آل سعود نگران ایران است نه وداع مبارک
ديپلماسى ايرانى: خاندان سعود نگران هستند. این روزها در ریاض این خاندان سلطنتی بیش از آنکه نگران خیزشها در تونس و مصر باشند و یا سرایت آن به خاک عربستان سعودی، نگران از دست دادن متحدان خود در منطقه هستند و بر جا نشستن رقبا. ایران این روزها اصلیترین دغدغه خاندان سعود است.
حسنی مبارک رئیس جمهوری مصر از دوستان شفیق آقای ملک عبدالله بود. از آنها که به دنبال تقسیم جهان اسلام به دو قطب شیعه و اهل تسنن هستند. عربستان این روزها نگران قدرت گرفتن ایران در قاهره است. نگرانی خاندان سعود چندان هم بیربط نیست. در عراق تمام تلاشهای این خاندان برای به قدرت رساندن اهل تسنن و یا شیعهای سکولار مانند ایاد علاوی ناکام ماند. در لبنان ملک عبدالله در جامه میانجی وارد شد تا شاید بتواند فضا را به سمت دلخواه ریاض پیش ببرد در نهایت اما نجیب میقانی نخست وزیر شد و البته دست در دست حزب الله لبنان و دیگر معترضان به سیاستهای سعد حریری نخست وزیر مستعفی دارد. اکنون مصر هم به این حلقه اضافه میشود؟
رویترز در نیم نگاهی به این ماجرا مینویسد: عربستان سعودی بیشترین ذخایر نفتی را در اختیار دارد و با این همه کارشناسان اقتصادی از بحرانی سخن میگویند که دیر یا زود دامن این کشور را حداقل در بعد اقتصادی میگیرد. ده درصد از سعودیها از بیکاری رنج میبرند. تنش در منطقه بیداد میکند و احتمال رسیدن این التهاب به عربستان هم چندان دور از ذهن نیست. با این همه نگرانی خاندان سعود هیچکدام از بحرانهای از جنس اقتصاد داخلی نیست. آل سعود نگران ایالات متحده است، نگران نگاه واشنگتن به قاهره و تبدیل شدن ملک عبدالله یا دیگر متحدان عربستان سعودی به سرنوشت حسنی مبارک.
ملک عبدالله هنوز باور نمیکند که باراک اوباما در قامت چهل و چهارمین رئیس جمهوری ایالات متحده اینچنین ساده از کنار حسنی مبارک گذشته باشد. از کنار هم او که تا دیروز متحد استراتژیک بود و رفیق توافقنامههای به ظاهر صلح امریکا با اسرائیل. از کنار او که سالانه بیشترین کمکهای نظامی را پس از تلآویو از واشنگتن دریافت کرد و در نهایت هم ارتش با تمام تجهیزات آمریکاییاش ترجیح داد کنار ملت بایستد و نه اعتبار خود را با دوشادوش دولت ایستادن بر باد دهد.
حسنی مبارک از سه دهه پیش تاکنون آنچنان که باید برهای رام بود. برهای که در مقابل جهان عرب ایستاد و به دستور آمریکا با اسرائیل دست دوستی داد. آمریکایی که اینچنین مبارک را در روزهای اعتراضهای مردمی به شعارهای دموکراسی خواهی معترضان میفروشد با عربستان سعودی با بالاترین امار نقض حقوق بشر چه میکند؟
ریاض نگران است. نگران اشتباه باراک اوباما و همراهانش در کاخ سفید در تبعیت از خیزش مردمی مصر. سیمون هاندرسون از تحلیلگران امریکایی در حوزه عربستان سعودی در این خصوص میگوید: عربستان بیم تبدیل شدن به مصری دیگر را دارد.
در حال حاضر مبارک سر جای خود نشسته است. دو هفته است که معترضان مصر را به حالت نيمه فلج درآوردهاند و حسنی مبارکی که سخت مینمود و غیرقابل شکست هم با صدایی لرزان اعلام کرده است که در انتخابات آتی کاندید نخواهد شد. با این همه مردم راضی نیستند و هنوز نه دیکتاتور رفته و نه رهبر آنها بر مسند وی تکیه زده است.
خاندان سعود سه دهه است که بر روی خصومت مبارک با ایران سرمایه گذاری کردهاند. اکنون مبارک را ان رهبر قدرتمندی نمیدانند که بتواند در مقابل نقش ایران در معادلات منطقه قد علم کند. همین خاندان سعود بودند که بنا بر افشاگریهای ویکی لیکس در زمزمههای دیپلماتیک با سران کاخ سفید هشدار داده بودند که از ایران هستهای بترسید!
رسانههای غربی و البته روزنامههای اسرائیلی ادعا میکنند که خاندان سعود مجوز استفاده از حریم هوایی خود برای حمله به ایران را هم صادر کردهاند. ایرانیها سالهاست تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته ای را تکذیب میکنند اما غربیها همچنان تهران را مقصر میدانند.
