نماينده مجلس بحرين:
انقلاب مصر پايان دخالت بيگانگان نيست
ديپلماسى ايرانى: تحولات يا به عبارت ديگر انقلاب مصر و تونس به اندازهاى گسترده است که بىشک تاثيرات شگرفى بر کل منطقه خاورميانه و شمال آفريقا خواهد گذاشت. تا کنون تاثير اين انقلابها را در کشورهايى نظير الجزاير، سودان، اردن، سوريه حتى عراقى که در حال حاضر نسبت به ديگر کشورهاى منطقه از آزادى بيشترى برخوردار است، شاهديم. اما تاثير اين انقلابها بر کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس چگونه خواهد بود؟ کشورهايى که جامعه مدنى در آنها پويا نيست و در بسيارى از آنها نامى از نهادها يا جريانهاى مخالف دولت نيز شنيده نمىشود. اگر چه در کويت يا بحرين زمزمههاى وقوع تظاهرات اعتراضآميز از جنس مصر و تونس شنيده مىشود. اين موضوع را در گفتوگويى اختصاصى با جاسم حسين، نماينده مجلس بحرين در ميان گذاشتيم که در زير مىخوانيد:
حسنى مبارک رفت، آينده مصر را بدون مبارک چگونه مىبينيد؟
اين موضوع براى من هنوز غامض است. من هنوز مطمئن نيستم که مصر آيا مىتواند به راحتى سير طبيعى خود را طى کند يا خير. انتظار مىرود که مداخلات خارجى در آن افزايش يابد و اين موضوع بر آينده اين کشور نيز تاثير بگذارد. شايد ملت مصر آن چيزى را که از يک دموکراسى کامل تکامل يافته، توقع داشت به دست نياورد، اما بايد تاکيد کنم که به هر حال نوعى از دموکراسى مصرى پديد آمده که نمونه منحصر به فردى در انتقال مسالمتآْميز حرکت سياسى و اجتماعى در اين کشور است. ولى بايد نسبت به اين موضوع نيز هشدار دهيم که مداخلات خارجى در مصر و شکلگيرى آينده آن افزايش خواهد يافت. در حال حاضر تسلط ارتش بر کشور خود جاى سئوال دارد. ما توقع داريم که ارتش از سياست به دور باشد. ارتش در هر کشورى نبايد در عمليات سياسى دخالت کند. ولى با همه اين احوال بايد به اين اعتراف کنيم که مصر تغيير کرد. مصر براى هميشه تا ابد تغيير کرد. معتقدم که مصر آخرين پادشاه فراعنه را وداع گفت.
تاثير رفتن مبارک در کوتاه مدت بر جهان عرب چيست؟
بىشک رفتن او تغييرات ايجابى در منطقه ايجاد خواهد کرد. مصر تمدن و فرهنگ بزرگى دارد که با رفتن مبارک مجددا نقش تاثيرگذار خود را بر جهان عرب باز خواهد يافت. از اين به بعد مىتوانيم بگوييم که مصر جديد مىتواند عاملى براى گسترش دموکراسى، احترام به آراى ديگران، آزادى بيان و مقابله با تحديدهاى منطقهاى باشد. اين تغييرات تحولى ايجابى و عميق به وجود خواهد آورد و بر اين باورم که مصر نقش تاريخى و اقليمى خود را باز خواهد يافت.
موضع مصر در برابر مقاومت چه خواهد بود؟
حداقل ديگر مصر با مقاومت دشمن نخواهد بود. مصر در دوران مبارک شريک دشمن اسرائيلى در حمله به غزه و ديگر حرکتهاى عربستيز منطقه بود. حداقل اين که ديگر دشمنى با خواستههاى ملى عربى و اسلامى منطقه نخواهد داشت. حال اين که مصر از مقاومت حمايت خواهد کرد يا خير اين موضوع ديگرى است. اما تاکيد مىکنم که ديگر در کنار دشمن نخواهد بود.
