خستگی غرب از کج روی‌های اسرائیل

۲۷ بهمن ۱۳۸۹ | ۰۰:۲۲ کد : ۱۰۳۴۷ اخبار اصلی
گفتاری از سید جلال ساداتیان، کارشناس و تحلیل‌گر مسایل خارجی، برای دیپلماسی ایرانی.
خستگی غرب از کج روی‌های اسرائیل

ديپلماسى ايرانى: تور خاورمیانه‌ای اروپا و امریکا و فعال شدن اروپا در تحولات اخیر

به طور کلی دو تحلیل وجود دارد:

  1. تحلیل اول این است: تحولاتی که در مصر اتفاق افتاد از دست غرب خارج شد و این مردم بودند که به دلیل مسایل مختلف اقتصادی و حکومتی قیام کردند، این تغییرات را انجام داده و شاهد تحولاتی بودیم که اتفاق افتاد. غربی‌ها و دیگران منفعلانه با تحولات برخورد کردند و ناچار از پذیرش آنها شدند.
  2. تحلیل دوم هم این است: هم امریکا و هم اروپایی‌ها به لحاظ موقعیتی که در جهان عرب پیدا کردند، احساس کردند که روز به روز حمایت خود را از حکومت‌های ظالم و فاسد که در منطقه هستند، ازدست می‌دهند و به همین دلیل به این فکر افتادند تا کمک کرده و تایید کنند تا اصلاحات کنترل شده‌ای در این کشورها اتفاق بیفتد.

تحولاتی هم که تا امروزه شاهد آن بودیم تا جایی پیش رفته و دال براین است که اصل حکومت برقرار است، فقط آقای مبارک یا بن‌علی صحنه اصلی سیاست را ترک کردند. تلاش‌هایی که غربی‌ها اعم از امریکا و اروپا انجام می‌دهند در راستای این است تا بتوانند مردم را تخلیه کرده، هیجانات آنها را کاهش دهند و کسانی را جایگزین کنند تا  از وجهه بهتری در بین مردم برخوردارباشد.

ازمیان این تحلیل‌ها می‌توان معتقد به نظر سومی هم بود که اتشفشانی از میان مردم فوران کرد، مردم به صحنه آمدند وغربی‌ها نیز از این حرکت استقبال کرده و به حمایت از انها برخاستند. بنابراین به ارتش توصیه کردند که به حرکت‌های غیرقابل کنترل دست نزنند. برهمین اساس دیدیم که ارتش درطول تحولات مصر بیشتر حامی مردم و مراقب انها بود. در چنین جوی نیز غربی‌ها تلاش کردند از این فضا استفاده کرده و شرایطی را بوجود بیاورند که وجهه ازدست رفته خود را احیاء کنند. و درعین حال این حکومت‌ها را که بسیار نیاز به ثبات و امنیت انها دارند را حفظ کنند.به نظر می‌رسد این تحلیل سوم از دو تحلیل دیگر درست‌تر باشد چراکه دو تحلیل اول فقط یک جنبه را در نظر گرفته بودند.

بنابراین مقامات امریکا و اروپایی در چنین شرایطی رفت‌وآمدهایی را به این کشورها انجام می‌دهند. اگر هم خانم اشتون برای سفر به مصر پذیرفته نشده، به این دلیل است که جو در این کشور همچنان متشنج است و توصیه می‌کنند که خود را دراین مقطع خیلی بروز ندهند. بیشترمی‌توان با محورهای ذکر شده، تحولات و سفرهای اخیر را تحلیل کرد.

باید اضافه کرد،غربی‌ها اصلا دوست ندارند که حکومت در این سرزمین‌ها به مرحله‌ای برسند که نتوانند آنها را کنترل کنند. خود غربی‌ها هم به این نتیجه رسیدند که حکومت‌های فاسد کار را به جایی رساندند که دیگر مردم این کشورها علیه غرب شعار می‌دهند. به همین دلیل درچنین شرایطی غربی‌ها طوری وانمود می‌کنند که حامی مردم، دموکراسی و تغییراتی هستیم که مورد دلخواه مردم است. اما تمامی این تحولات باید در کمال ارامش و بدون خشونت صورت بگیرد.

پیش از آنکه مبارک برود اصرا داشت من نخواهم رفت و می‌مانم، ولی اوباما اعلام کرد ماندن مبارک و انجام اصلاحات برای مردم کفایت نمی‌کند وپاسخ روشنی به خواسته‌های مردم نبوده است.پس از سخنرانی اوباما بود که مبارک رفت. همانطور که می بینیم امریکا تا این حد را حاضراست هزینه کند و به حمایت از مردم در صحنه حاضر شود. اما اگر حکومت مبارک برود و قرار باشد که سیستم تندروی پرتنشی جای آن را بگیرد، مورد قبول غرب نخواهد بود.

در نتیجه امریکا به نوعی امور را مدیریت می‌کند که نه وجهه خود را از دست بدهد و نه منافعش دچار خطر شود. و درعین حال بتوانند وضعیت بد پیش آمده را هم ترمیم کند. حال سوال اصلی این است که تا چه اندازه دراین روند موفق خواهد بود؟ در جواب باید گفت که قابل پیش‌بینی نیست و باید روند حوادث را دنبال کرد. البته من بعید می‌دانم که شرایط منطقه به شکل دلخواه امریکا پیش برود، چراکه فضا بسیار ملتهب است. از طرف دیگر غرب از اخوان‌المسلین هم می‌ترسند که روی کار آمده و حکومت تندرویی را برپاسازند. اما اخوان هم تا امروز نشان داده که بسیار ارام حرکت می‌کند.

می‌توان به این شکل نتیجه‌گیری کرد؛ جو و جریانات حاکم به نوعی است که هر روز شاهد اتفاقات جدید و غیرقابل پیش‌بینی هستیم. شاید این تحولات به مرحله‌ای برسد که حتی داخل کشورها هم نتوانند اوضاع را کنترل کنند چه برسد به کشورهای خارجی.

مراودات بیشتر امریکا و اروپا با اسراییل

امروزه حتی غربی‌ها نیزاز اسراییل عصبانی هستند. به دلیل کج‌رفتاری‌ها واشتباهاتی که داشتند، خود امریکایی‌ها و اروپایی‌ها که همیشه از اسراییل حمایت می‌کردند هم به نوعی شاکی هستند. آنها بر این اعتقادند که اگر  قرار باشد روند اسراییل به همین شکل ادامه پیدا کند، هیجانات بیشتری در منطقه بوجود خواهد آمد. بنابراین اسراییل باید امتیازاتی بدهد تا بتواند به صلحی پایدار برسد. این دیدگاهی است که غربی‌ها و اروپایی‌ها دارند.

و حال به دلیل شرایط داخلی که دولت نتانیاهو اعتلاف شکننده‌ای را در مقابل گروه‌های تندرو دارد، نگران این است که از آنها عقب نمانده، بنابراین به شعارها و تندروی‌های خود ادامه می‌دهد.اسراییل نمی‌خواهد امتیازی داده تا حکومت خود را ازدست بدهد. اما به عبارتی اسراییل درحال از دست دادن بنیان خود می‌باشد، در چنین شرایط منطقه‌ای به گونه‌ای عمل می‌کند که مسایل به حدی خواهد رسید که دیگر نتواند آن را کنترل کند.

به نظر می‌رسد غربی‌ها به شکل مختلفی رایزنی می‌کنند تا اسراییل به این مرحله برسد وامتیازاتی را به طرف‌های مقابل داده و به صلحی پایداردست پیدا کند.


نظر شما :