لیبی پس از قذافی چه خواهد شد؟
دیپلماسی ایرانی: معمر قذافی وارد مرحله درگیری خونینی شده است. اگر اوضاع به همین منوال پیش رود و اتفاق خاصی نیفتد سرنگونی او حتمی است. قذافی که اکنون با چنگ و دندان و خونریزی تلاش دارد، کرسی ریاست را به هر ترتیبی که شده حفظ کند اکنون به سویی میرود که سرنگونی خود را آن هم به بدترین شکل ممکن شاهد باشد. حالا همه میپرسند لیبی پس از معمر قذافی چه خواهد شد. برای کشوری که غرق خرابی و خون شده چه آیندهای را میتوان متصور بود؟
این موضوعی است که روزنامه الشرق الاوسط، چاپ لندن در یادداشتی به قلم ماکس بوت، روزنامهنگار روزنامه نیویورکتایمز با عنوان "طراحی لیبی پس از قذافی" به آن پرداخته است. در این یادداشت میخوانیم: یک هفتهای است که ایالات متحده و همپیمانانش منطقه پرواز ممنوع را بر فراز لیبی برقرار و حملات هوایی شدیدی را آغاز کردهاند تا شاید سرهنگ معمر قذافی از سرکوب انقلابیون دست دست بردارد. هفته گذشته شورای امنیت سازمان ملل دستورالعملهای مهمی را با این هدف آغاز کرد و تا پایان هفته نیز حملات موشکی به لیبی آغاز شد. این مسئله یک نگرانی بزرگ ایجاد میکند و آن این که امور به مرحلهای برسد که تمام ابزارها برای سرنگونی قذافی به کار گرفته شود. اخباری که به گوش میرسد حاکی از آن است که نیروهای لیبیایی در وضعیت بدی به سر میبرند، فرماندهی منسجمی ندارند و از کمبود سلاح به شدت رنج میبرند. تا کنون موشکها و حملات جنگندههای اروپایی و امریکایی توانسته خسارتهای سنگینی را بر معمر قذافی و وفادارانش وارد کند.
حال یک پرسش بزرگ وجود دارد و آن این که آیا این حملات کفایت میکنند؟ نیروهای معمر قذافی در مناطق پرجمعیت شهرهای لیبی سنگر گرفتهاند و این مسئله باعث میشود که هر گونه حمله نظامی باعث کشته شدن شهروندان شود. آنها از پس از آن که روز یکشنبه توانستند اطراف بنغازی را تصرف کنند، مجبور به عقبنشینی از آن شدند. روز دوشنبه انقلابیون به اجدابیا حمله کرده و این شهر استراتژیک را به تصرف خود در آورند. آیا انقلابیون میتوانند بازوهای ارتباطی وفاداران قذافی را قطع کنند؟ اگر پاسخ منفی باشد، آیا غربیها آمادگی استفاده از نیروی زمینی را دارند؟ تا بدین لحظه باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده امکان رجوع به این گزینه را مردود دانسته چرا که از این میترسد که مخاطرات آن بحران طولانی مدتی ایجاد کند. آیا این امکان وجود دارد که معمر قذافی به همین سادگی دست از قدرت کنارهگیری کند در حالی که جامعه بینالمللی انجام عملیات نظامی در خاک لیبی را تایید کرده است. حتی اگر سرهنگ قذافی از قدرت کنار بگیرد – موضوعی که باید به هر صورت محقق شود که البته بدون اعلام هدف رسمی تحقق خواهد یافت – آیا بدین ترتیب همه مشکلات حل میشوند.
وی سپس مینویسد: در برخی موارد لیبی مشکلات کمتری نسبت به افغانستان و عراق وجود دارد، اگر چه از لحاظ مساحت لیبی از آن دو کشور دیگر پهناورتر است و جمعیت آن نیز از آن دو کشور بسار کمتر (4/6 میلیون نفر) است و بیشتر تراکم جمعیتی و تمرکز کشور نیز بر مناطق ساحلی است. به رغم وجود اقلیت بربر زبان اکثریت کشور عربی است و بر اساس تقسیمات طایفهای و نژادی نیز تقسیم نشده است. کما این که هیچ کدام از کشورهای دشمن امریکا و غرب (مثل پاکستان و ایران) نیز در همسایگی آن نیستند که بخواهند اعمال قدرت مستقیم داشته باشند. شانس دیگری که وجود دارد این است که سرهنگ قذافی حامیان خارجی بسیار کمی دارد به خصوص این که جامعه عربی نیز از دخالت نظامی علیه او حمایت کرده است.
ماکس بوت سپس میپرسد: پس از کنارهگیری قذافی از قدرت چه خواهد شد. فروپاشی نظامی پلیسی قذافی یعنی آزادی بیشتر برای همه لیبیاییها، حتی جهادیها که بدشان نمیآید با تشکیل گروههای شورشی چیزی شبیه عراق را برای لیبی رقم بزنند. تهدید دیگری که برای لیبی وجود دارد ترکیب قبیلهای آن است. به رغم ورود این کشور به عصر مدرن اما سابقه نبرد میان 140 قبیله و طایفه را در خود دارد که ما اطلاعات کمی از آنها داریم. قذافی با قلع و قمع و وحشیگری و بستن اموال آنها بر این قبایل تسلط پیدا کرده بود و به مجرد کنار رفتنش از قدرت ممکن است برخی از این قبایل بر سر عایدات نفتی به جان یکدیگر افتاده و کشتار تازهای را آغاز کنند. مثل اتفاقی که در عراق افتاد و عدهای با القاعده کنار آمدند.
نویسنده سپس پیشنهاد میدهد: برای این که وضعیت کشور به مراحل بدتر از این نرسد لازم است که از دولت انتقالی مخالف حکومت یا همان «شورای ملی انتقالی» حمایت شود تا برای دوران پس از معمر قذافی طرحی ریخته شود. بسیار مهم است که آمادهسازی، مسلح ساختن و آموزش نیروهای غربی به خصوص سربازان عرب در دستور کار قرار بگیرد تا در کنار انقلابیون به مبارزه بپردازند. لازم است که شورشیان انقلابی نه فقط برای سرنگونی قذافی بلکه حفاظت از قانون اساسی و نظام جدید لیبی نیز آماده شوند. یعنی شبیه همان چیزی که در کشورهای دیگر پس از درگیریهای داخلی شاهد بودیم، مانند کوزوو یا تیمور شرقی. احتمال بیشتر این که ممکن است لیبی پس از قذافی نیازمند نیروهای حافظ صلح شود که البته لازم است این نیروها زیر نظر سازمان ملل، پیمان ناتو و اتحادیه عرب فعال باشند. این راهی است که میتواند در پی تعدیل دستور شورای امنیت که «حضور هر گونه نیروی خارجی در هر حالتی در حتی کوچکترین بخش از خاک لیبی را هم منع میکند»، محقق شود. البته این بدان معنا نیست که باید نگرشها عوض شود و نظرها نسبت به لیبی تغییر کند. آنچه در لیبی میگذرد در حد تامین فضای لازم برای مداخله استراتژیک و انسانی است ولی باراک اوباما وظیفه دارد مخاطرات پیش رو را نیز مد نظر قرار داده و دستورالعملهای لازم برای این کار را اتخاذ کند و لازم است که راهکاری برای تعامل با آن بیابد.
ماکس بوت، از مقامات عالیرتبه کمیسیون روابط خارجی ایالات متحده
نظر شما :