چاره خودکامگان عرب در برابر موج دموکراسى‌خواهى

۲۷ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۸:۳۸ کد : ۱۰۳۵۸ اخبار اصلی
نویسنده خبر: یوشکا فیشر
تمايل مردم به انتخاب دولت‌هاى مطلوب خويش از بى اعتبار شدن حاکميت‌هاى‌شان ريشه مى‌گيرد. زمانى که مى‌بينند نظام‌هايى مشابه آنچه که بر آنها مسلط است، يک به يک از شدت بى اعتبارى به ورطه سقوط کشيده مى‌شوند، به جوش و خروش مى‌افتند و دومينوى دموکراسى خواهى و اصلاح طلبى را ادامه مى‌دهند.
چاره خودکامگان عرب در برابر موج دموکراسى‌خواهى

ديپلماسى ايرانى: ديکتاتورى‌ها چاره اى جز انجام اصلاحات ندارند. اصلاحات گام به گام براى حفظ حکومت و تغيير تدريجى ساختارهاى کهنه اى که در معرض نفوذ دموکراسى قرار گرفته اند و چاره اى جز تطبيق خود با آن ندارند. گويى حسنى مبارک اصلا متوجه تغييرات در تونس نشد يا اصلا خيزش دموکراسى را در بيخ گوش خود احساس نکرد.

با اوج گيرى اعتراض مصرى‌ها، وخامت حال مبارک هر روز بيش از ديروز رخ مى‌نمود. هر روز در يک سخنرانى يا نشست با دولت، وزيرانى را برکنار مى‌کرد و وعده تغييرات مى‌داد. در وانفساى مصر، ديگر تاخير براى ساير اقتدارگرايان جايز نبود و اردن و يمن با مشاهده زوال ديکتاورها، پيشدستى کردند و وعده تحولات عميق را در نحوه اداره حکومت و توجه به مطالبات جامعه دادند.

با اين حال براى مهار آتشى که ذاتش در سوزاندن و پيش رفتن بود و مى‌سوزاند و پيش مى‌رفت و سر راهش مواد قابل اشتعال فراوانى هم وجود داشت کمى‌دير شده بود. امروز يمن و بحرين از غرق شدن در گردبادى مشابه آنچه مبارک را با خود به مکانى نامعلوم برد در هراس اند. ايضا ساير کشورهايى که مشابهت‌هايى با اقتدارگرايان ساقط شده دارند.

نکته جالبى که از سقوط تونس تا امروز مشاهده مى‌شود، طولانى شدن روند سقوط دولت‌ها و کنار کشيدن آنها از قدرت است. زين العابدين بن على کمترين استفاده از خشونت و زمان برکنارى را نسبت به ساير کشورهاى حادثه خيز داشته است. حسنى مبارک مقاومت درخور توجهى از خود نشان داد و تعداد آمار کشتگان مصرى نيز بيش از تونس بود. يمن همچنان در آشوب و درگيرى سير مى‌کند و بحرين که به تازگى روى نوار شورش‌هاى مردمى‌افتاده، دو قربانى داشته است.

البته واکنش‌هاى دولتى به اعتراض‌هاى مردمى‌تفاوت‌هايى با يکديگر دارد و بسته به شرايط اجتماعى يا انحصار قدرت در يد يک فرد يا حزب، با درجات متفاوتى از خشونت توام بوده است. مثلا اقتدار 30 ساله مبارک در مصر و سابقه برخوردهاى قبلى او با گروه‌هاى مخالف و دست بردن در انتخابات و انحصار مطلق قدرت، اين اجازه را به طرفداران و نيروهاى امنيتى تحت امرش مى‌داد که شدت عمل بيشترى در قبال معترضان به خرج دهند. از سوى ديگر وضعيت کشورى مثل بحرين غير از اين است. حکومت بحرين که چند سالى است با وجود اعمال محدوديت براى شيعيان خود، دست به اصلاحات در قوانين، نحوه مشارکت دهى مردم و باز کردن فضاى آزاد تجارى زده، در قدم اول برخورد با معترضان خيابانى، با واکنشى تند از سوى پارلمان مواجه شده است. درواقع نمايندگان پارلمان بحرين در شيوه بکارگيرى خشونت عليه معترضان دست به اعتراض زده و دولت را بابت کشته شدن دو نفر در تظاهرات زير فشار قرار داده اند.

