حمایت آمریکا از میقاتی نمایشی است
دیپلماسی ایرانی: سایه ناآرامیهای داخلی همچنان بر فراز لبنان است. سعد حریری نخست وزیر سابق لبنان تمام قد در برابر حزب الله لبنان ایستاده و از زمان کنار زده شدن بارها بحث سلاح در اخیتار حزب الله لبنان را مطرح کرده است. حرکتهای نسنجیده حریری انتقادهای فراوانی را برانگیخته و همگان وی را به زیر سوال بردن اتحاد و انسجام ملی در لبنان متهم می کنند. مسعود ادریسی سفیر سابق ایران در لبنان و کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی سیاست جدید حریری و تقلاهای نجیب میقاتی برای تشکیل دولت را مورد واکاوی قرار داده است:
در گذشته عربستان از سعد حريرى حمايت مىکرد، اما با توجه به انتقادهاى ملک عبدالله از حريرى، امروز با حمايت چه کسانى به مبارزه با حزب الله و مقاومت پرداخته است؟
اقاى سعد حريرى در لبنان نخست وزير بوده و سقوط کابينه خود را ازجانب حزب الله و مقاومت مىداند ودر اظهاراتش اعلام کرده است که حزب الله با سلاحش نمايندگان مجلس را ترسانده و باعث شده که به ميقاتى راى دهند. به عبارت ديگر سقوط کابينه را از چشم حزب الله مى بيند و طبيعى است که عليه حزب الله موضعگيرى کند و و مخصوصا عليه سلاح مقاومت که در دست حزبالله است.
موضوع مهم با توجه به صحبتهاى اخير سعد حريرى و هم تجمعى که گروه 14 مارس داشتند، هدفش اين است که قدرت نمايى کند، به دليل اينکه هم اکنون وضعيت در لبنان به گونهاى شده است که گروه 14 مارس اعلام کرده که در دولت شرکت نمىکندو اقاى ميقاتى هم اعلام کرده است که ما دولتى بدون حضور 14 مارس تشکيل مى دهيم. ولى اين موضوع آن چيزى نيست که سعد حريرى از رضايت کامل داشته و يا بخواهداز قدرت کنارهگيرى کند.
صحبتهاى اخيرحريرى درباره حزب الله که گفته است بايد حزبالله خلع سلاح شود و مقاومت نيازى به سلاح ندارد و بايد ارتش داشته باشد. اين مهمترين خواست صهيونستها در طول اين سالها بوده، بعد از شکستهايى که از مقاومت خوردند و مجبور شدند سرزمينهاى اشغالى در لبنان را ترک کنند. در کنار صهيونسيتها، امريکايىها نيز هميشه خواستار خلع سلاح حزب الله بودند.
بنابراين هم امريکايىها و هم صهيونيستها و به دنبال آن کشورهاى اروپايى هم از موضع سعد حريرى حمايت مىکنند.
با توجه به تحليل شما، امريکا بايد به نوعى با گروه 14 مارس موافق باشد، اما سفير امريکا در لبنان اعلام کرده بود که ما با دولت ميقاتى مشکلى ندارم، اين موضع دوگانه را چگونه ارزيابى مىکنيد؟
به عقيده من امريکايىها با توجه به اينکه هميشه ادعاى طرفدارى از دمرکراسى مى کنند، در شرايط فعلى هم به اين امر واقف هستند که دولت ميقانى با راى اکثريت نمايندگان مجلس برسر کار امده است، بنابراين ناگزير از حمايت وى هستند و نمىتوانند به صورت علنى با کسى که در فرايند دموکراتيک انتخاب شده است، مخالفت کنند. اما از طرف ديگر اعلام کردهاند که ما با دولت آقاى ميقاتى مشکلى نداريم ولى بايد ببينيم که برنامه اين دولت و وزارى کابنيه آن چه کسانى هستند. بنابراين با واقعيتى که در لبنان حادث شده، مجبور هستند خود را وفق دهند که البته اين عکسالعمل ظاهرى است. ويا شايد سياست ديگر امريکا در حمايت از ميقاتى براى اين است که بتوانند کارى کنند که ميقاتى از گروه 8 مارس مستقل عمل کند و بعدا به نفع خوداز وى استفاده کند.
