روياى همپيمانى ايران، ترکيه، سوريه و مصر
ديپلماسى ايرانى: ايران نسبت به انقلابهاى عربى نگاه مثبتى دارد. براى همين نيز از هماکنون براى بهرهبردارى صحيح از اين انقلابها نقشههاى مفصلى کشيده است. همزمان فعاليتهاى تازهاى را در بعد اقتصادى آغاز کرده که در راس آن همپيمانى با ترکيه، سوريه و مصر قرار دارد. هدف کاملا مشخص است، ايجاد موقعيتى استثنائى براى رهبرى منطقه و در راستاى آن رهبرى جهان که در راس آن ايران و همپيمانانش قرار گرفته باشند. ايران تلاش دارد که روابط خود را با ترکيه تبديل به الگوى يک رابطه گسترده دو جانبه کند و همزمان مىخواهد لبنان را نماد مقاومت سازد. در اين ميان ايران منتظر است تا امريکا هر چه سريعتر عراق را ترک کند تا ضمن پيوستن آن به جمع همپيمانانش بيش از پيش به عربستان، اين رقيب ديرينه منطقهاى که نگاه ويژهاى به عراق داشته و براى تحرکات ايران همواره مزاحمت ايجاد کرده، فشار بياورد.
روزنامه الاخبار، چاپ بيروت در يادداشتى در اين زمينه به قلم ايلى شلهوب، نوشته است: آنچه تصميمگيران اصلى عرصه سياسى ايران را از تصميمگيران ديگر کشورهاى جهان متمايز مىکند، روشنبينى و واقعبينى آنها نسبت به وقايع جارى جهان است. معادله بسيارى سادهاى وجود دارد: ثروتهاى خدادادى (به ويژه نفت) در خدمت اقتصاد است، اقتصاد در خدمت سياست است، سياست در خدمت ايدئولوژى است و ايدئولوژى در خدمت مظلومين و مستضعفين قرار دارد. در اين ميان معادله ديگرى نيز افزوده شده، برآمدن از ملت و بازگشت به ملت که در پاسخ به اين که چه چيزى بايد از ملت بر آيد و به ملت بازگردد پاسخ مىدهند، همه چيز، همه چيز بايد از ملت بر آيد و به ملت باز گردد. اهداف اين معادله نيز کاملا روشن است: نظامهايى که بر اساس چارچوبهاى مردمى شکل گرفته باشد مىتوانند به طور واقعى بر جهان حکومت کنند و با توجه به وجود ثروتهاى عظيم نفت و موقعيت ممتاز استراتژيک ايران و منطقه در نقشه جهانى امکان همه گونه بهرهبردارى سياسى وجود دارد.
در ادامه اين يادداشت آمده است: از اين جا است که مىتوانيم درک کنيم که چرا تصميمگيران سياسى ايران به آنچه در منطقه مىگذرد خوشبينند و انقلابهاى عربى را ايجابى تصور مىکنند. از اين رو در مرحله اول پيشبرد نقشهشان تلاش مىکنند که يک پيمان اقتصادى چهارجانبه ميان ايران، ترکيه، سوريه و مصر ايجاد کنند و البته به اين نيز فکر مىکنند که اين پيمان را تا آنجا که ممکن است گسترش دهند. هدف نهايى نيز کاملا روشن است، گستردگى همپيمانى تا آن جا که چيزى شبيه اتحاديه اروپا تشکيل شود. در اين ميان بر سر عراق چندان تلاش خارج از عرفى انجام نمىدهند چرا که خوب مىدانند تا زمانى که نيروهاى امريکايى به طور کامل از عراق عقبنشينى نکردهاند امکان مانور سياسى بيش از آنچه اکنون در عراق انجام مىدهند، ندارند. به اعتقاد آنها عراق هنوز دوره انتقالى خود را سپرى مىکند و تا زمانى که امريکايىها عراق را ترک نکردهاند، نمىتوانند ثبات لازم سياسى داشته باشند. به عربستان نيز چندان خوشبين نيستند و خوب مىدانند که نمىتوانند بر روى عربستان به عنوان يک همپيمان منطقهاى حساب کنند. بلکه بر عکس بر اين اعتقادند که رياض به سمتى مىرود که بيش از پيش موقعيت خود را در منطقه از دست داده و چون در اين لحظه حساس برداشت غلطى از واقعيتهاى سياسى جامعه عربى دارد، اين مسئله باعث مىشود تا تضعيف جايگاه منطقهاىاش سرعت بيشترى به خود بگيرد. ايران بر اين اعتقاد است که هر چه همراهى بيشترى با ديدگاهش به وجود آيد، نقشش در جهان اسلام در قالب يک منظومه قدرتمند نيز موثرتر و فعالتر خواهد بود.
