پنتاگون با ارتش هماهنگ است ولى سناريويى در کار نيست

۲۴ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۴:۰۲ کد : ۱۰۳۱۲ اخبار اصلی
اگر چه بسيارى از تحليلگران طراحى سناريو توسط ارتش براى تصاحب قدرت را رد مى‌کنند و معتقدند که اين مردم بودند که وضعيت را به جايى رساندند که ارتش که احترام بسيارى براى آن قائلند، قدرت را در دست بگيرد. گفت‌وگو با محمد على مهتدى کارشناس مسائل خاورميانه.
پنتاگون با ارتش هماهنگ است ولى سناريويى در کار نيست

ديپلماسى ايرانى: سرانجام حسنى مبارک، رئيس جمهورى 83 ساله مصر پس از سى سال حکومت سقوط کرد و به همراه او عمر سليمان، معاونش نيز از قدرت کنار رفت. در اين ميان آنچه باعث شگفتى بسيارى از تحليلگران شده، تفويض ناگهانى اختيارات مبارک به ارتش مصر است. تا روز جمعه کسى گمان نمى‌کرد که ارتش خود يک سناريويى براى در اختيار گرفتن قدرت داشته باشد. اگر چه بسيارى از تحليلگران طراحى سناريو توسط ارتش براى تصاحب قدرت را رد مى‌کنند و معتقدند که اين مردم بودند که وضعيت را به جايى رساندند که ارتش که احترام بسيارى براى آن قائلند، قدرت را در دست بگيرد. نظرى که عمرو موسى، دبير کل اتحاديه عرب نيز به آن اعتقاد دارد. نقش ارتش در انتقال قدرت در مصر را با محمد على مهتدى کارشناس مسائل خاورميانه در ميان گذاشتيم که در زير مى‌خوانيد:

بر خلاف آنچه تصور مى‌شد قدرت به ارتش رسيد. تحليل شما از اين اتفاق ناگهانى چيست؟

البته نظامى‌ها در بيانيه شماره سه که آخرين بيانه‌شان بود، تاکيد کردند خودشان را در جاى يک دولت مدنى نمى‌دانند و حضورشان در اين جايگاه موقت است و فقط مى‌خواهند زمينه‌هاى انجام اصلاحات را فراهم کنند. طبيعتا مردم هم چون اعتماد بالايى به ارتش مصر دارند و به آن احترام بسيارى مى‌گذارند، اين حرکت ارتش را پذيرفتند. به خصوص اين که ارتش هرگز در طول اين سال‌ها رو در روى مردم نايستاده در ضمن اين که هيچ خبرى يا گزارشى در مورد وجود فساد در ارتش نيز وجود نداشته تا باعث صلب اعتماد مردم شود. حضور ارتش در اين صحنه نيز موقت است. مردم هم اين را پذيرفته‌اند. با اين حال طبق آخرين خبرهايى که وجود دارد جوانانى که در ميدان تحرير تحسن کرده‌اند تاکيد دارند که اين تحسن تا برآورده شدن همه خواست‌هاى ملت مصر ادامه خواهد داشت. آنها خواستار لغو حالت فوق‌العاده‌اند، تشکيل يک دولت موقت مدنى را مى‌خواهند، تقاضاى تغيير قانون اساسى را دارند و مى‌خواهند که انتخابات آزاد مجلس و رياست جمهورى برگزار شود. از اين رو تصور نمى‌شود که حضور ارتش در اين فاصله به عنوان يک کاتاليزور اگر بتوانيم آن را بناميم، مشکلى ايجاد کند.

آيا گمان مى‌کنيد که در آينده وضعيت به سمتى رود که نظاميان قدرت را کاملا قبضه کنند و کار را خود به دست بگيرند؟

اين احتمال وجود دارد ولى اين احتمال را قبل از هر کس خود نظامى‌ها رد کرده‌اند. ثانيا ملت مصر هم اين مسئله را نمى‌پذيرد. گرچه از 1952 که افسران آزاد رژيم سلطنتى را سرنگون کردند تا کنون عملا نظامى‌ها در راس قدرت بوده‌اند اما شرايط کنونى مصر به طور حتم پس از اين حرکت عظيم مردمى نمى‌پذيرد که نظامى‌ها قدرت را در دست بگيرند...

ولى در هيئتى که قرار است تشکيل شود، قرار است نظاميان حضورى پررنگ داشته باشند؟

بله، اين درست است. قبول دارم که قرار است در اين هيئت که گروه‌هايى که رهبرى قيام را بر عهده دارند، آن را تشکيل خواهند داد، يک يا دو چهره نظامى نيز حضور داشته باشد. اما خود ارتشى‌ها هم مايلند که بيشتر چهره‌هاى مدنى و اشخاص فرهيخته مصرى امور را به طور موقت اداره کنند...