ویکی لیکس ادعا میکند که سفیر عربستان در ایالات متحده در دیدار با ژنرال دیوید پترائوس در آوریل 2008 بیپرده ایران را به ماری تشبیه میکند که باید سر از تن آن جدا شود.
خاندان سعود نگران شیعیان هستند. نگران کشورهایی مانند ایران و لبنان که میروند تا معادلات جدیدی را برای خاورمیانه رقم بزنند. حمله ایالات متحده در سال 2003 میلادی به عراق و کنار زدن صدام حسین قاتل شیعیان، چندان به مذاق آل سعود سنی خوش نیامد.
اکنون همین خاندان ادعا میکنند که ایالات متحده در حال بر هم زدن توازن مذهبی در خاورمیانه و جهان اسلام است. مصر در سه دهه گذشته خصومت ورزی با تهران را به حاشیه نرانده و این در حالی است که اکنون اخوان المسلمینی در حال رایزنی برای حضور در دولت آتی است که ایران و رابطه با کشورهای مسلمان را بر امریکا دوستی ترجیح میدهد.
تورات العمری از تحلیلگران عرب در این خصوص میگوید: خلایی در حال شکل گیری است. مصر در ثبات خاورمیانه نقش چشمگیری داشت. عربستان سعودی باید به نحوی این خلا را پر کند در غیر این صورت بازنده خواهد بود. سرعت تحولات در مصر چگونه است؟ دولت جدید تا تاسیس چقدر فاصله دارد؟
ترس از رقیب؟
مصر که دو هفته التهاب را تجربه کرده آنچنان در روزها و ماههای آتی سرگرم تحولات داخلی خواهد بود که مجال رسیدگی به دغدغه خاندان سعود در خصوص نقش ایران را نخواهد داشت. البته تنها دغدغه ریاض، ایران هم نیست. آل سعود بیم این را دارند که خلا قدرت منطقهای ناشی از تحولات مصر به نوعی منجر به روی کار آمدن قطر و ترکیه شود. قطر به چشم خاندان سعود در حقیقت رقیبی است حرفهای و کارکشته. ترکیه نیز با سوداهای تبدیل شدن به قدرت منطقهای، گوی رقابت را از خاندان سعود ربوده است.
یک دیپلمات امریکایی در این خصوص میگوید: بیشک نقش عربستان سعودی در معادلات منطقهای کمرنگ خواهد شد و ما شاهد اوجگیری ترکیه و قطر خواهیم بود. این دو کشور مانند عربستان سعودی، ایران را خاری در چشم خود نمیبینند.
دیگر تحلیلگران هم استدلال میکنند که ریاض از اعتبار منطقهای چندانی برای به صف کردن اهل تسنن در برابر ایران برخوردار نیست. عراق و سوریه در حال حاضر رابطه ناگسستنی با ایران دارند. در این فضا ریاض تنها باید به فکر اردن باشد. اردنی که با اعتراضهای مردمی روزهای خانه تکانی سیاسی را تجربه میکند. خاندان سعود میتوانند برای حداقل در کنار خود نگاه داشتن اردن، سرمایههای بیشتری را راهی این کشور کنند.
تغییرات در مصر در روزهای سختی برای خاندان سعود رخ داد. ملک عبدالله 87 سال سن دارد و برای درمان دائما به خارج از وطن سفر میکند. شاهزاده سلطان هم برادر ظاهرا جوانتر او است اما به شدت بیمار و ناتوان است. بسیاری از نایف به عنوان جانشین احتمالی ملک عبدالله سخن میگویند. بیشک خاندان سعود به دست نسلی جوانتر میافتد. البته ملک عبدالله شورایی سلطنتی برای تعیین جانشین تاسیس کرده اما از نحوه کار این شورا اطلاعاتی در دست نیست.
در این فضا کنار آمدن و تطبیق دادن خود با تغییرات در مصر بسیار سخت است. یک هفته پیش ملک عبدالله یکی از معدودترین رهبرانی بود که از حسنی مبارک تقدیر کرد. وی به دیکتاتور فراری تونس هم پناه داده است. این سخنان میزان وابستگی خاندان سعود به حسنی مبارک در مصر را نشان داد. سلطان، نایف و سعود الفیصل همگی روابط بسیار نزدیکی با حسنی مبار ک دارند.
خاندان سعود درخواست امریکا از مبارک برای اصلاحات را میبینند و به یاد روزهای منتهی به رفتن شاه ایران در 1979 میافتند. تاریخ تکرار میشود و واشنگتن باز فریاد اصلاح طلبی مصلحتی سر میدهد و البته معلوم نیست که حسنی مبارک هم به سرنوشت شاه ایران دچار میشود یا خیر؟
نظر شما :