ايلى شلهوب در ادامه اين يادداشت به ديدگاه ويژه ايران به لبنان مىپردازد و مىنويسد: اما در مورد لبنان که جايگاه ويژهاى براى ايرانىها دارد، در تهران بسيارى از جريانهاى سياسى بر اين اعتقادند که نبايد براى لبنان موقعيتى شبيه موقعيت مصر در دوران حسنى مبارک به وجود آيد. به اعتقاد آنها با توجه به تهديد توطئههايى که عليه لبنان وجود دارد، لازم است که لبنان تبديل به يک الگوى مقاومت براى کل منطقه شود. مسئولان ايرانى در اظهارات متعدد خود بارها تاکيد کردهاند که تحولاتى که در جامعه عربى رخ داده، بىشک نتيجه انقلاب مردمى است که حاکمان آنها سالها به آن مردم به ديده تحقير نگريستهاند. حکامى که همواره عزت و کرامت اين ملت را زير پا گذاشتهاند. ايرانىها بر اين اعتقادند که انقلابى که در جامعه عربى رخ داده، بر آمده از انقلابهاى مردمى شبيه انقلاب اسلامى است که در سال 1979 در ايران رخ داده است. جمهورى اسلامى ايران خود را بر آمده از بطن جامعه خود مىداند.
نويسنده اين يادداشت سپس مىنويسد: ايران بر اين باور است که با اين ديدگاه لازم است که مجموعهاى از کشورهاى بزرگ منطقه يک همپيمانى مهم و تاثيرگذار تشکيل دهند تا بتوانند به واسطه آن بر دنيا حکومت کنند. آنها به اين ديدگاه تجربه عملى دادهاند، از اين رو به دنبال تشکيل يک گروه چهارجانبه ميان ايران و ترکيه و سوريه و مصر هستند. ايرانىها همچنين گفتهاند که مانعى براى انضمام هر کدام از کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس به اين منظومه نمىبينند که در آن صورت اين مجموعه پنججانبه يا بيشتر خواهد شد. يکى از مسئولان ايرانى در اين باره مىگويد: «ما در منطقهاى زندگى مىکنيم که از ثروتهاى خدادادى برخوردار است و موقعيت استراتژيک بسيار منحصر به فردى دارد. منطقهاى که نقطه اتصال شرق به غرب است و ملتها به آن اعتماد ويژهاى دارند از اين رو توانايى اداره جهان را دارد.» ايرانىها به اين فکر مىکنند که اين همپيمانى چهارجانبه را به زودى گسترش داده و آن را به يک اتحاديهاى شبيه اتحاديه اروپا تبديل کنند. البته ايرانىها هر ادعايى مبنى بر تلاش ايران براى تسلط بر منطقه را قويا رد مىکنند. اين مسئول ايرانى در اين باره مىگويد: «آنچه ما مىخواهيم اين است که مردم خود بر منطقه مسلط باشند. ما نبايد از اين تحولات نگران باشيم چرا که به زودى رقباى جديدى در عرصه سياسى ظاهر خواهند شد. از اين رو ما تلاش مىکنيم که روابط دو جانبه ما با ترکيه به الگوى پيشنهادى يک رابطه دو جانبه تبديل شود.» در خاورميانه جديد کسى بر ديگرى مستولى ندارد اين مردم هستند که امور را مىگردانند.
نظر شما :