به نظر شما چرا تحولات تونس و مصر آن تاثيرى که در کشورهاى حوزه شامات و شمال آفريقا مىگذارد بر کشورهاى حاشيه خليج فارس نمىگذارد؟
فضا و جوامع اين منطقه با مناطق شامات و شمال آفريقا به خصوص مصر و تونس متفاوت است. ولى با اين حال تاثيرات خود را خواهد گذاشت. اين تاثيرگذارى شايد در آن حد و اندازهاى که انتظار مىرود نباشد ولى حتما تاثير خود را خواهد گذاشت و حتى ممکن است در برخى از جوانب بيشتر از حد انتظار باشد. از اين رو توجه به آن نيز بيشتر خواهد بود و حتى ممکن است در تصميمگيرىها و رفتارهاى دولتهاى منطقه نيز اثر بگذارد. پيشبينى مىشود با وجود محدوديتهايى که بر زندگى مردم شاهديم، شاهد تغيير رفتار ايجابى دولتمردان منطقه باشيم اما با همه اين احوال نبايد فراموش کرد که زندگى و سطح اجتماعى مردم تونس و مصر با کشورهاى منطقه ]خليج فارس[ کاملا متفاوت است.
ما در کشورهايى نظير تونس و مصر شاهد جامعه مدنى پويايى هستيم ولى در کشورهايى نظير قطر يا عمان فقر جامعه مدنى به خوبى احساس مىشود. آيا به نظر شما اين موضوع مىتواند عاملى براى کاهش تاثيرپذيرى تحولات مصر و تونس بر منطقه خليج فارس باشد؟
بله کاملا صحيح است. من با نظر شما در اين زمينه کاملا موافقم. ما بايد به روى زمين بياييم و حقيقت و واقعيت را از نزديک ببينيم و بپذيريم. بله در اين بخش از منطقه جامعه مدنى ضعيف است. اگر چه مىتوانيم بگوييم بحرين با ديگر کشورهاى اين منطقه متفاوت است. در بحرين ما جامعه مدنى زنده و پويايى را مىبينيم. ولى با اين حال باز هم در اينجا مىبينيم که مثلا رسانهها نقش ايجابى در وضعيت اجتماعى ايفا نمىکنند و تاثيرى بر قضايا ندارند. ولى خوب دلايل ديگرى هم است، مسائل اقتصادى و معيشتى و رفاهى اين منطقه کاملا با تونس و مصر تفاوت دارد. ولى با همه اين اوال تحولات تونس و مصر تاثيرهاى خود را خواهند گذاشت. به خصوص اتفاقاتى که در مصر مىافتد، بىشک تاثيرگذارى تحولات مصر بسيار بيشتر از تونس خواهد بود. اکنون نزديک به دو هفته است که مصر شاهد تحول و انقلاب است و ممکن است تا مدتى طولانى نيز ادامه داشته باشد. اين وضعيت قطعا بر منطقه اثر خود را خواهد گذاشت. قطعا هر شش کشور منطقه ]خليج فارس[ از اين تحولات تاثيرپذير خواهند بود. من خوشبينم که اين تاثيرات ايجابى باشند.
بر بحرين به طور ويژه چه تاثيرى خواهد گذاشت؟
بر بحرين هم تاثيرات ايجابى بسيارى مىگذارد. به رغم محدوديتهايى که ما در بحرين چه از لحاظ معيشتى و چه از لحاظ سياسى شاهديم، تحولات مصر بر ما تاثيرات شگرف خود را خواهد گذاشت. اگر چه ما در بحرين نسبت به ديگر کشورهاى منطقه فضاى دموکراتيک داريم و شاهد آزادى رسانه هستيم البته قطعا به هيچ وجه قابل مقياسه با اتحاديه اروپا يا ايالات متحده نيستيم ولى در مقايسه با همتايان منطقهاى بحرين موکدا با همه آنها تفاوتهاى بسيارى دارد. از اين رو انتظار دارم که تحولات مصر بيشتر و بيشتر بر بحرين و پس از آن ديگر کشورهاى منطقه تاثير بگذارد.
