درسی که لیبی به ایران داد
ديپلماسى ايرانى: آیا معاهده منع تکثیر تسلیحات هستهای موسوم به ان پی تی تبدیل به افسانه ای شده است متعلق به روزهای دور؟ این پرسشی است که سایت نشنال اینترست مطرح میکند تا با محور قرار دادن آن ارتباطی میان ماجراهای خاورمیانه و معاهده ای بیابد که قرار بود مانع از وخیم شدن اوضاع هستهای جهان شود.
نویسنده این گزارش در ادامه مینویسد: روزهایی بود که معاهده منع تکثیر تسلیحات هستهای تبدیل به اولویت نخست آمریکا و اروپا شده بود. اعضای جامعه جهانی یک به یک به این معاهده پیوستند و به همین دلیل آمریکا برای وادار کردن کشورها به پیوستن به این معاهده دست به دامان زور نشد. حتی امرز هم بحث پرونده هستهای ایران و کره شمالی مطرح است اما واشنگتن از توسل به زور برای پایان دادن به این بحران اجتناب میکند.
تا همین چند روز پیش میتوانستیم لیبی را نمونه موفق توسل به دیپلماسی برای پایان دادن به بحث دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی و یا هستهای بدانیم. اما حمله غرب به لیبی این نمونه را نیز از دست ما ربود. متحدان با حمله به طرابلس در حقیقت فرصت به تصویر کشیدن این حقیقت را که ما میتوانیم کشوری را بدون حمله نظامی به واگذاری تسلیحات خطرناک مجاب کنیم از همگان گرفت.
اکنون دیگر هیچ کشوری که اندکی از زیر سایه ایالات متحده خارج شده و احتمال تقابل با واشنگتن و متحدانش را در آینده ای نه چندان دور میبیند، حاضر نیست تسلیحات در اختیار خود را واگذار کند. تجربه لیبی یک روز مبادا برای همگان گذاشته است. تا همین چند رو پیش لیبی متحدی حرف گوش کن برای واشنگتن بود.
اما اکنون با حمله به لیبی آن هم با توجیه کمکهای بشردوستانه موجی از تحلیلها و اما و اگرها به راه افتاده است. روبرت جوزف از مذاکره کنندگان با دولت لیبی در این خصوص میگوید: به این کابوس فکر کنید که ما در مهار برنامه هستهای لیبی و یا از بین بردن تسلیحات کشتار جمعی موفق عمل نکرده باشیم.
کم هستند کسانی که ادعا کنند قذافی برای بقای در قدرت دست به تسلیحات کشتار جمعی و یا هستهای خواهد برد که احیانا میتواند از تیررس نگاه بازرسان و جامعه جهانی دور نگاه داشته باشد. در شرایطی که این کابوس محقق شود بیشک ما گرفتار جنگی عجیب خواهیم بود. جنگی که پیش بینی تبعات آن هم غيرممکن خواهد بود.
شاید با جدیتر شدن فضای جنگ برخی در واشنگتن از این دخالت نظامی پشیمان شوند اما در حال حاضر که کاخ سفید نشینها به این پیروزی میبالند. برنامه هستهای طرابلس زمانی رو شد که غرب متوجه برنامههای پشت پرده عبدالقدیر خان پاکستانی شد.
محمد البرادعی که در آن زمان بر ریاست آژانس بین المللی انرژی هستهای تکیه زده بود تاکید کرد که برنامه هستهای لیبی هنگام کشف هنوز در مرحله ابتدایی نبوده و پیشرفتهای شایانی داشته و بسیار فراتر از حد تصور واشنگتن نشینها بوده است. در همان زمان یکی از مشاوران جورج بوش رئیس جمهوری وقت برای مذاکره با دولت قذافی به طرابلس سفر کرد و در پاسخ به سوال خبرنگاران که بر آورد وی را از این برنامه جویا شدند گفت: بسیار جدیتر از آن چیزی بود که ما گمان میکردیم. اکنون برنامه هستهای لیبی تبدیل به دغدغه ای جدی برای ما شده است.
برنامه هستهای لیبی در زمانی افشا شد که هنوز صدام حسین به دستور آمریکاییها از اریکه قدرت پایین کشیده نشده بود اما تنش در رابطه بغداد و واشنگتن کاملا هویدا بود. معمر قذافی ترجیح داد بر سر ماجرای لاکربی با واشنگتن و غربیها وارد معامله شده و در مقابل از جنگ حذر کند. گزارشهای رسیده از لیبی در آن زمان حاکی از این بود که سیف الاسلام قذافی یکی از پسران دیکتاتور در آن بازه زمانی در جذب سرمایههای خارجی به داخل کشور بسیار تقلا کرد.
