى‌کرد و نهايتا هم روسيه به قطعنامه شوراى امنيت راى ممتنع داد. بعد از اين که کشورهاى عضو ناتو اقدامات نظامى‌ خود را در ليبى آغاز کردند، روس‌ها به شدت نسبت به اين عمل اعتراض کردند. به ویژه نخست وزير روسيه به شدت به اين مسئله اعتراض کرد و آن را مشابه جنگ‌هاى صليبى عليه مسلمانان دانست. اما باز هم شاهد آن بوديم که رئيس جمهور روسيه نگاه نسبتا معتدل‌ترى از خود نشان داد و معتقد بود که نخست وزير نبايد چنين موضوعى را مطرح مى‌کرد.

بعد از حمله به ليبى به تدريج اين دو صدايى و سياست دوگانه کمرنگ شد و وزارت خارجه روسيه بعد از حمله کشورهاى غربى به ليبى، عمليات نظامى‌ ناتو در ليبى را به شدت محکوم کرد و نسبت به بمباران هوايى اين کشور اعتراض شديد کرد.

در مورد اين که علت چيست بايد گفت که عمده ترين موضوع به اين بر مى‌گردد که روس‌ها همواره بعد از فروپاشى شوروى و در بيست سال گذشته با مجموعه اى از عمليات نظامى‌ از طرف غرب مواجه بوده اند که اين عمليات نظامى‌ عمدتا عليه حکومت‌هايى بوده است که به نوعى يا دوستان و متحدان سابق شوروى بوده اند يا دوستان و متحدان  لاحق آن بوده اند.

به عبارتى اگر ما به مجموعه اقدامات نظامى‌ ـ چه آن‌ها که با تصويب شوراى امنيت انجام شده اند و چه آن‌ها که بدون اين تصويب انجام گرفته اند ـ نگاهى بيندازيم، که در عراق، بوسنی و کوزوو و امروز در مسئله ليبى در حال انجام است، اين کشورها عمدتا کشورهايى هستند که از متحدان سابق شوروى و از متحدان فعلى روسيه به شمار مى‌آيند.

لذا هميشه در روسيه اين نگاه وجود داشته که اقدامات نظامى‌ غرب عليه کشورهايى بوده که به نحوى با روسيه مرتبط بوده اند و خود اين ارتباط با روسيه باعث شده که روس‌ها هم نگران سرمايه گذارى‌هاى قبلى خود در اين کشورها باشند و هم منافع کنونی خود را در خطر ببینند؛ کما اين که مثلا يک ماه قبل از اين که امريکايى‌ها در سال 2003 به بغداد حمله کنند، روس‌ها قرارداد چهل ميليارد دلارى با دولت وقت عراق منعقد کرده بودند، يا بدهى‌هاى قبلى در اين کشورها وجود داشته مثلا در مورد عراق ميزان بدهى به روسيه تا دوازده ميليارد دلار ذکر شد. اين مسئله طبيعتا منافع روسيه را به لحاظ اقتصادى، سياسى و نظامى‌ به خطر مى‌اندازد.

يکى از دلايل دیگر نگرانى و اعتراض شديد روس‌ها نسبت به مسئله ليبى به اين بر مى‌گردد که به هر حال حکومت قذافى يکى از حکومت‌هايى بوده است که از چهل سال پيش تاکنون يکى از متحدان روسيه بوده و ساختار نظامى‌ ـ اطلاعاتى ـ سياسى اين کشور شبيه ساختار شوروى بوده است؛ ارتش اين کشور خريدار سلاح‌ها و تجهيزات شوروى و بعد روسيه بوده و اين موضوع در خور توجه است که کشورى مثل روسيه نگران باشد. سايت‌هاى خبرى روسى از زيان چهارميليارد دلارى روسيه از تحريم‌هاى ليبى خبر داده است.

دليل بعدی اين است که اساسا روس‌ها نسبت به نقض حاکميت ملى دولت‌ها از طرف نهادهاى بين المللى، نهاد‌هاى نظامى‌ و کشورهاى غربى نگران هستند و اين مسئله به خود روسيه هم بر مى‌گردد که اين مداخلات در مورد روسيه هم به شکل خفيف ترى وجود داشته و بنابراين هتک حرمت حاکميت ملى براى مسکو مسئله نگران کننده اى است.

 و سرانجام مسئله بعدى به گسترش موج دموکراسى در دنيا بر مى‌گردد. از نگاه مسکو موج جديد دموکراسى در دنيا و فضايى که رسانه‌ها به ويژه رسانه‌هاى غربى به وجود آورده اند، مى‌تواند دامن روسيه را هم بگيرد. در داخل روسيه هم در اين مدت خبرهايى بود و حتى برخى تحليل گران هشدارهايى داده اند؛ از جمله خود آقاى گورباچف که صراحتا اعلام کرد که آن چه در تونس اتفاق افتاد مى‌تواند در روسيه هم اتفاق افتد.