ولى ظاهرا امريکايى‌ها هم بى‌ميل نيستند که لااقل به طور موقت کشور توسط نظامى‌ها اداره شود؟

بله، البته به نظر مى‌آيد که از طرف امريکا و اسرائيل و بعضى از کشورهاى عربى اين فشار وجود دارد که نظامى‌ها فعلا هر چند به طور موقت در قدرت باشند و حتى شايد بخواهند از طريق نظامى‌ها و شوراى عالى ارتش و نيروهاى مسلح طورى عمل کنند که حداقل در مورد سياست خارجى مصر و نقش منطقه‌اى آن آسيبى به امنيت اسرائيل و منافع امريکا نرسد. بله، يک چنين چيزى را مى‌توان تصور کرد. ولى در همه اين احوال آنچه باعث خوش‌بينى است، آگاهى و بيدارى بسيار بالاى ملت مصر است که ظرف اين 18 روز اخير به خوبى آن را نشان دادند.

مارتين اينديک، سفير سابق امريکا در اسرائيل مى‌گويد که نظاميان جلسات فوق‌العاده‌اى بدون حضور مبارک و عمر سليمان تشکيل داده‌اند. آيا گمان مى‌کنيد که ارتشى‌ها از قبل برنامه‌اى بدون هماهنگى با مبارک و سليمان طراحى کرده بودند تا کار به اينجا برسد که قدرت را در دست بگيرند؟

البته اولين جلسه‌اى که نظاميان تشکيل دادند و پس از آن بيانيه شماره يک را صادر کردند، اين که بدون حضور مبارک اين جلسه برگزار شد، خود بسيار بحث‌انگيز بود. کاملا آشکار بود که نظامى‌ها مى‌خواهند بگويند که طرفدار ملت هستند و در جهت خواست ملت عمل مى‌کنند نه در جهت خواست رژيم حسنى مبارک. البته من تصور مى‌کنم که همه اين اقدامات هماهنگ شده بود و شخصا ترديد ندارم که يک اتاق عملياتى در جايى وجود دارد که امريکايى‌ها، اسرائيلى‌ها و خود مصرى‌ها اوضاع را بررسى مى‌کنند و دست به کار مى‌شوند. بسيارى از تصميم‌هاى مرتبط با عمليات سرکوب نيز در همين جا اتخاذ شد. اما در نهايت در تحليل‌هايشان به اين نتيجه رسيدند که با اين روش‌ها نمى‌شود اين حرکت عظيم مردمى را فريب داد يا خاموش کرد. به ناچار قرار شد که نظامى‌ها در اين مرحله نقش خود را بازى کنند...

چه چيزى آنها را ناچار کرد؟

مردم ديگر اعتمادى به وعده‌هاى رئيس جمهور و معاونش عمر سليمان نداشتند. از آن جا که ارتش مصر تنها نهادى بود که توانسته بود اعتماد و محبت مردم را جلب کند که ما اين را بارها در طول مبارزات قيام ديديم، خوب طبيعى است که تصميم گرفته شود که براى انتقال قدرت از نقش ارتش استفاده شود. آنها هم خيلى محترمانه آقاى حسنى مبارک و معاونش را کنار گذاشتند. چرا که تاييد بر اين بود که اين انتقال قدرت خيلى نرم انجام گيرد و شکل خشنى نداشته باشد و آبروى رئيس جمهور و معاونش حفظ شود. اين نکته‌اى بود که ظاهرا هم امريکايى‌ها و هم بعضى از رژيم‌هاى عربى مثل عربستان سعودى و امارات روى آن تاکيد داشتند.

بر اساس پيامى که البرادعى پس از استعفاى مبارک داد به نظر مى‌رسد که يک هماهنگى‌اى از قبل ميان اپوزسيون و ارتش وجود داشته است. آيا شما با اين نظر موافقيد؟

