مجله هفته/ توحش در عصر جديد

۰۶ اسفند ۱۳۸۹ | ۱۴:۲۳ کد : ۱۰۴۵۰ اخبار اصلی
سرهنگ معمر قذافى همانقدر که مضحک و مايه انبساط خاطر بوده، اين روزها خشن و خونريز و بى مهار نشان مى‌دهد.
مجله هفته/ توحش در عصر جديد

ديپلماسى ايرانى: شايد آدم بعد از خواندن رمان "ديوانه اى در شهر" ژرژ سيمنون به اين نتيجه مى‌رسد که عصر ديوانه‌هاى خطرناکى که با انگيزه‌هاى روانى غيرقابل باور به جنايت‌هاى فجيع دست مى‌زدند، تمام شده و بحران‌هاى اجتماعى و سياسسى آنقدر فيصله يافته و انسان به حدى از رشد و کمال رسيده که به قول بعضى‌ها دارد قله‌ها را فتح مى‌کند و... که ديگر شاهد هيسترى‌هاى خطرناک و مخرب نخواهيم بود.

چندى بود که از رسوخ ديوانگى و روان نژندى به حوزه سياست خبرى نبود و حتى در نظام‌هاى غيرمردم‌سالار نيز ردپايى از قاتلان بالفطره و صبغه‌هاى بربريت ديده نمى‌شد. معمر قذافى يک تنه و با تمام وجود به ميدان آمده و مى‌خواهد تاريخ بسازد؛ تاريخ توحش در عصر جديد.

خشونت و بيداد او به حدى رسيده که خيلى‌ها در دين و خانواده و پدرومادر او هم شک کرده اند. چند روز پيش يک پيرزن 77 ساله يهودى که به همراه دخترش در يک برنامه تلويزيونى رژيم اسرائيل شرکت کرده بودند،‌ مدعى شدند با معمر قذافى‌ نسبت خونى دارند و بنابراين او يک يهودى است. اين دو راشل سعاده و جويتا براون، خاله و پسر خاله رهبر ليبى بودند. وقتى مجرى برنامه از آنها پرسيد: "شما از کى مى‌دانيد که پدر و مادر قذافى يهودى الاصل هستند؟" راشل خاله قذافى گفت: در اسرائيل پدر و پدربزرگم به ما گفتند که روابط محکمى ‌با خانواده قذافى دارند و مادر قذافى خواهر مادر بزرگ من است. مادر قذافى هرگز مسلمان نشد بلکه با يک شيخ عرب مسلمان فرار کرد. وى بر دين يهودى خود بود و از دست همسر اول خود با يک شيخ عرب مسلمان فرار کرد.

اينکه قذافى يهودى است يا مسلمان يا به هر کيش ديگر، تاثيرى در اصل قضايا نمى‌کند و هم اينک صحبت از قذافى به عنوان يک ديکتاتور جنايتکار است که براى ماندن در قدرت، دستور تير، بمباران و اعدام‌هاى گسترده صادر مى‌کند. البته در اين ميان کسى مثل شيخ قرضاوى نيز عليه او حکم اعدام صادر کرده و بايد ديد کدام حکم زودتر از آن يکى اجرا مى‌شود. آنچه مسلم است اگر از ديد فايده گرايانه به مقوله اعدام نگاه کنيم، کشتن قذافى اخلاقى تر و انسانى تر مى‌نمايد چرا که از نفع بيشترى براى اکثريت برخوردار است و از مرگ عده اى ديگر جلوگيرى خواهد کرد.

مشکل اينجاست که ايشان در توهم و جنونى عميق گرفتار است و خود را رئیس مسلمانان در اقصى نقاط عالم مى‌داند. (حتى بى احتساب اينکه او اصالتا يهودى است يا مسلمان) و قائل شدن به اين مقام و رتبه، اين اجازه را به او داده است تا هر دستورى را که خود صلاح مى‌داند صادر کند و قاعدتا آن را به پاى مصلحت مسلمين و امنيت ملى و ماموريت از جانب خدا مى‌گذارد.