مجموعه اين‌ها باعث شده است که روسيه نسبت به اقدامات نظامى‌ غرب در ليبى بسيار نگران باشد.

با توجه به اين که در سال گذشته شاهد تلاش‌هايى براى بهبود روابط روسيه و ناتو بوديم، آيا اقدام ناتو در مداخله نظامى‌ در ليبى مى‌تواند بر اين روند تاثيرگذار باشد؟

ظاهرا ارتباط نزديکى بين اين دو قضيه وجود ندارد. يعنى توافقات پيشين سر جاى خود است و فعلا موضوع و مسئله اى ايجاد نشده است که روندى که آغاز شده را زير سوال ببرد. اما اين مسئله وجود دارد که اگر ناتو بتواند در اين عمليات موفق شود و تا حدى محبوبيت کسب کند و بعد بتواند بر بن بست مسائل موجود در گرجستان و اوکراين فائق شود، ممکن است ديگر حاضر نباشد که امتياز جديدى به روسيه دهد. اما على ايحال چيزى مشاهده نشده و ممکن است اين مسئله تاثيرى هم نداشته باشد. اما موفقيت ناتو در اين عمليات مى‌تواند تا حدى براى کشورهاى ناتو تحريک کننده باشد تا در مورد روابط اين نهاد با روسيه بازنگرى کنند.

روسيه در مسئله ليبى بسيار بر سازمان ملل و تصميمات شوراى امنيت تاکيد مى‌کند. اين تاکيد روسيه بر اقدام از کانال شوراى امنيت از چه جهت براى روسيه مهم است؟

شوراى امنيت برگ برنده و يکى از ميراث قدرتمندى روسيه است که از گذشته به جا مانده است. در عين حال جايى است که روسيه مى‌تواند از طريق آن بر رفتارهاى بين المللى قدرت‌هاى بزرگ نظارت کند و مى‌تواند مانع از ايجاد بدعت در ارتباط با هنجارها و حقوق بين الملل شود و در واقع از نگاه روسيه حفظ حرمت شوراى امنيت سازمان ملل متحد هم وجه حقوق دارد و هم وجه هنجارى دارد و هم منافع ملى روسيه را حفظ مى‌کند. چون شوراى امنيت جايى است که روسيه مى‌تواند در مورد بندهاى يک قطعنامه جديد، در مورد رفتارهاى شورا نسبت به کشورهاى عضو جامعه بين المللى نظارت داشته باشد و آن‌ها را کنترل کند.

اما روسيه در شوراى امنيت محدوديت‌هايى دارد. به اين معنا که روسيه نمى‌تواند مانع هر اتفاقى در شوراى امنيت شود و غربى‌ها هم از اين وضعيت استفاده مى‌کنند و با تفسير خود قطعنامه را به يک ابزار براى اقدام نظامى‌ تبديل مى‌کنند. در قضيه عراق اين قضيه اتفاق افتاد، در مورد کوزوو قبلا چنين اتفاقى افتاده بود و در مورد ليبى هم چنين اتفاقى در حال وقوع است.

در حقيقت قطعنامه شوراى امنيت اجازه عمليات نظامى‌ فراتر از بحث منطقه پرواز ممنوع را نمى‌دهد. ولى غربى‌ها مفهوم اجرايى کردن منطقه پرواز ممنوع را چنان گسترش داده اند که تبديل به عمليات نظامى‌ شده است و حتى اين احتمال وجود دارد که در آينده تبديل به يک عمليات نظامى‌ زمينى شود که کاملا مخالف مفاد قطعنامه شوراى امنيت است. ولى به هر حال دليل نگرانى روسيه اين است که اگر اين موضوع يعنى اقدام نظامى‌ ناتو عليه کشورهاى داراى حق حاکميت ملى و کشورهاى عضو سازمان ملل متحد باب شود، آن وقت معلوم نيست حد يقف اين مسئله کجا باشد و کجا متوقف شود. از اين رو روسيه بر قطعنامه شوراى امنيت تاکيد دارد و اقدامى‌ خارج از اين قطعنامه را نمى‌پذيرد.

اما اين قطعنامه شوراى امنيت هم گويا قدرى قابل تفسير است و طرف‌هاى غربى اين تفسير را دارند که اين قطعنامه حتى مى‌تواند اجازه يک عمليات نظامى‌ را هم بدهد.


نظر شما :