آيا گمان مىکنيد که انقلاب مصر بتواند به شيعيان بحرين کمک کند که به واسطه آن بتوانند مطالباتشان را آسانتر پيگيرى کنند؟
نمىخواهم قضيه را محدود به شيعيان کنم اما به طور کلى مطالبات شهروندى چه در بحرين و چه غير از آن از اين پس مىتواند بيشتر مد نظر باشد. از اين به بعد رهبران منطقه مجبور خواهند شد که بيشتر به مطالبات مردم توجه کنند تا جلوى مشکلات آتى که ممکن است خود آنها را تحت فشار بگذارد، بگيرند. به خصوص اين که من فکر مىکنم فشارهاى خارجى تازهاى از سوى کشورهاى غربى به خصوص اتحاديه اروپا و ايالات متحده آغاز خواهد شد تا دولتمردان منطقه فورا با مشکلات پيش روى مردم برخورد کنند و آنها را پشت گوش نيندازند تا تحولاتى مثل تونس و مصر رخ ندهد. به نظر من روحيه جديدى در اين منطقه به وجود خواهد آمد.
وقتى سخن از تاثير تحولات مصر و تونس بر کشورهاى حاشيه خليج فارس مىشود، دائما نام کشورهاى کويت و بحرين مىآيد ولى نامى از کشورهايى نظير قطر و عمان نيست، چرا؟
به اعتقاد من يکى از مهمترين دلايل آن عدم وجود جامعه مدنى زنده و پويا و نبود رسانههاى آزاد و تاثيرگذار در اين کشورها است. در اين کشورها همچنين اثرى از دموکراسى نيست. شايد در برخى لايههاى اجتماعى شاهد مطالبات دموکراسىخواهى باشيم ولى دولتمردان اجازه نمىدهند که اين مطالبات از ابتدا شکلى مدنى به خود بگيرند چرا که از همان ابتدا به شدت با آن برخورد مىکنند و آن را سرکوب مىکنند. ولى در بحرين چنين نيست. آنچه اکنون در بحرين شاهديم دليل روشنى بر وجود دموکراسى در اين کشور است. اينجا ما واقعا شاهد يک جامعه مدنى پويا و رسانههاى آزاد هستيم. از اين رو بايد تاکيد کنم که هر کشورى ظرفيتهاى ويژه خودش را دارد که بازگو کننده وضعيت کنونى آن است. يعنى اوضاع در بحرين به همين ترتيبى نيست که در قطر يا امارات متحده عربى يا عربستان سعودى جريان دارد. اين يک حقيقت است که به هيچ وجه قابل انکار نيست.
تحليل شما بر ميزان تاثيرگذارى تحولات مصر و تونس بر عربستان سعودى چيست؟
در عربستان سعودى قطعا تاثيرگذارى حداقل در ظاهر محدود خواهد بود. ولى من به عنوان کسى که اوضاع عربستان را از نزديک پيگيرى مىکند معتقدم که تحولات مصر قطعا بر عربستان سعودى نيز اثر خود را خواهد گذاشت. به خصوص موضوعاتى از قبيل چگونگى برخورد با بيکارى، آزادى حقوق زنان حداقل براى رانندگى در سطح شهرها، تقويت آزادىهاى عمومى از قبيل رسانهها و ابزارهاى اطلاعرسانى بيش از پيش مطرح خواهند شد و تحولات مصر احتمالا بر چنين مطالباتى اثرات خود را خواهد گذاشت اما اين تاثيرها نه تا آن اندازهاى که توقع مىرود، بلکه خيلى کم و جزئى خواهد بود.