دولت ميقاتى هنوز کابينه خود را اعلام نکرده است، به نظر شما اين دولت جديد چه رويکردى خواهد داشت و تا چه زمانى بايد منتظر اعلام اعضاى کابينه باشيم؟
تشکيل دولت در لبنان هميشه به دو شکل بوده است:
1. دولت وحدت ملى بوده که نياز دارد با تمام گروهها رايزنى کرده و توافق همه آنها را بدست بياورد تا بتواند تصميمگيرى کند. اما امروز هم با توجه به اين مشکلات پيش آمده چنين روندى مشکل به نظر مىرسد.
2. نوع ديگر دولت يکسويه است که عمده وزرا از يک گروه و جريان انتخاب مىشوند.
امروز در لبنان حتى گروههاى مقاومت و 8 مارس ترجيح بر اين دارند که يک دولت وحدت ملى ايجاد شود. تلاش اقاى ميقاتى هم بر اين است، با وجود اينکه اقاى حريرى اعلام کرد که ما در تشکيل دولت شرکت نخواهيم کرد، ولى ترجيح اقاى ميقاتى و 8 مارس بر اين است که دولت وحدت ملى تشکيل دهندو يکى از دلايلى که تا امروز هم کابينه معرفى نشده به همين دليل است. اما ظاهرا آقاى ميقاتى تصميم گرفته که دولت خود را تشکيل دهد و وزراى خود را نيز تعيين کرده، ممکن است بر سر بعضى از وزرا اختلاف نظر باشد که اين امر خيلى مهم نيست. موضوع مهم صحنه منطقهاى و خود لبنان مىباشد که باعث تاخير در تشکيل دولت شده است.
اقاى ميقاتى هم ترجيح مىداد که اين جريان 14 مارس بگذرد و بعد کابينه خود را اعلام کند، همانطور که مىدانيد هنوز دولت تشکيل نشده در جريان تظاهرات به دولت انتقاد شده است. بنابراين به عقيده من اگر ميقاتى دولت يکسويه تشکيل دهد که احتمال آن هم زياداست ، بايد در طول دوتا سه هفته آينده تشکيل شود.
با توجه به اين اختلافها و نفوذى که ايران در حزبالله دارد، آيا ممکن است حزبالله از ايران براى حل مشکل استفاده کند؟
بعيد به نظر مىرسد که اوضاع لبنان از آنچه که امروز شاهد آن هستيم بدتر شود. به دليل اينکه ما شاهد چنين اتفاقهايى در لبنان بوديم. بدين معنا که در گذشته همچنان اين حوادث در لبنان بوده است. اما به نظر من در لبنان هيچ گروهى نمى تواند گروه ديگر را حذف کند. بنابراين اگر قرار باشد دولت باثباتى تشکيل شود، بايد دولت وحدت ملى باشد که تفاهم ملى و مشارکت ملى در آن دخيل باشد. تجربه نشان داده است که دولت يکسويه در لبنان موفق و بادوام نخواهد بود. به همين دليل است که تمامى گروهها سعى بر اين دارند که دولت وحدت ملى تشکيل دهند.
بنابراين وضعيت در لبنان به همين شکل است و به نظر من نيازى به ايران و يا وساطت و حمايت ما از دولت به صورت علنى نخواهد بود.
جريان 14 مارس براى بازگشت به قدرت چه رويکردى در سياست خودخواهد داشت؟
مواضع خود را نسبت به سلاح مقاومت براى چانه زنى حفظ خواهند کرد. قطعا به دولتى که اقاى ميقاتى تشکيل مىدهد انتقاد کرده و دولت را واردار مىکنند که از آنها استفاده کند. در نتيجه گيرى مىتوان سياست جريان 14 مارس را به دو بخش تقسيم کرد:
1. سلاح حزبالله، که بتوانند طرف مقابل و يا طرفهاى بينالمللى را به واکنش در برابر اين مساله وادار کنند. که از آنها حمايت کرده و اين روند را تا زمانىکه به نتيجهبرسد ادامه خواهند داد.
2. انتقاد از دولت را نيز در سرلوحه سياست خود قرار خواهد داد.
نظر شما :