بله ارتباط که هست. به طور حتم اين ارتباط وجود دارد. همين کميته‌اى که تشکيل شده و ظاهرا شامل 10 نفر مى‌شود که آقاى البرادعى نيز يکى از آنان است، اگر چه همه اسامى آن اعلام نشده، ولى طبيعى است که اين گونه برداشت مى‌شود که يک تماس‌هايى ميان ارتش و اپوزسيون وجود دارد. مسئله اين است که همه در نهايت توافق کردند که اين مسئله به خوبى سپرى شود و به نتايج خوبى برسد و به خشونت و خونريزى کشيده نشود. به خصوص آخرين روز يعنى روز جمعه، بعد از اين که نماز جمعه برگزار شد و ده‌ها هزار نفر از مردم به سمت کاخ العروبه يا همان کاخ رياست جمهورى که مقر حسنى مبارک است، به راه افتادند همگى اين شعار را سر دادند که "ما آمده‌ايم ميليون‌ها شهيد بدهيم." مشخص بود که مردم در هر شرايطى مصمم به ادامه اين حرکت هستند و اگر به خشونت مى‌کشيد احتمالا شرايطى پيش مى‌آمد که براى هيچ کدام از بازيگران چه در داخل و چه در خارج اوضاع قابل کنترل نبود و نمى‌دانستند چه وضعى ممکن است پيش بيايد. از اين رو به نظر مى‌رسد که چنين مشورت‌هايى که شما هم به آن اشاره کرديد وجود داشته است تا کار را به جايى برسانند که همه از اين بازى به خصوص ملت مصر برنده خارج شوند.

صحبت از همکارى ارتش با اپوزسيون شد، آيا اين بدان معنا نيست که ارتش و اپوزسيون بر سر برنامه‌اى به توافق رسيدند که بر اساس آن مبارک و عمر سليمان کنار زده شوند؟

اولا درباره اپوزسيون اين را بگويم که احزاب اين جريان کسانى نبودند که اين انقلاب را ايجاد کردند. انقلاب را جوانان مصر به پا کردند و بعد احزاب اپوزسيون وقتى با اين موج روبه‌رو شدند با آن همراه شدند. ابتکار عمل دست اپوزسيون به خصوص احزاب سنتى مثل حزب وفد يا اخوان المسلمين يا تجمع ناصرى يا حتى حزب غد نبود. کسانى که اين قيام را ايجاد و رهبرى کردند بيشتر جوانان جنبش شش آوريل بودند و جوانان موسوم به "کلنا خالد سعيد". اينها صدها هزار نفر جوانى هستند که در اينترنت با يکديگر تماس داشتند و با هم تظاهرات را هماهنگ مى‌کردند. ابتکار عمل دست اين افراد بود نه در دست اپوزسيون. البته آقاى عمر سليمان سعى کرد با مذاکره با بعضى از جوانان يا بعضى از گروه‌هاى اپوزسيون مثل اخوان المسلمين شکافى در اين حرکت ايجاد کند اما جوانان هوشيارتر از اين بودند که فريب بخورند، از اين رو بلافاصله اعلام کردند تا زمانى که مبارک است، هيچ مذاکره‌اى صورت نمى‌گيرد. آن تعداد جوانى که اقدام به مذاکره کردند نيز وابسته به خود رژيم بودند و هيچ ارتباطى با انقلاب نداشتند و اپوزسيونى که اقدام به مذاکره کرد نيز خودشان اعلام کردند که مذاکرات ما به نمايندگى از طرف جوانان نبوده و به نتيجه‌اى هم نرسيده است. بيانيه‌اى را که عمر سليمان داده است را نيز گفتند امضا نکرده‌ايم. در نتيجه حرکت آنها حرکت ياس‌آميزى بود که به هيچ نتيجه‌اى هم نرسيد. اکنون هم ابتکار عمل دست اپوزسيون و احزاب سنتى نيست بلکه دست جنبش‌هاى اجتماعى و جوانانى است که همچنان در صحنه هستند و اين حرکت را رهبرى مى‌کنند. البته جوانان در ميان خودشان و کميته‌هايى که تشکيل دادند، سعى کردند از افراد فرهيخته و با تجربه و خوش نام استفاده کنند اما هنوز زود است که ببينيم اسرار اين مذاکرات چه بوده و ببينيم چه کسانى در کنار اين جوانان به آنها مشورت مى‌داده‌اند و آنها را در گرفتن تصميم‌ها يارى مى‌کرده‌اند.    