برخى کشورهاى منطقه به خصوص عربستان سعودى از اين که ايران بر انقلابهاى در حال وقوع در منطقه به خصوص در مصر تاثير بگذارد بسيار ابراز نگرانى مىکنند. نظر شما در اين زمينه چيست؟
بله عربستان مدعى است که انقلابهايى که در حال وقوع در منطقه هستند به خصوص در مصر تحت تاثير ايران صورت گرفته است. چنين اظهاراتى از روى نگرانى و براى تشويش و خدشهدار کردن انقلابهاى مردمى است. نمىخواهم بگويم که عربستان سعودى چنين نيتى دارد ولى به هر حال هر کسى که چنين اظهاراتى بر زبان مىآورد در نهايت قصدش تخريب انقلاب مصر است. آنچه در مصر اتفاق افتاد قطعا يک اتفاق داخلى بوده است که البته مىتواند انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام راحل (ره) نيز بر آن تاثيرگذار باشد. اما اگر بخواهيم واقعيت انقلاب مصر را از نزديک و واقعبينانه بررسى کنيم يک اتفاق کاملا داخلى است که البته مىتوان رگههايى از انقلاب اسلامى را در آن يافت. معتقدم آن چه در مصر اتفاق افتاد در حقيقت مبتنى بر اين مطالبه مردمى بود که آنها خواهان پاسدارى از کرامت و بزرگى خودشان بودند. احساس مىکنم که نظام حسنى مبارک توهين به کرامت ملت مصر بود. مبارک با عدم اجازه به مردم براى ورود در تصميمگيرىها و تاثيرگذارى بر آيندهشان و با اعمال بىعدالتى در توزيع ثروت به نوعى به کرامت و کيان ملت مصر توهين مىکرد. من فکر مىکنم صحبت کردن از ايران وسيلهاى براى فرار رو به جلو به جاى انجام اصلاحات گسترده در چنين کشورهايى است.
طرفهاى غربى و به خصوص اسرائيلى نگرانىهاى بسيارى نسبت به آينده مصر و انقلابهاى منطقه ابراز مىدارند. آيا گمان مىکنيد اين نگرانىها بتواند تاثيرى بر موفقيت انقلابهاى مردمى بگذارد؟
اسرائيل اين توانايى را دارد که بر تصميمهاى ايالات متحده تاثير بگذارد و شايد از اين طريق بتواند بر نتايج انقلابها و شکلگيرى حکومتها و حرکتهاى دموکراتيک آنها اثر بگذارد. قطعا دموکراسى به نفع پروژه اسرائيلى در منطقه نيست. آنها مىخواهند ديکتاتورها در کشورهاى منطقه حکومت کنند تا به مردم اجازه داده نشود آزادانه راىشان را مطرح کنند و بر روى تصميمگيرىها اثر بگذارند. از اين رو معتقدم که اسرائيل اين توانايى را دارد که بتواند بر تصميمهاى ايالات متحده اثر بگذارد تا جلوى تصميمهايى که خلاف مواضعش باشد، گرفته شود.
آيا در اين راستا فکر مىکنيد که اسرائيل يا ايالات متحده در آينده تصميمهاى ناگهانىاى بگيرند؟
در کجا مثلا؟ منظورتان در مصر است؟
مثلا در مصر يا حتى در لبنان يا فلسطين يا ديگر کشورهاى منطقه؟
حقيقت اين است که هر چيزى امکان دارد رخ دهد. ما اکنون در عصر جهانى شدن زندگى مىکنيم و امور به شکل سريعى شکل مىگيرند. در يک شب تا صبح اتفاقات ناگهانىاى رخ مىدهند که به هيچ وجه از قبل نمىتوان آنها را پيشبينى کرد. هر اتفاقى ممکن است رخ دهد، نمىتوانيم وقوع هر اتفاقى را دور از ذهن بدانيم و به سادگى از کنار آنها بگذريم. ممکن است در هر لحظه هر اتفاقى در هر کجايى چه در لبنان چه در فلسطين يا هر جاى ديگر رخ دهد. از اين رو وضعيت منطقه واقعا خطرناک است و به هيچ وجه عادى نيست. ما در دوران تاريخى واقعا غير عادىاى به سر مىبريم. در عصر جهانى شدن و اينترنت و اعتمادسازى انتظار مىرود که هر چيزى رخ دهد و نبايد حتى يک لحظه از چيزى غافل ماند.
نظر شما :