دولتمردان در طرابلس در آن زمان اعلام کردند که حاضرند تسلیحات هستهای خود را واگذار کنند و البته ذخیرههای مواد شیمیایی در اختیار برای استفاده در تسلیحات را هم به غربیها تحویل دهند. حذف موشکهای بالستیک دوربرد هم در زمره برنامههایی بود که قذافی به انجام آن متعهد شد.
فلینت لورت که در آن زمان در وزارت امور خارجه ایالات متحده مشغول به کار بود در این خصوص میگوید: تجربه لیبی درس بسیار خوبی برای ما بود. برای آنکه کشوری عصیانگر را به راه بیاوریم نه تنها باید مشوقهای بسیاری را در اختیار این کشور قرار دهیم بلکه باید نوع مشوقها و هدایای اهدا شده به دولت مد نظر را هم عیان کنیم.
از همان سال تاکنون بسیاری از تحلیلگران ادعا داشتند که میتوان از الگوی لیبی برای سر به راه کردن دولتمردان در کره شمالی و ایران هم استفاده کرد. پیام غرب در این دو پرونده هم کاملا عیان خواهد بود: تسلیحات هستهای و غیرمتعارف خود را در اختیار ما قرار دهید و ما هم بسته ای از مشوقهای اقتصادی و سیاسی را در دستان شما خواهیم گذاشت.
تهران و پیونگ یانگ تاکنون از پذیرفتن این مذاکره سرباز زده اند اما ذات مذاکرات و تماسهای میان غرب با هر دو این کشورها همچنان ادامه دارد. غرب و آمریکا هنوز امیدوارند که بتوانند در برابر هر دو این کشورها نیز همان راهی را بروند که در مواجهه با طرابلس رفتند. اگر زمان به عقب بازمیگشت بیشک قذافی هرگز تسلیحاتی را که در اختیار داشت و نقشه اهرم مقاومت در برابر حملات غرب را بازی میکرد تحویل نمیداد. این تسلیحات در حقیقت تنها برگ برنده او برای اینچنین روزهایی بودند.
وزارت امور خارجه که شمالی با بیانیه ای در این خصوص موضع خود را عیان کرد: ایالات متحده سابق بر این به دولت لیبی وعده داد که میتواند از تضمینهای امنیتی برخوردار باشد اما اکنون از هیچکدام از این تضمینها خبری نیست. مذاکرات و یا توافقنامه هستهای تنها ابزاری برای فریب عمومی و بالا دست نگاه داشتن ایالات متحده است.
اکنون دولت قذافی خلع سلاح شده است. طرابلس در یک قدمی اشغال بیگانگان قرار دارد. غرب هم تمام عزم خود را برای عملی کردن آنچه که سالها بود در ذهن داشت جزم کرده است: بیرون راندن قذافی از قدرت.
نشنال اینترست در ادامه مینویسد: اکنون لیبی الگویی برای ایران و کره شمالی شده است. دیگر میتوانیم مطمئن باشیم که نه در تهران و نه در پیونگ یانگ کسی سخنان زیبای غرب در خصوص بستههای تشویقی را باور نخواهد کرد. حتی کشوهایی مانند سوریه هم میتوانند به فکر جمع آوری تسلیحات کشتار جمعی و یا حداقل تجهیزاتی برای ترساندن آمریکا بیفتند.
تحلیلگران حتی یک قدم فراتر رفته و پیش بینی میکنند که ایران هستهای میتواند عربستان سعودی و مصر را هم به یاد هستهای شدن بیندازد. همواره سختیهایی پیش روی کشورها برای دستیابی به تسلیحات هستهای وجود داشته اما اکنون این میل با عملکرد آمریکا در مقابل لیبی تشدید خواهد شد. حتی بازیگرانی که نقشگیری آنها در این بازی بسیار بعید بود مانند ونزوئلا و برمه هم میتوانند اندک اندک وارد گود شوند.
جنگ با لیبی اشتباه بود و دلایل بسیاری هم برای اثبات این اشتباه وجود دارد. اما اصلیترین دلیل آن بر باد رفتن معاهده منع تکثیر تسلیحات هستهای است که آمریکا سالها بود داعیه دار آن است.
نظر شما :