دقت در بخش‌هايى از سخنرانى قراى او در شامگاه سه شنبه که از التهاب‌ها و روان پريشى‌هاى وى خبر مى‌داد، مى‌تواند کيش شخصيت او را به همگان بنماياند. رهبر متوهم ليبى در ميدان الخضراى شهر طرابلس در جمع حاميانش که مامور به کشتار خودجوش مردم شده اند گفت: "شبکه‌هاى تلويزيونى تصوير شما را زشت نشان دادند. معمر قذافى هيچ پستى ندارد تا از آن استعفا دهد. او رهبر انقلاب است، انقلابى که معناى آن فداکارى تا آخرين لحظه است. اين سرزمين، سرزمين ما و پدران ماست. آن را با خون خود کاشتيم. ما لايق اين کشور هستيم نه آن موش‌هايى که از طرف سازمان‌هاى اطلاعاتى کشورهاى ديگر اجير شده‌اند. لعنت خدا بر آنها که باعث ننگ ليبى و ملت ليبى شده‌اند."

او که اعتراض‌هاى گسترده داخلى را نشات گرفته از تحريک و ساماندهى غربى‌ها مى‌دانست افزود: "همه قبايل ليبى امروز يک شعار سر مى‌دهند. آنها به مبارزه مى‌پردازند. ما با امريکا و کشورهاى بزرگ جهان مبارزه کرديم و آنها را شکست داديم. ايتاليا دست فرزند شيخ شهيد عمر مختار را بوسيد. اين باعث افتخار است؛ افتخارى که نه تنها متعلق به ليبى است، بلکه متعلق به جهان عرب است."

قذافى از جوانانى که فدايى او به شمار مى‌آيند خواست کميته‌هاى امنيتى تشکيل دهند. او براى تهييج احساسات طرفدارانش گفت: "آنها (مخالفان) مى‌خواهند سازمان‌ها و موسسات را به دست امريکا دهند. بچه‌هاى شما تقصيرى ندارند. مقصر آنهايى هستند که در پشت پرده قرار دارند. کسانى که فردا دادگاهى خواهند شد و در دادگاه‌ها گريه خواهند کرد. اينها مى‌خواهند قدرت ملت را تغيير دهند. حکم آنها اعدام است. کسى که خمپاره و اسلحه در دست بگيرد حکمش اعدام است. همه جنايتهايى که از روز اول تا کنون انجام داده‌اند، حکمش اعدام است. درگيرى محلى حکمش اعدام است. کارى که آنها انجام مى‌دهند، به جنگ داخلى خواهد انجاميد. همانطور که سيف‌الاسلام گفت و من نيز مى‌گويم، هيچ قبيله‌اى نمى‌تواند بر قبيله ديگر حکومت کند. اگر شما آنها را ساکت نکنيد اقداماتشان به جنگ داخلى خواهد انجاميد."

با همه اين فريادها و تحريکات، برخى منتظر سقوط و فرار قريب الوقوع قذافى هستند و از همين حالا گمانه زنى درباره محل فرار او را شروع کرده اند. مى‌گويند دوستان او در کشورهاى آفريقايى کم نيستند ولى بعيد به نظر مى‌رسد با اين اقدام‌هاى جنايتکارانه، هيچ حاکمى‌بتواند افکار عمومى‌جامعه اش را فراموش کند و او را به کشورش راه دهد.

طبق گزارشى که گاردين تهيه کرده است، تحليلگران معتقدند‌ مقصد قذافى مى‌تواند بورکينافاسو‌، چاد‌، گينه استوايى‌، عربستان، آفريقاى جنوبى، ونزوئلا يا زيمبابوه باشد. به نظر مى‌رسد موگابه و چاوز گزينه‌هاى محتمل ترى باشند.


نظر شما :