شايد از ميزان مقاومت قدرت‌ها در برابر اصلاحات سياسى و اقتصادى و شدت عمل دولت‌ها در برخورد با تظاهرات مردمى‌بتوان به دُز اقتدارگرايى و محتمل بودن اصلاحات در آن کشورها پى برد. در جايى که حسنى مبارک حکومت مى‌کرد، باور به اصلاح‌گرى از سوى حاکميت آن‌قدر نازل و سطحى‌نگرانه بود که ملت ناگزير راه انقلاب و براندازى را در پيش گرفت. وقتى مبارک يک روز مانده به کناره گيرى اش، در تلويزيون دولتى ظاهر شد و اعلام کرد که همچنان رئيس جمهور باقى خواهد ماند، مردم چنان حيرت زده شدند که يکى از آنها رو به دوربينى که با وى مصاحبه مى‌کرد گفت: "من تعجب مى‌کنم. مبارک نه مى‌بيند و نه مى‌شنود. او از چه دارد سخن مى‌گويد؟ او اصلا ما را نمى‌فهمد و انگار زبان ما را بلد نيست." (نقل به مضمون)

اما در کشورى مثل بحرين و تا اندازه اى سوريه وضعيت فرق مى‌کند. بشار اسد که چندى است عاقلانه و مدبرانه‌تر از قبل رفتار مى‌کند، به اين نتيجه رسيده است که موج دموکراسى خواهى را سد و مانعى نيست و با مسدود کردن اينترنت و ماهواره نمى‌توان جلوى نفوذ آن را گرفت. خواست دموکراسى صرفا مرادف آزادى اجتماعى نيست و دولت‌هاى اقتدارگرى که دير به مفهوم و ماهيت آن پى ببرند، فرصت بازگشت را از دست خواهند داد. ديکتاتورى‌هاى عربى خاورميانه که عمدتا به پشتوانه نفت و حمايت‌هاى غرب حکومت مى‌کردند، حالا مشاهده کرده اند که حتى چنين پشتگرمى‌هايى نيز سد راه تغيير نيست.

تمايل مردم به انتخاب دولت‌هاى مطلوب خويش از بى اعتبارى حاکميت‌هاى‌شان ريشه مى‌گيرد. زمانى که مى‌بينند نظام‌هايى مشابه آنچه بر آنها مسلط است، يک به يک از شدت بى اعتبارى به ورطه سقوط کشيده مى‌شوند، به جوش و خروش مى‌افتند و دومينوى دموکراسى خواهى و اصلاح طلبى را ادامه مى‌دهند.

رژيم‌هاى خودکامه و تماميت خواهى که از آفريقا تا خاورميانه را دربر گرفته، براى فرار از سقوط يا مى‌بايست به سرکوب و بازداشت‌هاى گسترده اقدام کنند و بر عمر خويش بيفزايند يا هرچه زودتر زمينه تغيير و اصلاح را به دست خويش فراهم آورند و خيزش‌هاى براندازانه را از ريشه خشک کنند. هرچه سياستمداران بيشتر دربند خودکامگى و انحصارگرى باشند، تمايل افزون ترى براى اختيار کردن راه نخست در پيش مى‌گيرند و در صورتى که از ذکاوت و آينده نگرى کسى مثل بشار اسد برخوردار باشند، علاج واقعه قبل از وقوع مى‌کنند و آهسته آهسته پنجره‌هاى خود را باز مى‌کنند تا هواى داخل پيش از متعفن شدن، تازه و قابل تنفس شود.

یوشکا فیشر

نویسنده خبر

یوشکا فیشر (به آلمانی: Joschka Fischer) متولد ۱۲ آوریل ۱۹۴۸ است كه  در دولت گرهارد شرودر وزیر امور خارجه آلمان بود.

اطلاعات بیشتر


نظر شما :