به گفته روزنامه الحيات، اوباما در جلساتش با مقامات امريکايى گفته است که فکر مى‌کند الگوى اندونزى براى مصر مناسب است، آيا فکر مى‌کنيد امکان اعمال چنين ديکته‌اى براى مصر وجود دارد؟

ببينيد، ترديدى نيست که امريکايى‌ها در مقابل اين تحولى که ناگهان پس از ماجراى تونس در مصر پديد آمد، شوکه شدند. آقاى اوباما با جلساتى که داشت و اتاق بحرانى که تشکيل داد نشان داد که امريکايى‌ها تا مدتى متحير مانده‌اند که بايد چه موضعى بگيرند. در ظاهر مواضعى مى‌گرفتند که طرفدارى از دموکراسى و حقوق بشر و درخواست‌هاى ملت مصر بود اما در واقع به شدت نگران آينده مصر بودند. مصر يک کشور معمولى نيست، هر تحولى که در اين کشور رخ دهد تاثير ژرفى روى کل منطقه و کشورهاى ديگر مى‌گذارد. از آن جا که استراتژى امريکا در منطقه فقط دو ستون دارد، يکى نفت و ديگرى امنيت اسرائيل، اکنون به شدت نگران امنيت اسرائيل هستند و اين که آيا در اين شرايط توافق‌نامه کمپ‌ديويد به حيات خود ادامه خواهد داد يا نه. بنابراين من تصورم بر اين است که در عين حالى که امريکا آن مواضع را مى‌گرفت، در عين حال اسرائيلى‌ها و برخى کشورهاى عربى فشار مى‌آوردند که بايد از حسنى مبارک حمايت شود و وى مى‌تواند اين مسئله را حل کند. به همين دليل هم آنها مهلت دادند تا حسنى مبارک هر تيرى در ترکش دارد، رها کند. او هم با روش‌هاى مختلف سعى کرد اين قيام را خنثى کند اما نتوانست در نتيجه به جايى رسيدند که همه فهميدند که چاره‌اى جز رفتن مبارک نيست. طبيعتا چنين چيزى نيازمند يک سناريو است تا خيلى آرام و بدون خشونت و حالت انقلابى اين مسئله صورت بگيرد. اين مسئله انجام شد. امريکا در موقعيتى نيست که چيزى را ديکته کند. روان‌شناسى ملت مصر در ميدان تحرير نشان مى‌دهد که هر گونه دخالتى از سوى امريکا يا هر کشور ديگرى نتيجه معکوس مى‌دهد. امريکا خيلى دير متوجه شد که در موضع‌گيرى‌هاى خودش بايد به گونه‌اى صحبت کند که به مفهوم دخالت يا نسخه‌پيچى براى مصرى‌ها تعبير نشود چرا که اين باعث برانگيخته شدن خشم ملت مصر مى‌شود. به اعتقاد من در تمامى اين احوال ابتکار عمل در دست مردم مصر و در دست جوانان ميدان تحرير بود نه در دست امريکا و اسرائيل و مبارک.

اخبار نشان مى‌دهد که حسين الطنطاوى، رئيس شوراى عالى نظامى مصر تا قبل از آن که به جمع مردم بيايد دائما با رابرت گيتس وزير دفاع امريکا تماس دائم داشته. آيا اين بدان معنا است که پنتاگون و ارتش مصر طرحى مغاير با طرح دولت و وزارت امور خارجه امريکا با دولت مصر داشته‌اند؟
از زمانى که سادات براى تامين سلاح ارتش مصر تغيير موضع داد و گرايش خود را از شرق به غرب برد، به تدريج ارتش مصر به يک ارتش غربى تبديل شد. اکثر فرماندهان ارتش آموزش‌ديده غرب هستند. سلاح‌هاى اين ارتش نيز همگى سلاح‌هاى ساخت غرب است. در همين شرايط آغاز قيام مردم مصر، رئيس ستاد ارتش مصر در امريکا بود و با مسئولان پنتاگون مذاکره مى‌کرد. بنابر اين خيلى طبيعى است که چنين ارتباطى ميان پنتاگون و ارتش مصر وجود داشته باشد. اما فکر نمى‌کنم اين بدان معنا باشد که بر روى يک سناريويى بر خلاف اهدافى که مصر آن را دنبال مى‌کند، تفاهمى وجود داشته باشد يا توطئه‌اى در کار باشد. چون همان طور که گفتم ابتکار عمل در دست ارتش نبود بلکه ابتکار عمل در دست مردم بود و همچنان در دست مردم است. تنها استفاده‌اى که در اين زمينه براى تغيير نرم اوضاع شد، استفاده از همين اعتمادى بود که مردم نسبت به ارتش دارند. مردم هوشيار هستند و در صورتى که احساس کنند که ارتش بر اساس سناريويى با قدرت خارجى به تفاهم رسيده آن را درک مى‌کنند و شرايط را به سرعت تغيير مى‌دهند. در شرايط بيدارى و هوشيارى کنونى مردم مصر من تصور نمى‌کنم هيچ سناريويى از قبيل اين سناريوها قابل اجرا باشد.


نظر شما :